شما هم از سریالهای پلیسی ایرانی که در اکثر موارد سارق دستگیر میشود، حتی اگر پلیس هم مشکل داشته باشد خود مجرم خودش را دستبندزده به پلیس تحویل میدهد، خسته شدهاید؟ بهزاد طالبی جواب سوال شما را در شبگار معرفی میکند.
همیشه پلیسهایی که در فیلمها و سریالهای آمریکایی (و یا حتی ایرانی) میدیدیم، انسانهای وارستهای هستند و قصدشان در زندگی فقط و فقط خدمت به اجتماع و مجازات جنایتکاران است، اگر هم گاهی پلیس فاسدی دیده میشد (این یکی فقط در سریالهای آمریکایی) به سرعت توسط قهرمان تسخیرناپذیر ما رسوا شده و تحویل قانون داده میشد. اما در سریال شیلد (The Shield) اوضاع به این منوال نیست. افراد نیروی پلیس کاملا از دنیای واقعی به درون سریال وارد شدهاند، آنها همه خطاکارند و همیشه به دنبال منافع شخصی. آنها کار میکنند نه برای اجرای قانون، بلکه برای دریافت حقوق. آنها برای گذران زندگی رشوه میگیرند، شکنجه میدهند، شهادت دروغ میدهند و حتی آدم میکشند و البته سعی میکنند که قانون را هم در شیلد یا حوزه استحفاظی خود برقرار کنند.
سریال شیلد بر اساس یکی از جنجالیترین پروندههای پلیس لسآنجلس شکل گرفته است، پروندهای موسوم به رسوایی رمپارت (Rampart Scandal). در بررسی این پرونده که در دهه نود میلادی، 2 سال به طول انجامید، حدود 70 افسر پلیس متهم به فساد شدند. شاون رایان (Shawn Ryan) که قبلتر تجربه نویسندگی سریالهایی مانند Nash Bridges و Angel را به عهده داشت، با الهام از ماجراهای این پرونده سریال شیلد را خلق کرد. این سریال در بخش تلویزیونی کمپانی فاکس (FX Network) تولید و در هفت فصل از سال 2002 تا 2008 ساخته و پخش شد.
داستان سریال در یک قرارگاه پلیس در شهر لوسآنجلس اتفاق میافتد و اسم فیلم اشارهای است به حوزهی استحفاظی آن. محلهای که تحت اختیار این قرارگاه پلیس است، محلهای تخیلی به نام فارمینگتون (Farmington) در جنوب شهر لوسآنجلس است. فارمینگتون با وجود اختلاط نژادی زیاد محلهای است مملو از جرم و جنایت. سریال شیلد قهرمانی ندارد و همهی شخصیتها قهرمان منفی هستند. هر قسمت سریال داستانهای روزمره یک مرکز پلیس را روایت میکند و کشمکش همیشگی پلیسها با جنایتکاران و خودشان.
اصلیترین شخصیت سریال کارآگاه ویک مککی (Vick Mackey) رئیس گروه ضربت که خودش عامل اصلی فساد در مرکز پلیس است، پخشکنندگان مواد در محله زیر نظر او کار میکنند و به او سهم میپردازند، او و افراد زیردستش مجرمین را کتک میزنند و گاهی شهادت دروغ میدهند. ولی کارآگاه مککی یکی از بهترین پلیسهای شهر لوسآنجلس است و از خشونت علیه زنها و بچهها متنفر است. کاپیتان دیوید آسودا (David Aceveda) فرمانده مرکز پلیس از روشهای مککی راضی نیست و به دنبال فرصتی است که او را به فساد متهم کند، البته کاپیتان هم به فکر کمک به قانون نیست، بلکه میخواهد از این راه پیشرفت کند و شاید به مقام نمایندگی شورای شهر برسد. کارآگاه هولاند واگنباخ (Holland Wagenbach) اتوکشیده که همیشه مثل کنه به یک پرونده میچسبد و تا آن را حل نکند، رهایش نمیکند. کارآگاه کلودت ویمز (Claudette Wyms) زن سیاهپوست و میانسالی که از بقیه قانونمندتر و باهوشتر به نظر میرسد، اما انقدر جرم و جنایت دیده که خیلی خودش را برای هر کاری به دردسر نیاندازد. مامور دنی سافر (Dannie Sofer) که حاضر است به خاطر مککی هر دروغی بگوید و هر جنایتی را بپوشاند و مامور جولین لاو (Julien Lowe) سیاهپوستی مذهبی که نمیخواهد همجنسگرا بودن خود را قبول کند.
اینها شش شخصیت اصلی سریال شیلد هستند، کسانی که گاهی علیه هم هستند و گاهی با هم. چیزی که برایشان در درجه اول اهمیت است، نفع شخصی است و در رتبهی بعدی به قانون و مردم فکر میکنند. آنها دائم با همدیگر در حال جنگند، ولی در مقابل دشمن مشترک با هم متحد میشوند و زمانی که کسی پلیسی را در محله بکشد، کل قرارگاه پلیس همراه میشوند تا خاک محله را به توبره بکشند.
یکی از بزرگترین مزیتهای سریال شیلد این است که شاون رایان بسیار سعی کرده که با داستانپردازی واقعی، فضا را بسیار به جهان خارج از اثر نزدیک کند. حرکات تند دوربین و فیلمبرداری با دوربین روی دست، و تعقیب سوژه با دوربین، به شبه خبری شدن کار، کمک بسیار کرده است. اما مهمترین عنصر در واقعگرایی سریال بازیگران آن و در راس همه مایکل چیکلیس (Michael Chiklis) بازیگر نقش ویک مککی است. چیکلیس توانست در سال 2003 برای بازی در این سریال جایزهی گلدن گلاب را برنده شود. سریال شیلد آنقدر قوی و جذاب بود که توانست بازیگران صاحب نامی مانند گلن کلوز (Glenn Close) و فارست ویتاکر (Forest Whitaker) را به عنوان بازیگر مهمان (هرکدام یک فصل کامل) در میان بازیگران خود داشته باشد. موفقیت سریال به حدی بود که براساس آن یک بازی و یک کمیکبوک طراحی شد.
اگر طرفدار سریال وایر (The Wire) هستید، حتما از دیدن این سریال لذت خواهید برد، با یک فرق کوچک. پلیسهای سریال وایر انسانهای خوب و قابل تحملی هستند، اما در شیلد پلیسها را از دنیای واقعی به داخل سریال پرتاب شدهاند. مامورینی که نه تنها در آمریکا بلکه در کشور خودمان هم میبینیم. پلیسها برای رشد و تعالی نظام انسانی تلاش نمیکنند، آنها فقط میخواهند زندگی خود را که گاهی از تبهکاران هم سختتر است بگذرانند. آنها به مردم کمک میکنند، چون شغلشان این است.
لینک نقد سریال در نیویورک تایمز
مطلب بسیار خوب و غنی ای بود.
سریال وایر که در زمان خودش سریال پلیسی خوبی بود، این رو هم به پیشنهادت شروع می کنم آقا بهزاد.
ممنون
خواهش می کنم یوسف جان
مرسی از اینکه به پیشنهاد من اطمینان داری
اين سريال خيلى خيلى جذابه ديدنش رو به همه توصيه ميكنم عاشق شخصيت اول فيلم ميشين و تا اخر سريال دنبالش ميكنين خيلى جالبه من كه واقعا خوشم اومد
ممنون از نظر خوبت زهره جان.