آلزایمر؛ وقتی تمام حافظه‌­ات کیسه می­‌شود

یادم نمی­‌رود؛ زمانی که صحنه­‌های پیر­مردِ فیلم «جدایی نادر از سیمین » را در سالن سینما را پخش می‌شد و همه می‌­خندیدند. همه که نه، ولی صدای خنده­‌های زیادی می‌­شنیدم. پیرمردِ داستان آلزایمر داشت و چیزی را به خاطر ­نمی‌­آورد. بیشتر اوقات نگاه خیره و مستاصلی داشت. کلماتش نامفهوم بود و کنترلی برخود نداشت. من […]

یک معتاد، یک دندان، یک براوو

خیلی وقت بود در را قفل کرده­ بودیم؛ خبری نبود. آخرین بیمار ساعت 4:30  آمده­ بود و نیم ساعت منتظر ماندیم ولی خبری از مریضی که دندان درد داشته باشد، نشد. وقتی بیمار نیاید، بهترین کار این است که در را ببندیم و چرت بزنیم. این برخلاف قوانین مراکز شبانه‌­روزی است، اما کسی که قانون […]

شکار تیغ ماهی توسط دکتر

از آن شب­‌هایی بود که پشه می‌­پراندیم. بد هم نمی­‌گذشت؛ دندانپزشک شیفت آن شب، تازه به کلینیک آمده بود. نه این‌که تازه کار باشد، نخیر! به قول خودش در مطب شخصی­‌اش غاز می­‌چراند حالا آمده به این کلینیک تا این‌جا هم پشه بپراند. جوان بذله‌­گو و بامز­ه‌­ای بود. بیچاره شانس نداشت؛ هر وقت شیفت او […]

لثه­‌های نرم زن باردار روستایی

باز عُق زد. دیگر چیزی نمانده ­بود معده‌­اش هم بیرون بیاید. با آن حال و روز! دور دهانش خشک شده ­بود؛ با روسری ارزان  قیمتش جلو بینی‌­اش را گرفت. بعد دستش را روی لبه دستشویی گذاشت و رو به من کرد و پرسید:«نیومد؟» طی نیم ساعت  این سومین بار بود که این را می­‌پرسید. به […]

دندان‌درد کارگر افغانی

آدم توقع ندارد در یک شب بارانی، سالن انتظار یک درمانگاه آن‌قدر شلوغ باشد که جای سوزن انداختن پیدا نشود. اولین باران پاییزی آن سال بود. سوز سردی داشت و هر کس که از در وارد می‌­شد سرما را با خودش می­‌آورد. معمولا، لای در شیشه‌­ای با هر بار باز و بسته شدن باز می­‌ماند […]

بیماری که روبنده داشت

اول مرد وارد شد و پشت سرش زن. مرد چهارشانه و بلند قد بود؛ کت و شلوار تیره‌­ای به تن و ریش نامرتبی داشت. وسط پیشانی­‌اش لکه تیره‌رنگی بود؛ جای مُهر. همان‌طور که تسبیحش را می­‌چرخاند بدون آن‌که سرش را بالا بیاورد و با کسی چشم تو چشم شود؛ حرف می­‌زد. زن، چادر مشکی بر­ […]

کودکان آرزو

حتما تا حالا فکر کرده‌­اید که داشتن پدر و مادر یک نعمت است. به این هم فکر کرده‌­اید که شما خوشبخت‌­ترید که پدر و مادر دارید یا آن‌ها که شما را دارند؟ قرار نیست نصیحت کنم و بگویم که قدر پدر و مادرتان را بدانید و از این‌جور چیز­ها. فقط  قانون عجیبی است. زیر دندان […]

ترس دندان‌پزشک از سرقت در زاهدان

 «من آدم‌­شناس خوبی­‌ام، از رو قیافه طرف می‌­فهمم چی کارس و چند مرد حلاجه.» این جمله را چند ­بار شنیده‌­اید؟ واقعا چقدر می‌­شود از روی ظاهر قضاوت کرد؟ نمی‌­توانید منکر شوید که علی‌رغم داشتن هزار جور رمز و راز در زندگی خودتان، تمایل زیادی برای پی‌­بردن به راز­های دیگران دارید. درباره­ آن راز­ها خیال‌پردازی می­‌کنید […]