در بخش اول این مطلب، به انتخاب موضوع پرداختیم و حالا در شبگار به انتخاب استاد راهنما میپردازیم. اگر دانشجوی کارشناسی ارشد یا دکترا هستید احتمالا این کابوس را تجربه کردهاید. شبگاری بمانید.
خب، شما موضوع کلی پایاننامه را انتخاب کردهاید. موضوعی ساده، سریع و قابل اجرا. گام دوم انتخاب استاد راهنما، و اگر لازم باشد استاد مشاور است. گامی بسیار حساس، شاید حتی بشود گفت انتخاب استاد از نگارش خود پایاننامه هم مهمتر است. وقتی شما یک مدافع قدرتمند در جلسه دفاع داشته باشید، دیگر چه اهمیتی دارد چه رسالهای نوشتهاید؟یک استاد راهنمای خوب، مثل این است که برادر شما قهرمان بوکس سنگین وزن جهان باشد. شما میتوانید هر دعوایی را با خیال راحت شروع کنید. اما این خوب که میگوییم به چه معنی است؟ من چند شاخص را معرفی میکنم، دیگر تصمیم با خودتان است.
استاد راهنما، فقط اسمش راهنماست.
اساتید راهنما بر دو نوع هستند. نوع اول کاری به کار شما ندارند، نوع دوم مدام گیر سه پیچ که چنین کن و چنان کن. شما یا دانشجویی هستید که میدانید چکار کنید، یا دانشجویی هستید که نمیدانید اصلا قضیه چیست. در هر دو حالت اساتید سختگیری که دانشگاههای تهران را با آکسفورد و خودشان را با کارل پوپر اشتباه گرفتهاند جز دردسر چیزی ندارند. شما استادی لازم دارید که اگر کمک خواستید، کمکتان بکند. ولی بیخودی دنبال این نباشد که پایاننامه شما در حد تیم ملی باشد. مهمترین نکته این است که از استادتان توقع راهنمایی نداشته باشید. نمیگویم هیچ استادی نیست که راهنمایی کند، ولی روال عمومی بر راهنمایی نکردن است.
استاد راهنمای مورد نظر در دسترس نمیباشد.
بدترین نوع استاد راهنما، قطعا نوع غایب آن است. مهمترین کاری که استاد راهنما باید انجام دهد اول امضای فرمهای مربوطه است و دوم حضور در جلسه دفاع، پس قبل از انتخاب استاد دقت کنید که یک استاد در دسترس باشد. اساتید پیچ که عدهشان اصلا کم نیست، بدترین انتخابها هستند. فقط خودتان را در جلسه دفاع تصور کنید در حالی که اثری از استاد راهنما نیست و سه نفر استاد داور، با نیشخند به شما دندان نشان میدهند.
مدیر گروه چیزی است در حد رییس جمهور.
دقت کنید در گروه آموزشی رشته خودتان چه خبر است. چه استادی با کدام استاد دشمن است. مدیر گروه چه کسی است؟ قرار است تغییر کند؟ اگر عوض شود جانشینش چه کسی خواهد بود؟ کدام اساتید با هم دوست هستند؟ هر استاد راهنمایی که انتخاب کنید باید بر مبنایش هیئت داوران پایاننامه را هم ببینید و ترکیب هیئت داوران شما، سرنوشت پایاننامه را معین خواهد کرد. پس استادی را انتخاب کنید که دوستان زیادی در گروه داشته باشد. آدم منزوی و پرخاشگری نباشد و … . به طور خلاصه، استاد راهنمای عالی، استادی است که نمره شما را قبل از جلسه دفاع گرفته باشد. سیاست یعنی این.
دکتر جکیلتان قابلیت آقای هاید شدن داشته باشد.
آقای دکتری که به عنوان راهنما انتخاب میکنید، در عین خوش برخورد و گوگولی بودن، باید قابلیت تبدیل شدن به یک هیولا را هم داشته باشد تا از هرگونه غافلگیری در جلسه دفاع پیشگیری شود. بزرگترین حسن چنین استاد راهنمایی این است که همه از او خواهند ترسید و کسی حرف خاصی نخواهد زد. داستان خرگوشی که استاد راهنمایش شیر بود را شنیدهاید؟ مطمئن باشید که شما نمیتوانید به اساتید داورتان حمله خاصی بکنید چون از پایه در موضع ضعف هستید. پس استاد راهنمایی را انتخاب کنید که اگر خواست، شیر شود.
دلتان به دلش راه داشته باشد.
باور کنید اخلاق و رفتارتان باید با استاد راهنمایتان جور باشد. نمیشود خودتان آدم شوخ طبع و ریلکسی باشید و استادتان خیلی خشک و جدی و مضطرب. استادی را انتخاب کنید که بتوانید تحملش کنید و او بتواند شما را تحمل کند. اگر همیشه دیر میرسید استادی که روی زمان بندی متعصب است انتخاب نکنید. این فهرست را میشود ادامه داد، ولی فکر کنم کلیت مطلب دستگیرتان شده باشد.
این را هم بگویم که انتخاب استاد مشاور مشابه انتخاب استاد راهنماست. فقط دقت کنید این دو نفر دشمن خونی هم نباشند. حالا استاد راهنمای مناسب را هم انتخاب کردید. مرحله بعدی تعیین عنوان دقیق و نوشتن پروپوزال است. پیش به سوی یک پروپوزال عالی.