داستان قبل 57: ترکیب طرح‌های عاشقانه در «یک لحظه روی پل» ر.اعتمادی

۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ | ۱۴:۵۲
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 6 دقیقه

ستون «داستان قبل 57»  به ادبیات داستانی ایران تا پیش از سال 1357 می‌پردازد. در این یادداشت امین حسینیون ساختار رمان «یک لحظه روی پل» را باز می‌کند، جزییات داستان در این یادداشت لو می‌رود. با شبگار همراه باشید.

یک لحظه روی پل
یک لحظه روی پل

رجبعلی اعتمادی، با تخلص ر.اعتمادی از دهه‌ی 40 تا امروز نویسنده‌ای شناخته‌ شده است با کتاب‌هایی پرفروش. خبرنگار روزنامه اطلاعات و سردبیر روزنامه جوانان بوده و خودش گفته در سال 1359 ماهانه هفتاد هزار تومان درآمد داشته است(مصاحبه با خبرگزاری مهر). تنها شغل او نویسندگی بوده و این درآمد با توجه به فروش کتاب‌هایش و محبوبیت بی‌نظیر مجله جوانان دور از ذهن هم نیست. از آخرین کتاب‌های او پیش از سال 1357، «یک لحظه روی پل» است و این یادداشت درباره‌ی این کتاب است که در سال 1357 چاپ دومش منتشر شده و همین الان اگر اسمش را گوگل کنید متوجه می‌شوید هنوز هم خواننده‌ دارد.

قهرمانان کتاب سه نفر هستند: زری، ثریا و فریما. سه دختر دبیرستانی که داستان، با دیپلم گرفتن آنها و ورودشان به عرصه‌ی بزرگسالان آغاز می‌شود. هریک از این سه دختر، نماینده‌ی یکی از طرح‌های عاشقانه‌ی بسیار رایج هستند که در رمان «یک لحظه روی پل» با هم ترکیب شده‌اند.

  1. دختر فقیر عاشق پسر پولدار می‌شود: زری دختر فقیری است و پدرش یک نجار معمولی. با تلاش زیاد پدر به این دبیرستان خوب آمده. عاشق پرویز پسرخاله‌ی فریما می‌شود که پولدارِ واقعی و دانشجوی هنر است. ضلع سوم این رابطه احمد آقا قصاب است. زری بعد از باردار شدن سراغ احمد قصاب می‌رود، احمد قصاب در کمال جوانمردی زری و فرزندش را می‌پذیرد. در این خط داستانی کلیشه‌هایی هست که هنوز هم وجود دارند: بچه پولداری که درس هنر می‌خواند/ دختر فقیری که لات است و هی مخلصتم چاکرتم می‌کند و متلک می‌اندازد و زیباست/ جوانمردِ قصاب و … .
  2. دختر متوسط عاشق مردی بچه دار می‌شود: ثریا که راوی کتاب هم هست، عاشق تورج می‌شود. مردی سی ساله که از زنِ خائنش جدا شده و پسری هفت هشت ساله دارد و هرویینی است. تورج به خاطر ثریا مواد را ترک می‌کند. ثریا بر خلاف میل پدرش با تورج ازدواج می‌کند و چند سال بعد بالاخره همه با هم کنار می آیند. ضلع سومی که مثلث را تکمیل می‌کند عباس پسر عموی ثریاست. کلیشه‌های داستان: مردی زخم خورده از زن خائن/ پسرعموی به درد نخور/ پدرِ خشنی که بالاخره متحول می‌شود و …
  3. دختر پولدار عاشق پسر فقیر روشنفکر می‌شود: فریما که پولدارِ واقعی است و لباس از پاریس می‌خرد، عاشق جاوید می‌شود. جوان روشنفکری که روحیه انقلابی/شورشی دارد. پدر فریما قصد دارد او را به زور به مهندس پرهام بدهد: جوان شق و رق و مبادی آداب. فریما که این استبداد را نمی‌تواند تحمل کند خودش را می‌کشد. کلیشه‌های داستان: پسر فقیر روشنفکر/ پسر پولداری که خیلی خشک است و رمانتیک نیست/ دختر پولداری که خودکشی می‌کند و …

البته فراموش نکنیم که در دهه‌های چهل و پنجاه این شخصیت‌ها و طرح‌های داستانی کلیشه‌هایی مثل امروز تکراری نبودند. خود ر.اعتمادی از سازندگان این کلیشه‌هاست. این سه طرح عاشقانه که با هم در رمان «یک لحظه روی پل» ترکیب شده‌اند، هرکدامشان این روزها برای یک سریال سی قسمتی صدا و سیما کافی هستند. هر سه قصه را به همراه کلیشه‌هایشان می‌توان در فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها دنبال کرد تا امروز. روش ر.اعتمادی برای ترکیب این سه طرح جالب است. نقطه تمرکز روایت(Focalizer) ثریا است. دو دختر دیگر بیشتر ماجراها را برای ثریا تعریف می‌کنند، یا از طریق نامه، یا حضورا و ما از طریق این نقل قول‌ها می‌توانیم داستان‌ها را دنبال کنیم. داستان ثریا داستانی است که صحنه‌هایش را کامل می‌خوانیم. نقطه جدایی این سه خط داستان از هم صحنه‌ی مهمانی تولد فریماست و از آن پس راه‌ها از هم جدا می‌شود.

