در شبگار بهزاد طالبی فیلمهای کلاسیکی را معرفی میکند که ممکن است در همهمه قرن بیست و یکم از قلم شما بیفتد. مثلا همین فیلم «در یک شب اتفاق افتاد» را دیدهاید؟ نظرتان در مورد کلارک گیبل چیست؟ بخوانید، ببینید، لذت ببرید.
«يه بچه خودسر، از يک پدر پولدار. تنها راهی که میتونی چيزي رو به دست بياری، خريدن اونه؟ الان تو دردسر افتادی و تنها چيزی که فکر ميکنی نجاتت ميده پوله. هيچوقت نشده به کار نياد ها؟ . . . هيچوقت کلمهی تواضع رو شنيدی؟ نه معلومه که نشنيدی. من فکر نکنم هيچوقت اتفاق افتاده باشه که گفته باشی «خواهش میکنم آقا، من تو دردسرافتادم، ميشه کمکم کنيد؟» نه اون حرف تو رو از اون اسب گرونی که سوارشی میکشه پایین . . . بذار يه چيزی رو بهت بگم، تو نمیخواد نگران من باشی، من علاقهای به پولت و يا مشکل تو ندارم. تو، کينگ وستلی، پدرت، همهی شما از نظر من مزخرفيد.»
این سخنرانی بلندبالای کلارک گیبل (Clarck Gable) در نقش پیتر وارن (Peter Waren) خبرنگار، در مقابل الن اندروز (Ellen Andrews)، دختر پولدار و پرفیس و افاده یک بانکدار آمریکایی است. روشی که به شما میآموزد چگونه یک دختر زیبا و پولدار را عاشق خود کنید، البته اگر سیبیلی به سبک کلارک گیبل داشته باشید. و جالب است بدانید همهی این ماجرا در یک شب اتفاق افتاد (It Happened One Night, 1934).
رابرت مونتگمری (Robert Montgomery) بازی در این فیلم را رد کرد، چون اعتقاد داشت فیلمنامه ضعیف (Poor) است. اما احتمالا جناب مونتگومری هم مثل بسیاری از به ظاهر کارشناسان سینما، فیلمنامه ساده را با ضعیف اشتباه گرفته است. داستان فیلم «در یک شب اتفاق افتاد» بسیار ساده و روان است. الن اندروز دختر نازپروردهی یک بانکدار میلیونر بدون اجازهی پدرش با کینگ وستلی، خلبانی که او را زیاد نمیشناسد، ازدواج کرده است. او برای رسیدن به وستلی در نیویورک از دست پدرش در میامی فرار میکند و در راه با پیتر وارن خبرنگار اخراجی یک روزنامه برخورد میکند. پیتر وارن به او پیشنهاد میدهد که در عوض خبر انحصاری ازدواجش با وستلی او را تا نیویورک همراهی کند. در طی سفر اتفاقاتی رخ میدهد که زوج داستان ما عاشق هم میشوند، اما امان از سوءتفاهم.
فرانک کاپرا (Frank Capra) یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما و بزرگترین کارگردان دهه 30 ، پرواز خود را با این فیلم آغاز کرد. کاپرا سه بار (با حساب این فیلم) جایزهی بهترین کارگردانی اسکار را برای فیلمهای آقای دیدز به شهر میرود (Mr. Deeds Goes To Town. 1936) و تو نمیتونی اینو با خودت ببری (You Can’t Take It With You, 1938) و البته یک اسکار بهترین مستند برای قسمت اول سری فیلمهای چرا میجنگیم (Why We Fight) به نام مقدمهای بر جنگ (Prelude to War, 1942) که البته اسکار بهترین مستند را به کارگردان نمیدهند.
