یادداشت اول از این سری به موضوع میپردازد و یادداشت دوم به انتخاب استادِ راهنما. این سری یادداشتها بیشتر از علمی بودن به چگونگی برخورد دانشگاهها با پایاننامه و چگونگی عبور دانشجویان از هزارخم پایاننامه میپردازد.
خب، در مرحلهی اول موضوع کلی رساله را انتخاب کردیم و در مرحلهی دوم استاد راهنمایی برگزیدیم که بیستِ ما را قبل از جلسهی دفاع گرفته باشد. اما در هر حال روند اداری باید طی شود، و گام اول انتخاب عنوان و نوشتنِ پروپوزال است. اصلا این دو تا را دست کم نگیرید، احتمالا تنها بخشی از پایاننامه که خوانده میشود همین دو تا هستند. عنوان را که مجبورید تا روزِ دفاع اقلا هفت هزار بار تکرار کنید. حتی برادرزادهی خالهی محتشم خانم هم خواهد پرسید پایاننامهت چیه؟ اعضای گروه هم برای اینکه خودشان را نشان دهند پروپوزال(همان طرحنامهی خودمان) را خواهند خواند، و از آن ایراد خواهند گرفت. اما چه بکنیم ؟
- فیلمِ خوبی که اسمش بد باشد شکست خواهد خورد.
پایاننامه هم همینطور. عنوان شما اگر چند ویژگی داشته باشد کارتان را حسابی پیش خواهد برد. اول اینکه دهن پرکن باشد، یعنی هرکس شنید بگوید عجب. دوم اینکه منتقد خفهکن باشد، یعنی یک عنوانی باشد که کسی نتواند چیز خاصی در موردش بگوید یا عیب خاصی از آن بگیرد. سوم اینکه محدود باشد، یعنی موضوع را مشخصا و واضحا محدود کند. چهارم اینکه در عین تمام موارد فوق پیچیدگی عجیب و غریبی نداشته باشد. مثلا: «خوانشِ تئاترِ مشروطه از منظر نقدِ مخاطب محور.» عنوان خوبی است. کسی نمیتواند عیبی از آن بگیرد، دهن پرکن هست، موضوع (تئاتر مشروطه) را کاملا به یک چارچوب نظری مشخص محدود میکند و در عین حال چون نقد مخاطبمحور است تقریبا هرچه دلتان خواست میتوانید بنویسید.
- بدون پروپوزال رسالهای وجود نخواهد داشت.
عنوان را که نوشتید وقتش میرسد که چند دقیقه جدی باشید و عنوان این بخش فکر کنید. واقعیت این است که اگر نمیتوانید پروپوزال بنویسید، قطعا سر پایاننامه همه را بدبخت خواهید کرد. پروپوزال نمونهای کوچک شده از رساله است و نشانهای است از نظمِ ذهنی شما. برای پروپوزال وقت کافی صرف کنید و سعی کنید تر و تمیز و مرتب از کار درش بیاورید. باز هم تاکید میکنم، اگر در بخش بیان مسالهی پروپوزالتان نمیتوانید چیزی بنویسید، به احتمال قوی اصلا مسالهای در کار نیست و باید از اول مسیر را طی کنید. اگر نمیتوانید چارچوب نظری را بنویسید، شما نظریهتان را بلد نیستید، بروید یاد بگیرید بعد پروپوزال بنویسید.
- ارزشِ قیمه به گوشت است نه لپه.
قطعا باید پروپوزال را در همان فرمی بنویسید که مدِ نظرِ دانشگاهِ شماست. هر تصمیمی جز این فقط به زیان شما خواهد بود. اما به هر حال چند چیز باید در پروپوزال برای خودتان روشن باشد، یعنی پروپوزال گوشت داشته باشد. احتمال دارد بتوانید قیمه با قارچ را به گروه قالب کنید و کارتان راه بیافتد، چون برای اعضای گروه شکل و قیافه از هرچیزی مهمتر است. تایپِ قشنگ، نداشتنِ غلطِ املایی، رعایت چهرهبندی الزامیِ دانشگاه در اولویت هستند اما استفادهی شما از پروپوزال چیست؟
پاسخ به سه سوال باید در پروپوزال شما باشد: چه کاری میخواهید بکنید؟ چطور میخواهید انجامش دهید؟ چرا میخواهید انجامش دهید؟
اگر پاسخ به این سوالات در ذهنِ شما واضح نیست، در نوشتنِ رساله به مشکلاتِ جدی برخواهید خورد این را قول میدهم. مهمترین کمک هرکسی که به شما کمک میکند میتواند در همین مرحله و در پاسخ به همین سه سوال انجام شود.
بخش بیان مساله، پرسشها و فرضیهها میگویند چه کار میخواهید بکنید؟
بخش ضرورت و فلان، میگوید چرا میخواهید فلان کار را بکنید؟
بخش چارچوب نظری و فهرست و … می گوید که چطور؟
- اصلِ محاکمه در آگاهی است.
بله، قاضی بعدا بر اساس اعترافات دزد در آگاهی حکم را صادر میکند، نه حرفهایی که بعدا دزد از وکیلش یاد میگیرد و میزند. شما هم بعدا بر اساس همین پروپوزال قضاوت خواهید شد. روزِ دفاع مطمئن باشید که یک نفر هست تا بگوید شما که در پروپوزالت نوشته بودی لاهیجان، چرا از لنگرود حرف زدی؟ هزار ساعت هم توضیح دهید که آقا لاهیجان تا لنگرود یک استکان چای فاصله دارد به خرج طرف نخواهد رفت. پس سعی کنید هرچقدر همه چیز برای خودتان و در ذهن خودتان واضح است، پروپوزال راه در رو زیاد داشته باشد.
خب، این هم از پروپوزال، به سلامتی و میمنت و مبارکی، عنوان و پروپوزال که تصویب شد میتوانید به نوشتن پایان نامه فکر کنید، اما اولین قدم چیست؟ فهرست و گردآوری منابع.