علی مصفا و آخرین اثرش : نبودن ، نقدی از سام دولتی

۱۱ مهر ۱۴۰۲ | ۱۲:۳۲
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 4 دقیقه
نبودن علی مصفا

 

مردی کنار میدان وِنچِسلاوس در پراگ استفراغ می‌کرد.

مرد دیگری به سمت او آمد، با قیافه ای در هم سری تکان داد و گفت: «دقیقا منظورت رو می‌فهمم.»

 

کتاب خنده و فراموشی

.میلان کندرا

 

 

علی مصفا در مقام بازیگر شیوه‌ای در اجرای نقش دارد که طی این سال‌ها به تدریج تبدیل به امضای او شده. شیوه‌ای که می‌شود نامش را گذاشت «بازیگری سهل و ممتنع»، فرقی نمی‌کند که او را در شمایل یک روشنفکر  پر شر و شور در «پری» ببینیم، یا یک شوهر ناچار و بی اراده در لیلا، و حتی یک مرد میانسال خُل‌مشنگ در سریال «مگه تموم عمر…» ، او همان همیشگی است: صمیمی، کند، صادق، کم حرف، کمی لاقید و گاهی بسیار شبیه ما آدم‌های معمولی.

راستش مطمئن نیستم این شیوه از ایفای نقش «انتخاب» مصفا بوده باشد، سهل و ممتنع بودن نه فقط امضای مصفا در بازیگری، که انگار شیوه‌ی او در زندگی یا حداقل نگاه او به امر «خلق اثر هنری»  است.

رد پای این سهل و ممتنع بودن در کارنامه‌ی مصفای فیلمساز هم قابل مشاهده است. انگار همیشه نقش اصلی مرد فیلم‌هایش را به همین خاطر خودش بازی می‌کند تا کنشگری کاراکتر و احاطه‌ی کاراکتر اصلی بر داستان فیلم و سرنوشت قهرمانش را به حداقل برساند. شخصیت اصلی فیلم‌های مصفا مثل ما تماشاگران فیلم صرفا شاهدی است بر روایت آنچه که در جهان فیلم می‌گذرد.

مستقل‌سازهایی که در دهه‌ی هشتاد شروع به فیلمسازی کردند (آنهایی که اکثرشان در دهه‌ی بعد پای ثابت اکران‌های هنر و تجربه شدند) مثل سامان سالور، مانی حقیقی، شهرام مُکری، فرزاد موتمن، امید بنکدار و کیوان علیمحمدی و… . در سال‌های اخیر و با قربانی شدن پی در پی فیلم‌هایشان در اکرانهای محدود، یا دچار تغییر رویه شدند، یا از فیلمسازی دست کشیدند، یا فیلمهایی همه پسندتر ساختند و یا به کل قید مخاطب داخلی را زدند و فیلم‌ها را برای خوشایند مخاطب بین‌الملل کارگردانی کردند.

خوب یا بد بودن این تغییر رویه اما به کنار، مصفا برای تجربه‌ی سوم فیلمسازی‌اش شخصی‌ترین و «باب میل خود» ترین فیلم کارنامه‌اش را ساخته. نه دغدغه‌ی اکران داشته و نه حتی دغدغه‌ی جشنواره‌ها را. فیلمی که حتم دارم علی مصفا ببشتر از همیشه از ساختن آن لذت برده.

روزبه (با بازی علی مصفا) ژورنالیستی است که با استناد به عکسی از سال‌های جوانی پدرش به پراگ می‌رود، تا شاید محل گرفته‌شدن عکس و متعاقب آن چیزی در مورد سال‌های زندگی پدر در پراگ بیابد. پدر روزبه چپ کمونیست بوده و بعد از کودتای ۲۸ مرداد مدتی به چک اسلواکی آن زمان گریخته و در پراگ زندگی کرده،  حالا روزبه به دنبال تکه‌هایی از گذشته‌ی پدرش است اما ماجراها و اسرار بیشتری در پراگ انتظار او را می‌کشند.

اگر صبور نباشید، ده دقیقه اول فیلم گمان می‌کنید که با یک فیلم روشنفکری عبوس، مملو از پلان‌های قدم زدن روشنفکر سرگشته در کوچه‌پس‌کوچه‌های پراگ طرف هستید، اما خیلی نمی‌گذرد که فیلم شکوفا می‌شود، فیلمنامه‌ای به مثابه یک عروسک روسی (ماتریوشکا) که داخل هر قسمت از پازلی که پیش رویتان حل می‌کند یک معما یا غافلگیری دیگری پنهان کرده.

تا جایی که موقع نگارش این متن حافظه‌ام یاری می‌کند، فیلم‌هایی که طی این سال‌ها توسط فیلمسازان ایرانی در آن سوی آب ساخته شده‌اند، خوب یا بد، همگی از یک نقطه‌ضعف مشترک آسیب دیده‌اند، چیزی که شاید بشود اسمش را گذاشت «گم شدن در ترجمه».

دغدغه و حرف فیلمساز ایرانی در یک جغرافیای متفاوت و با آدم‌ها یا در تقابل با آدم‌هایی از ملیت و فرهنگی دیگر انگار چیزی کم دارد، انگار چیزی یک جایی در مسیر ترجمه شدن حرف‌ها و ایده‌ها گم شده یا از بین رفته و در نتیجه فیلم حداقل در لحظاتی به کلی گنگ و الکن شده.

اما فیلم مصفا دچار و گرفتار این آسیب نیست، «نبودن» از زخمی آنقدر جهان‌شُمول حرف می‌زند که زیر آسمان هر گوشه‌ای از دنیا و به هر زبان و فرهنگی همانقدر درد دارد. سوال‌هایی که هرچند ساده به ذهن ما متبادر شده اما حالا دیگر به هیچ قیمتی نمی‌توان آنها را واگذاشت.

فیلم موسیقی ندارد اما از موسیقی انتخابی به اندازه و تاثیرگذار استفاده کرده. دوربین هم در خدمت فیلم است، گاهی قاب‌هایی باشکوه از مناظر پراگ گرفته، و گاهی روی دست و کمی شلخته کارش را به درستی انجام داده. پایان‌بندی فیلم هم اگرچه امکانی را برای یک نتیجه گیری سورئال فراهم میکند (که کمی بیرون از فرم فیلم قرار گرفته)، اما چیزی را هم بلاتکلیف و روی هوا رها نمی‌کند.

فیلمنامه سخاوتمندانه این امکان را به شما می‌دهد که آنچه دوست دارید را از سبد پایانبندی فیلم بردارید. انگار نگاه کارگردان حتی به پایان بندی فیلمش هم نگاهی سهل و ممتنع است.

«نبودن» علی‌رغم اکران آنلاین بی سر و صدا و مهجورش، قطعا بهترین فیلم این مدت (اعم از اکرانهای آنلاین و لو رفته ها و…) است.

سام دولتی
2 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback)‌های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها