این بار فیلمی برای ذائقههای کمی هنریتر معرفی میکنیم؛ فیلم مترسک (Scarecrow) 1973 ساختهی جری شاتزبرگ (Jerry Schatzberg). در میان 12 فیلمی که شاتزبرگ کارگردانی کرد؛ هیچگاه نتوانست موفقیت مترسک را دوباره تکرار کند. شاتزبرگ در این فیلم سعی نمیکند داستان پرماجرایی را برای ما روایت کند. او فقط قصد دارد مردم آمریکا را با آنچه هستند آشنا کند. مردمی با زندگی پوچ در پی رویاهای دست نیافتنی. مترسک در پی آن نسل از فیلمهایی در سینمای آمریکا میآید که سردمدارشان ایزی رایدر(Easy Rider) 1969 ساختهی دنیس هاپر(Dennis Hopper) بود، فیلمهایی که تاثیرات می 68، دیر به آنها رسید.
داستان فیلم دربارهی دو مرد، فرانسیس و مکس، است که در جادهای در کالیفرنیا با هم آشنا میشوند. مکس که پس از شش سال تازه از زندان آزاد شده است؛ میخواهد با پولی که پسانداز کرده کارواشی در پیتسبورگ راه بیندازد و از فرانسیس میخواهد که او را همراهی کند. فرانسیس میپذیرد. اما قبل از رفتن به پیتسبورگ؛ مکس میخواهد خواهرش را در دنور و فرانسیس فرزندش را در دیترویت ملاقات کنند و اینگونه سفری به بلندای یک کشور آغاز میشود.
این دو مرد برای رسیدن به هدفشان باید از غربیترین ایالت آمریکا به ایالتی در شرق آن برسند؛ و در این سفر حداقل 10 ایالت را پشت سر بگذارند. این مسافران وارد هیچ شهر بزرگی نمیشوند؛ از اتوبانهای عریض رد نمیشوند. آنها حاشیه نشینانی هستند که همیشه در حاشیه میمانند. حتی در میان راه مدتی را در زندان سپری میکنند؛ نه زندان مرکزی، بلکه زندان ایالتی.
جذابیت اصلی فیلم در شخصیت این دو نفر و رابطهی عجیب بین آنهاست. مردانی که (با تاکید بسیار در فیلم) همجنسگرا نیستند؛ اما همدیگر را دوست دارند. مکس با بازی جین هاکمن (Gene Hackman) مسنتر، قویتر و به ظاهر فرماندهی این تیم دو نفره است. او اخلاق عجیبی دارد؛ همیشه لباسهای زیادی میپوشد؛ به هیچ زنی پایبند نمیشود؛ همیشه کلاه بر سر دارد و در هنگام خواب کفشش را زیر بالشش میگذارد. فرانسیس با بازی آل پاچینو (Al Pacino) مهربانترین آدم روی زمین است؛ همیشه سعی دارد همه را بخنداند تا از او راضی باشند. او فرزندی در دیترویت دارد که نمیداند پسر است یا دختر و 5 سال است که تمام پول خود را برای این فرزند میفرستاده است. هر دو مهربان هستند و ساده دل (و نه احمق). این دو شخصیت مانند یین و یانگ میمانند؛ کاملکننده و همراه هم. احتمالا شاتزبرگ این 2 شخصیت را براساس شخصیتهای ولادمیر و استراگون در نمایشنامهی در انتظار گودو (Waiting For Godot) نوشته ساموئل بکت (Samuel Beckett) طراحی کرده است، با توجه به این نکته که صحنهپردازی سکانس آغازین فیلم بسیار شبیه در انتظار گودو است. نزدیکترین زوج سینمایی به این دو نفر شاید شخصیتهای رتسو و جو باک با بازی هم اتاقی دوران جوانی هاکمن، داستین هافمن (Dustin Hoffman) و پدر آنجلینا جولی؛ جان وویت (Jon Voight) در فیلم کابوی نیمهشب (Midnight Cowboy) 1969 ساختهی جان شلهزینگر (John Schlesinger) باشند.
نام فیلم براساس داستانی است که فرانسیس در اوایل فیلم تعریف میکند؛ در مورد مترسک که کار او به جای ترساندن کلاغها خنداندن آنهاست و به همین دلیل کلاغها به مزرعهای که مترسک دارد حمله نمیکنند. در طول فیلم مکس و فرانسیس مترسکهایی هستند که نمیتوانند پای خود را از زمینی که در آن فرو رفتهاند؛ بیرون بکشند. پس فقط دیگران را میخندانند.
شاتزبرگ در این فیلم دو غول بازیگری را در کنار هم قرار داده و به زیبایی آنها را هدایت کرده است. آل پاچینو بعد از پدرخوانده (The Godfather) 1972و پیش از سرپیکو (Serpico) 1973در این فیلم بازی کرده است و جین هاکمن بعد از دریافت اسکار بهترین بازیگر مرد برای فیلم ارتباط فرانسوی (French Connection) 1971. نمیتوان گفت چه کسی برندهی این مبارزه است؛ گاهی هاکمن و گاهی پاچینو و شاید برندهی اصلی ما تماشاگران باشیم که از بازی آنها لذت میبریم.
این فیلم نامزد دریافت هیچ اسکاری نشد. ذائقهی داستانپرست آکادمی اسکار از این فیلم چندان استقبالی نکرد. اما دوستان هم مسلک شاتزبرگ در اروپا، در حضور بزرگان اروپا؛ جایزهی نخل طلای کن را به این فیلم اهدا کردند.
من دیوونه ی این فیلمم روزی سیصد بارم می تونم ببینمش ممنون عالییییییییییی بود خسته نباشید فقط عکساش کم بود
خواهش می کنم . ممنون که خوندید .
اگر عکس بیشتر بزاریم ، بالا آمدن صفحه سخت خواهد شد.
در مورد در انتظار گودو هم لطفا بزارید دنبال نمایشنامشم
درباره نمایشنامه http://en.wikipedia.org/wiki/Waiting_for_Godot این پیوند ویکیپدیا طبعا مفید خواهد بود.
متن اصلی نمایشنامه را می توانید اینجا بخوانید:
http://samuel-beckett.net/Waiting_for_Godot_Part1.html
و نمایشنامه چندبار به فارسی منتشر شده و به سادگی در کتابفروشی ها دستیاب است.
ممنون از نظر شما.