گزارش اختصاصی گاردین از لیدی گاگا که در شبگار منتشر میشود. در این مصاحبه او در مورد آلبومهای قبلیاش، منتقدانش و آلبوم جدیدش حرف میزند. چرا لیدی گاگا خود را از چشم طرفدارانش مخفی میکند؟ چرا او بر روی یک ویلچیر طلایی مینشیند؟ و آیا واقعا او یک دختر آهنپرست نیویورکی است؟
در سال 2008، وقتی که موج محبوبیت لیدی گاگا شروع شد؛ عدهی زیادی احساس کردند نمیتوانند نسبت به او بیتفاوت باشند. در آن زمان آهنگهای پوکر فِیس (poker face)، تلفن(telephone)و َبد رُمانس (bad romance) تنها سه آهنگی بودند که از او به بازار آمده بود. در طول چند سال بعد، پوشیدن لباس گوشتمانند، اجراهای گِرَمی (Grammy) در تخم مرغهای غولپیکر و سیلی از حرف و حدیثهای جنجالی حاصل فعالیتهای او بود. حتما شما فکر میکنید این ستارهی پاپ با نام اصلی استفانی گِرمانوتا، همیشه میخواهد به هر وسیلهای خودش را در چشم مردم فرو کند؛ اما چیزی که خودش به عنوان حقیقت میگوید، کاملا با نظر مردم متفاوت است.
زمانی که قبل از مراسم افتتاحیه جشنواره آیتونز(iTunes) او را در اتاق پشتصحنه در شمال لندن ملاقات کردم؛ صادقانه توضیح داد:«من در خانه مخفی میشوم! همیشه این کار را میکنم… برای حفظ تصویرم به عنوان یک ستاره در چشم طرفدارانم این کار را میکنم! منظورم این نیست که من ستاره هستم، منظورم این است که مردم همیشه مرا در بهترین حالتم دیدهاند و این واقعا آزاردهنده است. چون من باید خیلی به خودم برسم تا از خانه بیرون بروم. میتوانید تصور کنید چه احساسی دارید وقتی نمیتوانید آزاد و رها باشید؟… راستش ، من چند سالی است که آزاد و راحت نیستم.»
گاگا به خاطر قرار دادن طرفدارانش در اولویت به خود میبالد، و اینطور به نظر میرسد که نمیخواهد طرفدارانش او را به صورت یک انسان عادی ببینید. «من تمام طول روز را در خانه میمانم و اگر بخواهم از خانه خارج شوم در گاراژ خانهام سوار ماشینم میشوم و در گاراژ مقصد پیاده میشوم؛ همین کار را موقع برگشتن تکرار میکنم، حتی وقتی از کشوری به کشور دیگر مسافرت میکنم هم همینطور است و هرگز در معابر عمومی راه نمیروم. طولانیترین پیادهروی من تا به حال، فاصلی ماشین تا هواپیما بر روی باند بوده است.»
در این برنامه گاگا چند آهنگ از آلبوم آیندهی خود با نام آرت پاپ( ARTPOP) اجرا میکند. «آرت پاپ من بینظیر است.» جملهای که او با ضربه به سیمهای گیتارش به آرامی زمزمه میکند و بیشتر از پیش باعث علاقمندی طرفدارانش و انزجار مخالفانش میشود. از دید مخالفانش ـ که به نظر میرسد هر روز تعدادشان بیشتر میشود ـ او نمونهای کامل از خرده ستارهای است که با کمک اهرمهای پوچ و بیارزش بیرون جهیده است. اما در نظر طرفداران سفت و سختش یا همان «بچه هیولاها»، او نه تنها بزرگترین ستاره پاپ بر روی زمین است؛ بلکه پیامبری است که سرود خود دوستی و حب نفس میخواند. برای آنها آخرین آلبوم او بُرن دیس وِی (Born this way)؛ کم از کتاب مقدس ندارد.
