بین سریالهای پر هیاهو و پر زرق و برق و خشونت؛ سری هم به دشتهای باز وایومینگ بزنید و با کلانتر لانگمایر همراه شوید. بهزاد طالبی در شبگار شما را با این سریال آشنا میکند.
یک کلانتر پیر و گنده و کمحرف در حالیکه همیشه یک کلاه کابوی بر سر دارد، وسط بیابانهای وایومینگ در مرکز ایالات متحده، بهجای اینکه ما را به یاد جان وین (John Wayne) فقید بیاندازد، بیشتر به یاد ریلان گیونز قهرمان سریال Justified میاندازد. مثل این است که ریلان پیر شده و میخواهد این دوران را در شهر کوچکی به دور از هیاهو موادفروشان و قاتلین بگذراند، غافل از اینکه در این شهر کوچک هم جنایت دست از سر او برنمیدارد. کلانتر قهرمان ما پیر و خسته هست، اما نه به اندازهای که نتواند در هر اپیزود قاتلی را به دست قانون بسپارد. کلانتر لانگمایر (Longmire) قانون را تمام و کمال اجرا میکند، اما به شیوهای که خودش صلاح میداند.
سریال لانگمایر اقتباس از سری داستانهایی نوشته کریگ جانسون (Craig Johnson) است و مانند اکثر سریالهای اقتباسی خالق ندارد. این سریال توسط شبکه A&E ساخته شده و توسعه آن برای تلویزیون توسط هانت بالدوین (Hunt Baldwin) و جان کاونی (John Coveny) انجام شده است. وقتی سریالی به این صورت ساخته میشود، معلوم نیست که جرقهی اولیه ساخت آن را چه کسی زده و باید خوب بودن یا بد بودن سریال را به نام چه کسی ثبت کرد. اما در مورد لانگمایر ما موفقیت کار را به همهی این نویسندگان و تهیهکنندگان نسبت میدهیم، باشد که در ساخت این مجموعه رستگار شوند. تاکنون 2 فصل از این سریال پخش شده و ما و دوستدارانش، منتظر پخش فصل سوم آن هستیم.
قهرمان اصلی این سریال والتر لانگمایر (Walter Longmire) کلانتر شهر خیالی آبساروکا کانتی (Absaroka County)، شهر کوچکی در ایالت وایومینگ است. او به تازگی همسرش را از دست داده است و جدا از دخترش زندگی میکند. وظیفه او حفظ نظم و کشف جنایت در این شهر کوچک به همراه سه معاونش است. شاید در نگاه اول این شهر کوچک آرام به نظر برسد، اما به دلیل هممرزی با منطقهی سرخپوستها همیشه اتفاقات عجیبی در این شهر میافتد. جذابتر از داستان جرم و جنایت در شهر، این داستان زندگی لانگمایر و اطرافیانش است که سریال را دیدنی کرده است. هنری، خرس ایستاده، سرخپوستی که نزدیکترین دوست لانگمایر و صاحب باری در شهر است، کیدی لانگمایر، دختر کلانتر که روابط پیچیدهای با پدر خود دارد، ویک مورتی معاون مونث و جذاب کلانتر که مرید کلانتر است و وجود او از بار مردانه سریال به مقدار قابل توجهی کم میکند، رنچ کانلی، معاون جوان کلانتر که میخواهد در انتخابات بعدی رقیب لانگمایر باشد و درحالیکه فرمانبردار اوست، سعی میکند مستقل به نظر برسد و در آخر فرگوسن معروف به فرگ، معاون دست و پاچلفتی و چاق و مهربان کلانتر. هرکدام از این شخصیتها داستان زندگی جالبی در کنار هم دارند که به همراه داستان اصلی پیگیری میشود و به جذابیت آن اضافه میکند.
سریال لانگمایر در اصل یک سریال کارآگاهی متفاوت است، یک وسترن مدرن با داستان یک قتل در هر قسمت و کلانتری که راز آن را کشف میکند. چیزی که داستان را پیچیده و جالب میکند، پیچیدگی در راز قتل یا داستان روانشناختی قاتل و مقتول نیست، داستان آدمهایی است که به دنبال کشف راز قتل میروند. آدمهایی که در حال دست و پا زدن در مشکلات خودشان هستند و در کنار آن باید از انجام جرم و جنایت در شهر هم جلوگیری کنند. با اینکه سریال بسیار جذاب از کار در آمده اما یک اشکال منطقی هم به آن وارد است و آن این است که در شهر به این کوچکی در وسط بیابان چرا تعداد قتلها آنقدر زیاد است که البته به خاطر ضرورت داستانی ما از این نقطه ضعف چشمپوشی میکنیم و امنیت خودمان را به دست لانگمایر و معاونیناش میسپاریم.
همانطور که از نام سریال برمیآید، قهرمان اصلی سریال والتر لانگمایر است، کلانتر پیر و خسته شهر. لانگمایر مرد تنومندی است که خیلی کم از قدرت بدنیاش استفاده میکند، بسیار کمحرف است و از مظاهر تکنولوژی دلِ خوشی ندارد، به همین خاطر در قرن بیست و یک، تلفن همراه حمل نمیکند، به همین خاطر دسترسی به او سخت است. خلاف آن چیزی که سرخپوستهای همسایه وانمود میکنند اصلا نژادپرست نیست و چیزی که برایش مهم است قانون خودساختهاش است و هرکس آن را بشکند با او برخورد میکند، چه سرخ باشد، چه سفید و چه سیاه. رابرت تیلور (Robert Taylor) بازیگر درجه دو استرالیایی است که این روزها نقش اول سریال لانگمایر را به زیبایی ایفا میکند.
سریال لانگمایر ریتم تندی ندارد، تیراندازی و هفتتیرکشی ندارد، داستان عشقی پیچیده ندارد، طنز و شوخی کلامی ندارد، قاتلین روانپریش و کارآگاهان نابغه ندارد، تمام دارایی آن کلانتر پیر و خستهای است که میخواهد قانون را در شهر کوچکش برقرار کند و برایش مهم نیست که معاونش در انتخابات بعدی رقیب اوست. شخصیتهای سریال به شدت دوستداشتنی و جالب از کار درآمدهاند و داستان میتواند به راحتی ما را با مشکلات آنها درگیر کند. قطعا بعد از دیدن این سریال، کلانتر لانگمایر به یکی از شخصیتهای محبوب شما تبدیل خواهد شد (البته برای خانمها نمیتوانم این قول را بدهم).
لینک نقد سریال در نیویورک تایمز