هر سه دختر از نظر هوش، و شجاعت و زیبایی تقریبا همسطح هستند. زری کمی از دو تای دیگر زیباتر است. ثریا از دو تای دیگر عاقل‌تر و فریما جسورتر، اما در کل شبیه همدیگر و شبیه اکثریت جامعه هستند. در جدول طبقه بندی قهرمانان فرای، این سه دختر را می‌توان در دسته‌ی سوم (Low mimetic)، به قول فرای قهرمانان رئالیست قرار داد. قهرمانانی که هیچکدام سفرشان را نیمه کاره رها نمی‌کنند و تا آخر خط می‌روند. بخشی از جذابیت داستان ناشی از همین رها نکردن روایت، و به پایان رساندن آن توسط قهرمانان است.

این تنوع در طرح داستانی لزوما نقطه قوت هم نیست. طبیعی است که در سیصد صفحه با قطع جیبی، فرصت پرداخت کامل هر سه داستان وجود ندارد و لاجرم نویسنده باید از روی خیلی صحنه‌ها و مسائل سریع بگذرد تا به پایان برسد.

نکته جالب دیگر شورشی بودن هر سه قهرمان داستان است.

«یک لحظه روی پل» حامی نظام اخلاقی چیره است. نجابت، حیا، عشق و پاکدامنی و… رسما تبلیغ می‌شوند. اما قهرمانان داستان مشخصا برای تطبیق این نظام اخلاقی با سبک زندگی جدید خودشان و خروج از ساختار پدرسالارانه تلاش می‌کنند (به قول ثریا می‌جنگند). هر سه دختر با پدرانشان مشکلات جدی دارند و صحنه‌های دلخراش کتک خوردن ثریا از پدرش موید این نکته است. اگرچه خشونت در داستان ر.اعتمادی تلطیف شده است و با تکیه بر بعد عاطفی، از تاثیرگذاری‌اش کاسته شده، در اصل ماجرا که تغییر کردنِ پدر ثریاست خللی ایجاد نمی‌شود. داستان که در تعادلی واقع‌گرایانه و رایج آغاز شده، در تعادلی جدید پایان می‌یابد. جهان «یک لحظه روی پل» در پایان با جهان در آغاز تفاوت دارد. دخترها فراتر از عاقبت به خیر شدنشان، توانسته‌اند نظم دنیا را دستکاری کنند. تقابل با نظم چیره‌ی جامعه در سه کنشِ اصلی قهرمانان مشهود است:

  1. فریما در برابر پدرش از مرز خودکشی می‌گذرد، ترجیح می‌دهد بمیرد ولی به ازدواج اجباری سنتی تن ندهد. ر.اعتمادی این کنش را در تجملی‌ترین خانواده‌اش تعریف می‌کند تا با این تناقض، داستان را جذاب‌تر کند.
  2. ثریا از خانه فرار می‌کند تا با تورج ازدواج کند. مادرش موافق است و پدرش مخالف. مهمترین ابزار پدر ثریا برای شکست دادنش خشونت فیزیکی است که نهایتا سودی ندارد، ثریا بابت این فرارِ موجه از خانه نه تنها هزینه‌ای نمی‌دهد بلکه با تحول شخصیت پدر، دوباره به خانواده برمی‌گردد.
  3. زری حاضر نیست از باردار شدنش فرار کند. زری که بدون ازدواج باردار شده حاضر نیست خودش را دختری به اصطلاح خراب بداند. حاضر نیست از بچه‌اش دست بکشد.

نگاه واقع‌گرایانه‌ی داستان به این سمت متمایل است که این دخترها بدون حمایت مردهایی که دوستشان دارند، قادر به ایجاد نظم جدید نیستند. با این وجود همینکه بر خلاف آنچه از رمان‌های پرفروش انتظار می‌رود کتاب مطابق نعل به نعل نظم کهن نیست، جالب است. ما کنش‌هایی از شخصیت‌ها می‌بینیم که نماینده‌ی میل جامعه به تغییر است، و این میل به تغییر و مبارزه‌جویی است  که به نظر من کتاب را پرخواننده نگه داشته است. تا وقتی دختران و پسران دبیرستانی می‌خواهند زندگیشان را تغییر دهند و از پدرانشان کتک می‌خورند، این کتاب می‌تواند خواننده داشته باشد. البته امیدوارم کتاب اگر قرار است منتشر شود، یک ویراستاری جدید هم رویش انجام شود که اصلا ضرر نخواهد داشت.

 

کارشناس فیلمنامه نویسی و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر و دانشجوی دکترای پژوهش هنر در دانشگاه تربیت مدرس. فیلمنامه نویس، و نویسنده رمان های سیاسیا در شهرمارمولک ها، ماجرای خونزاد و ماجرای کفترکش و منتقد و نویسنده در مجله شبگار
امین حسینیون
0 0 رای‌ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback)‌های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها
7 سال قبل

زری خیلی دوست داشتنی یه و ر. اعتمادی بنظرم نویسنده خوبیه. کاش نویسندگان پرمدعای امروز هم کمی الگو بگیرند. برای خواننده بنویسند نه تکخوانی در حمام زیر دوش!