گاگا با آگاهی از جذابیتاش در لباسهای فلزی، امروز با ظاهری تهاجمی و درنده حضور پیدا کرد، در هنگام ورود مرا بوسید و از کفشهای من تعریف کرد (خم شد و کفشهایم را از نزدیک برانداز کرد). مسئول روابط عمومی و مدیر برنامهی او، هر دو در نزدیکی در ایستاده بودند، گاکا به آنها دستور داد تا بنشینند و ساکت باشند. بر روی ویلچیرش تاب میخورد، طوری که پاشنههای غولپیکر کفشش به زمین میسایید. او مثل یک کودک نو پای مؤدب رفتار میکرد. هنگام بیان تمام حرفهایش حالت تاکیدی به خود میگیرد. میدانید که در سال 2011 نزدیک به 6 میلیون نسخه از آلبوم بُرن دیس وِی (Born this way) در سراسر جهان فروخته شد اما وقتی که آخرین آهنگ این آلبوم، مَری دِ نایت (Marry the night) در رده بندی 10 آهنگ برتر آمریکا قرار نگرفت؛ بسیاری از مردم گمان کردند دیگر امپراتوری با شکوه لیدی گاگا به پایان رسیده است. اما حالا که تنها یک آهنگ از آلبوم آرت پاپ (Art pop) به نام اَپلاز (Applause) که یک الکترو پاپ است منتشر شده، کمپین تبلیغاتی لیدی گاگا تلاش میکند تا این آهنگ یکی از سه آهنگ برتر آمریکا یا انگلیس شود.
چند هفته پیش، گاگا نقل قولی از مایکل جکسون در توییتر گذاشته بود:« ستارهی بزرگتر، هدف بزرگتر». آیا او احساس ناراحتی و ناامنی کرده است؟ در حالی که لباس تنگ و سرهمیاش با حرکت تندش تکان خورد، بدون تردید پاسخ داد:« البته که اینطور احساس میکنم! مردم شگفتزده میشوند وقتی میبینند چیزی نیست که مرا نابود کند!» او یک نی به دهان میگذارد و با صدای مشمئز کنندهای نوشیدنیاش را هورت میکشد. «آنها از اینکه مرا نابود کنند، از پای در بیاورند و یا خرد کنند لذت میبرند. مسخرهکردن لیدی گاگا سرگرمی مردم شده است، این در حالی است که هیچ ایدهای از آلبومی که بیرون دادهام ندارند. هیچ ایدهای از انرژیای که برای کارهایم گذاشتهام ندارند. هیچ ایدهای از کار و تلاشی که در پشت اجراها و کلا فعالیتهای من است ندارند. در واقع، مردم هیچ ایدهای از هر آنچه که هزینه کردم تا به اینجا برسم ندارند. بنابراین از آنها ناراحت نمیشوم. فقط این که میبینم در چه جامعهای زندگی میکنم برایم جالب است.»
قبل از اینکه چیزی در مورد آهنگ اَپلاز (Applause) از او بپرسم خودش شروع به بیان موفقیت یا عدم موفقیت آن میکند: « حتی دو هفته از زمان بیرون آمدن اولین تک آهنگم نگذشته بود که همه گفتند گاگا به آخر خط رسیده؛ یا به خاطر این که هنوز به رتبهی اول نرسیده بودم؛ شایعه شد که دیگر دوران من سر آمده است. مردم کمتر بر روی خود موسیقی تمرکز میکنند و بیشتر به حواشی آن فکر میکنند. به آمار و ارقام، یا پولی که از فروش موسیقی به دست میآید.» ادامه میدهد:« اگر فکر میکنند من خیلی به پول اهمیت میدهم اصلا مرا به عنوان یک هنرمند نمیشناسند. من فکر میکنم وقتی که چند بار رتبهی اول را کسب کردهام خیلی چیزها را ثابت کردم و دیگر اصراری به اثبات چیزی ندارم.»
برای برخی، شکست اَپلاز ربطی به آهنگهای قبلی او ندارد. واقعیتی است که منحصرا مربوط به شخص گاگاست. در مطبوعات نوشته شده بود پس از آن که او در نتیجهی آسیب شدید مفصل ران مجبور به عمل جراحی، نشستن بر روی ویلچیر و منحل کردن کنسرتهایش در اوایل سال جاری شد؛ آهنگ اَپلاز را به منظور چاپلوسی از مردم منتشر کرد.