فیلم در یک شب . . . از اولین کمدیهای موسوم به اسکروبال (ScrewBall) بود، سبکی که بعد از رکود اقتصادی آمریکا در سینمای آن کشور رونق پیدا کرد. کمدی موجود در این نوع فیلمها بیشتر براساس دیالوگهای پینگپونگی که بین شخصیتها رد و بدل میشد، شکل میگرفت و اکثر کاراکترها از طبقهی بالای اجتماع بودند. کاترین هپبورن به سمبلی برای این سبک تبدیل شده بود، از فیلمهای شاخص این سبک میتوان به صفحه اول (The Front Page, 1931) لوییس مایلستون، بزرگ کردن بیبی (Bringing Up Baby, 1938) هاوارد هاکس، داستان فیلادلفیا (The Philadelphia Story, 1940) جورج کیوکر و بودن یا نبودن (To Be Or Not To Be, 1942) ارنست لوبیچ اشاره کرد.
داستان فیلم بسیار ساده است، داستان هزار بار گفته شدهی پسر فقیر و دختر پولدار است، اما نحوهی گفتن متفاوت است. یک مرد و یک زن، هرکدام به دلایلی، با هم همسفر میشوند، در حالیکه در ابتدا با هم مشکل دارند، اما در انتها عاشق هم میشوند. دیالوگها بسیار خوب نوشته شده و سیر تحول شخصیتها بسیار منطقی است. کمدی فیلم در حدی نیست که قهقهه بزنید، اما در کل فیلم لبخند از لبانتان دور نمیشود.
یکی از مهمترین عناصر موفقیت این فیلم زوج کلارک گیبل و کلودت کولبرت (Claudette Colbert) است. گیبل و کولبرت برای بازی در این فیلم مجسمه اسکار بهترین بازیگر را به دست آوردند و هر دو ستاره شدند. هرچند که کلارک گیبل (با آن سبیل نازک و عجیبش) با بازی در نقش رت باتلر (Rhet Butler) در فیلم بربادرفته (Gone With The Wind. 1939) به اسطوره تبدیل شد و سلطان هالیوود لقب گرفت. شاید اگر کس دیگری به جای گیبل و کولبرت بود، نمیتوانست آن مردانگی توام با مهربانی پیتر وارن و ملوسی همراه با خشونت الن اندروز را به تصویر بکشد. همیشه بهترینها در سینما حاصلجمع کار گروهی است که درست در جای خود قرار گرفتهاند.
«در یک شب اتفاق افتاد» اولین فیلم تاریخ سینماست که هر 5 اسکار اصلی را به دست آورد، بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول زن و مرد. این اتفاق فقط 2 بار دیگر در تاریخ اسکار تکرار شد، برای فیلمهای پرواز برفراز آشیانه فاخته (One Flew Over The Cuckoo’s Nest, 1975) و سکوت برهها (The Silence of The Lambs, 1991). به انتخاب مردم در سایت IMDB این فیلم 137امین فیلم تاریخ سینماست و انستیتو فیلم آمریکا AFI آن را در رده 35امین فیلم تاریخ آمریکا و سومین کمدی رمانتیک تاریخ سینما قرار داده است.
در این فیلم هیچ عشق رمانتیکی در جریان نیست، تماما کشاکش دو مرد و زن مغرور و سرسخت است، اما اگر میخواهید یک کمدی عاشقانه زیبا ببینید، دیدن این فیلم را به شما توصیه میکنیم، عشق باید در نگاهتان باشد، نه در چیزی که به آن مینگرید (با عذرخواهی از آندره ژید به خاطر دستکاری جملهاش.)
پانوشت1: کلودت کولبرت در این فیلم فقط چهار دست لباس عوض میکند، لباس خواب، لباس سفر، پیژامه پیتر وارن و لباس عروسی و کلارک گیبل هم فقط دو دست کت و شلوار در کل فیلم عوض میکند. همانطور که در مورد فیلم «همه چیز در مورد ایو» گفتم باید قبول کرد که بعضی اوقات زیبایی در سادگی است، نه در زرق و برق و تنوع.
پانوشت2: فیلم ایرانی همسفر (1354) ساخته مسعود اسداللهی و با بازی بهروز وثوقی و گوگوش، برداشت آزادی است از فیلم در یک شب اتفاق افتاد. بسیاری از عناصر فیلم تغییر کردهاند، اما داستان کلی که سفر یکی زوج غریبه با هم و عاشقشدن در انتها، حفظ شده است. دیالوگ معروف «تو تا حالا عاشق شدی؟» کاملا از دل نسخه آمریکایی در آمده است.