جیمز جویس و کلاف سردرگم
هر هفته در شبگار چند داستان کوتاه به شما معرفی میشود تا از جستجو بینیاز شوید، و داستانتان را با معرفی کوتاه از همینجا بخوانید. با بر خط داستان و نیلوفرشاندیز همراه باشید. خواندن داستانهای جیمز جویس تجربهای است که به همه پیشنهاد میکنم. نه به خاطر اینکه او را بزرگترین نویسنده قرن بیست […]
تا دنیا دنیاست با پزشکنیا و ریموند کارور
با نیلوفر شاندیز در بر خط داستان این هفته در شبگار، سه داستان متفاوت از سه نویسنده مطرح بخوانید: ایرج پزشک نیا، ژاک پره ور و ریموند کارور. ایرج پزشکنیا نویسندهی دوستدار طبیعت بود و بیشتر داستانهایش در فضای طنزِ تلخ ِدنیای حیوانات میگذرد. اما پزشکنیا داستان کوتاهی دارد که نه ربطی به طنز دارد، […]
در مصائب بازنشستگی
نظر شما در مورد بازنشستگی چیست؟ چقدر به دوران بازنشستگی خودتان فکر میکنید؟ فرهاد خاکیان دهکردی در شبگار نگاهی جدید به بازنشستگی دارد و در متنی شبیه داستان از زوایای مختلف به این پدیده نگاه میکند. تقاعد. (لغات مصوبه فرهنگستان). دورانی که معمولا در اواخر عمر، عضو اداره یا موسسهای پس از مدتی خدمت، […]
دنداندرد کارگر افغانی
آدم توقع ندارد در یک شب بارانی، سالن انتظار یک درمانگاه آنقدر شلوغ باشد که جای سوزن انداختن پیدا نشود. اولین باران پاییزی آن سال بود. سوز سردی داشت و هر کس که از در وارد میشد سرما را با خودش میآورد. معمولا، لای در شیشهای با هر بار باز و بسته شدن باز میماند […]
بیماری که روبنده داشت
اول مرد وارد شد و پشت سرش زن. مرد چهارشانه و بلند قد بود؛ کت و شلوار تیرهای به تن و ریش نامرتبی داشت. وسط پیشانیاش لکه تیرهرنگی بود؛ جای مُهر. همانطور که تسبیحش را میچرخاند بدون آنکه سرش را بالا بیاورد و با کسی چشم تو چشم شود؛ حرف میزد. زن، چادر مشکی بر […]
عشق با طعم ماهیچه
کیف بر دوش کنار خیابان ایستاده بودم. مقصد نزدیک بود و تاکسی سواری مختصری کفایت رسیدن میکرد. جمعیت هم طبق معمول گوشه میدان زیاد بود. پیرمردی موتورسوار خیلی آرام نزدیک من شد و پرسید:«موتور؟» با سر گفتم نه. پیرمرد چند متر جلوتر توقف کرد. ظهر جمعه بود؛ حوالی ساعت دوازده. برگشتم و پیرمرد را وراندازی […]
ترس دندانپزشک از سرقت در زاهدان
«من آدمشناس خوبیام، از رو قیافه طرف میفهمم چی کارس و چند مرد حلاجه.» این جمله را چند بار شنیدهاید؟ واقعا چقدر میشود از روی ظاهر قضاوت کرد؟ نمیتوانید منکر شوید که علیرغم داشتن هزار جور رمز و راز در زندگی خودتان، تمایل زیادی برای پیبردن به رازهای دیگران دارید. درباره آن رازها خیالپردازی میکنید […]
پارکینسون
تا به حال سراغ آلبوم خانوادگی قدیمیتان رفتهاید؟ دیدن کودکی و جوانی پدر و مادر سرگرمکننده است. آنجا پر از رمز و راز و خاطراتی است که در طی سالها، مدام نقل شده و هیچوقت تکراری نشده است. چه بر سر آن آدمها آمد؟ کاش میشد شانس دیگری به آنها داد. ما به دنیا میآییم، […]