گاگا میگوید تلاش کرده تا عمل جراحیاش را از طرفدارانش پنهان کند؛ تا کنسرتهایش به خوبی و خوشی به پایان برسند و بعد از آن به اتاق عمل برود؛ اما نتوانسته بود دوام بیاورد. «من از دو هفته قبل از زمان کنسرتها بر روی ویلچیر بودم. اما مخفیاش کرده بودم چون نمیخواستم اجراهایم متوقف شوند. میدانم همه فکر میکنند ویلچیر طلایی هم از آن کارهایی است که برای احمق نشان دادن خودم میکنم. اما من سعی میکردم با ویلچیر طلاییام کمی از قدرتم را به طرفدارانم نشان دهم چرا که اگر غیر از این بود آنها ناراحت و نگران میشدند.»
گاگا مخالف این ایده است که اَپلاز آهنگی برای منافع خودش است. او عقیده دارد، مانند هر آهنگ عاشقانهای متعلق به همهی دنیاست. او میگوید :«بسیار جالب است که مردم میگویند این شعر برای خود خواننده سروده شده است.» با حالتی ریاکارانه ادامه میدهد: «من میخواهم آنها واقعا آنطور احساس کنند و به همین دلیل این شعر را نوشتم. با این ترانه میخواهم هر روز صبح که از خواب بیدار میشوند؛ بگویند من با تشویقهای شما زندگی میکنم، امروز به من نگاه کنید. من روز بزرگی را سپری میکنم. امروز کار میکنم و ناهار فوقالعادهای با دوستانم میخورم. اما مردم حالت طنز گونهی بیان مزایای مشهوریت را در شعرم، جدی گرفتهاند.»
منتقدان گاگا حس شوخطبعی او را در نظر نگرفتهاند، البته به احتمال زیاد آلبوم خشک و جدی بُرن دیس وی باعث فراموشی این خصیصه شدهاست. در جواب سوال ما که چه چیزی که به مردم آموزش میدهد، میگوید:« ما همه با هم برابر هستیم».او مانند مایکل جکسون که قبل از او بزرگترین ستاره پاپ بر روی زمین بود، موسیقی را برای طرفداران پاپ معمولی که ممکن است یک آلبوم بخرند نمیداند، بلکه تنها برای 20 صف اول که لباسهای شیک میپوشند، بنر تکان میدهند و در روز کنسرت از ساعت 4 صبح پشت در میایستند، ارزش قائل میشود. هنگامی که شما در مورد طرفداران خود صحبت میکنید، منظورتان از طرفدار چیست؟ « منظورم همی طرفدارانم است، منظورم هر کسی است که مرا تماشا میکند.»
گاگا تصدیق میکند که عاشق ستارهی پاپ شدن است. ستارهای که چیزی است غیر از آنچه در ظاهر دیده میشود. این واقعا سخت است: «ناگهان ستارهی پاپ لباس پشمالوی خود را در میآورد و شما موجودی چرک، زیرزمینی و آهنپرست از نیویورک میبینید که میخواهد در مورد حقوق برابر و حس خود دوستی حرف بزند. من خواستم این حقیقت را برای مردم فاش کنم، من این کار را کردم تا آنها بدانند که در ادامهی زندگی حرفهایام، در زیر هر ساز و برگی که بر تن میکنم من همان دختر همیشگی هستم، با آرت پاپ من همان پیام همیشگیام را با شکل جدیدی بیان میکنم، اما بُرن دیس وِی تمام و کمال حامل آن پیام خاص بود.»
آیا شما انتظار دارید که طرفدارانتان با شنیدن این حرفها همچنان طرفدار شما باقی بمانند؟ «من خیلی راحت فقط با آنهایی که پیام مرا میشنوند و باور دارند که من تا به حال به اندازهی کافی آهنگ منتشر کردهام که در جامعه ماندگار خواهد شد صحبت میکنم. مردم میتوانند هرچه میخواهند در مورد اینکه آیا اجراهای من تغییری در زندگی طرفدارانم ایجاد کرده یا مزخرف بودن تمامی این حرفها بگویند، اما حقیقت آن است که من به تمام دنیا سفر و کنسرت برگزار کردهام.»
او ارقام حضور مخاطبان در سالنهای مختلف را زمزمه کرد و آن را با مدیر برنامهی خود چک کرد، قبل از اینکه به نتیجهی واضحی برسند گفت:«من میدانم که مردم میگویند بلیتهای کنسرت من در آمریکا به خوبی فروش نرفتهاست اما این کاملا نادرست است. بلیتهای کنسرت من در سراسر جهان هر شب به خوبی فروخته شده است. من به طرفداران و کسانی که ردیف جلو میایستند؛ همانهایی که شما از آنها صحبت میکردید نگاه کردم و اشک، صداقت، ناتوانی از خوشحالیکردن را در آنها دیدم؛ چرا که آنها احساس میکردند از طرف من پذیرفته شدهاند. ساخت یک آهنگ پاپ با چنین جذابیتی به ندرت رخ میدهد.»
ما به طور خلاصه در مورد جشنوارهی اخیر اِم تی وی ، وی اِم اِی( MTV VMA)، که او در مراسم افتتاحیهاش آهنگ اَپلاز را بسیار خیرهکننده و با تداعی نقاشیهای بوتیچلی اجرا کرده بود، صحبت کردیم. با این حال اجرای او تحتالشعاعِ اجرای مایلی سایرس (Miley Cyrus) نیمه برهنه به همراه رابین تیک(Robin Thicke) قرار گرفت. «برای من، هدف از این اجرا برهنه شدن نبود، البته اگر کلا این کار معنی خاصی داشته باشد. من میخواستم اجرایی قوی، زیبا و پر از اعتماد به نفس داشته باشم. بنابراین، این که هر اجرای دیگری توجه بیشتری را جلب کرده باشد مرا ناراحت نمیکند. ما رقیب یکدیگر نیستیم. من آنچه باید انجام دهم را انجام میدهم، آنها هم همان کاری را که باید بکنند میکنند. این واقعا قشنگ است که همه در کنار هم اجرا میکنند، صحنهها ضبط میشوند و ما آن را تماشا میکنیم. این خوب نیست که یک نفر بماند و هر چیز دیگری پاک شود.»
برای یک ستارهی پاپ مانند لیدی گاگا اذعان به شکست پدیدهای نادر است. او حداقل در ظاهر با خوشحالی افول بعضی از کارهای گذشتهاش را تصدیق میکند. در واقع، او پذیرای این واقعیت که هرچیزی حتی ّبُرن دیس وِی نیاز به تغییر دارد هست.
در انتهای مصاحبه، در حالی که در اتاق پشت صحنه آهنگ جدیدش با نام سواین (swine)؛ با شعر «قلبم، پوستم و جنسیتم مثل زباله بودند» پخش میشد و به نظر میرسید که اشاره به سوء استفاده و اذیت و آزار دارد، او گفت: «در چند سال اخیر واقعا سعی کردم بسیاری از درد و رنج گذشتهام را مخفی کنم.» آیا این همان مضمونی است که گاگا در آینده در آهنگهایش استفاده خواهد کرد؟ آیا گاگا قصد دارد دست از پنهانکاری بکشد؟
« راستش، موقع اجرای آرت پاپ جلوی آینه ایستادم و کلاه گیسم را برداشتم، آرایشم را پاک کردم، لباسم را درآوردم، یک کلاه سیاه بر سرم گذاشتم. بدنم را با یک لباس سرهمی مشکی کاملا پوشاندم. مجددا در آینه نگاه کردم و به خودم گفتم:«خب، حالا باید به آنها نشان دهی که میتوانی بدون همهی آنها هم بدرخشی.» و این مهمترین امتیاز آرت پاپ است. میدانستم اگر میخواهم رشد کنم، اگر میخواهم واقعا از درون متحول شوم؛ باید کاری بکنم که تا به حال انجامش برایم غیرممکن بوده است.»
You and me could write a bad romance
marzie jan babate tarjomwye in post (ke toolani ham hast) mamnoon.
قابل شما رو نداره ! ممنون از توجهتون 🙂