این مطلب مکمل مطلب قبلی شبگار است در خصوص 22 داستان گمشدهی سلینجر؛ در واقع نامههای کشف شده از او، وجود این داستانها را تایید میکنند. مطلب قبلی شبگار را اینجا بخوانید.
نامهی تازه منتشر شده از نویسندهی ناتور دشت نشان میدهد او پس از سال 1965 هم به نوشتن ادامه داده بوده است. سرنخهای جدید به دست آمده از میان نامههای سلینجر که اخیراً کشف شده نشان میدهد، مجموعهای از داستانهای این نویسنده همچنان منتشر نشده باقی ماندهاند.
به گفته نیویورک تایمز، نویسنده ناتور دشت که پس از انتشار رمان «شانزدهم هپ وُرث» در سال1965 تا زمان مرگش در سال 2010 دیگر کتابی منتشر نکرد، در نامهای به دوست قدیمی خود «مایکل میچل» در سال 1982 به نسخههای خطی داستانهایش اشاره کرده است. در نامهی دیگری به میچل در سال 1994 سلینجر به ادامهی کار نویسندگیاش اشاره کرده است، او نوشته:«من همچنان کار میکنم. به همان زیادی قدیمها.»
سه نامهی تازه کشف شده سلینجر به میچل مرحوم ـ کسی که جلد اولین نسخه ناتور دشت را درست کرده بود ـ توسط یکی از دوستانش «روث ای لینکه» پیدا شد. روث آنها را به کتابخانه و موزهی مورگان که 11 نامه دیگر از سلینجر در آنجا نگهداری میشد فروخت.
در میان آنها نوشتههایی مبنی بر این که چطور سعی میکرده مراسم فارغالتحصیلی را تحمل کند، دیده میشود. در نامهای در ژوئن 1982 نوشته:«من زیاد به مراسم فارغالتحصیلی رفتم اما چیزی جز ادعا و تظاهر از اساتید و فارغالتحصیلان و مراسم واقعا کسل کننده ندیدهام.». هنگام سفر به اروپا در سال 1994، از خانهی کافکا در پراگ به عنوان تلهی توریستی یاد کرده و از پیدا نکردن یک سالاد خوب و خوشمزه در شهرهای اروپایی گله کرده است.
نامههای منتشر شده توسط نیویورک تایمز، نشان میدهد او مردی درست و متواضع بوده است. درحالیکه دوستش را رفیق خطاب کرده، خودش را احمق خوانده. شاید عجیب به نظر بیاید اما او در نامهای گفته که برای تماشای تلویزیون به زیرنویس احتیاج دارد؛ به جز فیلم« سی و نه پله» ! که دربارهاش گفته است:«من تمام آن را حفظ هستم. دیالوگهای آن در ذهن همه ضبط شده است.»
کارت پستالی متعلق به 1995 با دست خط سلینجر وجود دارد:«گاهی اوقات نمیتوانم آنچه را سالها در «سگها» دیدهام، به یاد بیاورم.» که به گفتهی نیویورک تایمز این میتواند غزلی برای گربهها باشد.