انتخاب داستان کوتاه برگزیده از نگاه سایت شبگار کار آسانی نبود، چون تعداد داستانهای درخور توجه و تاثیرگذار در دنیای ادبیات در دورههای مختلف کم نیست. در واقع اگر شروع داستان کوتاهنویسی را از قرن 19در نظر بگیریم، تا کنون هزاران داستان نوشته شده و از بین آنها انتخاب سیزده داستان کار بسیار دشوار و حتی بی رحمانهای است. نام بسیاری از نویسندههای بزرگ و عنوان بیشماری از داستانهای کوتاه در این لیست دیده نمیشود و این به منزله آن نیست که نادیده گرفته شدهاند، بلکه فقط 1+12 داستان کوتاه از ادوار مختلف ( دوران اول ، میانه قرن ، معاصر) و با سلیقه تحریریه شبگار معرفی میشوند. مسلما نام نیکولای گوگول پایهگذار داستان کوتاهنویسی و داستان «شنل»که آغاز سبک رئالیسم در داستاننویسی بود ، گوستاو فلوبر، هنری جیمز، توماس مان, ولادیمیر ناباکوف، هرمان هسه ، شروود اندرسون , ویرجینیا وولف ، خولیو کورتاسار ، هاینریش بل ، آلن رب گریه ، ایتالوکالوینو، دونالد بارتلمی، اورحان پاموک ، جویس کارول اوتس ، آلیس مونرو و بسیاری از نویسندگان بزرگ دیگر خالی خواهدبود. پیشنهاد ما برای شما این است که داستان کوتاه مورد علاقه خودتان را به ما معرفی کنید تا با سلیقه شما آشنا شویم و شاید در آینده لیست داستانهای برگزیده شما را منتشر کنیم. در اینجا، داستانها به ترتیب سال نگارش، با توضیحی درباره نویسنده اثر ، بخشی از متن و تا جایی که امکان داشته باشد با لینکی از داستان در اختیار شما قرار میگیرد .
1. گربه سیاه / ادگار آلن پو 1843
ادگار آلن پو را در آمریکا همزمان با گوگول در روسیه ، پایهگذار داستان کوتاه میدانند. بر خلاف دنیای واقعگرای گوگول، پو دنبال دنیای پر دلهره و رمز و راز و ترس و فضاهای گوتیک بود که تا همین الان هم تاثیر به سزایی در نگارش داستانهای از این دست داشته است . نویسندگان زیادی از او تاثیر گرفتند از جمله ژول ورن و ناباکوف و بودلر. داستان «گربه سیاه» قصه مردی الکلی است که به طور ناگهانی دچار جنون میشود و دست به قتل میزند. پو در سال 1809 به دنیا آمد و درچهل سالگی با فقر و اعتیاد به الکل از دنیا رفت.
« یك شب كه مست لایعقل از یكی از پاتوقهایم در شهر به خانه بازگشتم، تصور كردم كه گربه از من پرهیز میکند. او را گرفتم و او، وحشتزده از خشونت من، اندك جراحتی با دندان بر دستم وارد آورد. خشمی اهریمنی بیدرنگ بر من چیره شد. از خود بی خود شدم. روح جبلی گویی به آنی از پیكرم گریخت. شرارتی بس شیطانی، كه از مشروب تغذیه میکرد، تمامی تار و پود وجود مرا به لرزه درآورد. قلمتراشی از جیب جلیقهام درآوردم و آن را باز كردم و گلوی حیوان بیچاره را گرفتم و یكی از چشمانش را با دقت از كاسه درآوردم! از نوشتن این شرارت ننگین سرخ میشوم، میسوزم، میلرزم.»
2. بارتلبی محرر : داستانی از وال استریت / هرمان ملویل 1853
هرمان ملویل آمریکایی تا زمانی که در قید حیات بود مورد استقبال قرار نگرفت تا سالها بعد از مرگش که کتاب « موبی دیک » او یکی از شاهکارهای جهان ادبیات شناخته شد. راوی داستان «بارتلبی محرر» وکیلی است که دفتر اسناد رسمی دارد و چند کارمند نیز برایش کار میکنند، یکی از آنها بارتلبی است که هیچ مشخصهای ندارد ، نه گذشته و نه آیندهای، فقط میدانیم در گذشته، در بخش نامههاي مرجوعي اداره پست كار ميکرد. اين كار تاثيري بر شخصيت او گذاشت که حالا او مثل یک ماشین کار میکند، اما یک روز بارتلبی برخلاف سابق همه چیز را رها میکند و در مقابل هر درخواستی میگوید : «ترجیح میدهم که نه.» با نوشتن داستان بارتلبی محرر خیلیها تمثیلی از زندگی خود ملویل به عنوان نویسنده را خواندند و علاوه بر آن فضای داستان استعاره از جامعه تجاری و خیابان وال استریت نیویورک و محدودیت دیوارهای آن است.
«آدم جدی را هیچ چیز به اندازه مقاومت منفی از کوره به در نمیبرد. اگر شخص طرف مقاومت خوی شقی نداشته باشد و فرد منشا مقاومت با انفعالش مطلقا بی آزار باشد ، اولی با خلق خوش و نیت خیر خواهد کوشید امری را که به تشخیص عقلش لاینحل است با قوه تخیلش توضیح دهد . معذالک من غالبا مراقب بارتلبی و رفتارش بودم . با خود میگفتم هیچ سوءنیتی ندارد. روشن است که قصد اهانت ندارد. به حد کفایت از ظاهرش پیداست که رفتار عجیبش خارج از اراده اوست. »
3. نینوچکا / آنتوان چخوف 1885
چخوف را استاد مسلم داستان کوتاه میدانند. او بیش از ششصد داستان نوشته که بسیاری از آنها در نوع خود بهترینند . قصههای چخوف ساده و سرراست هستند اما در پایان مخاطب احساس ناراحتی میکند . در واقع در پس آن قصه ساده چیز بزرگتری نهفته شده است . «نینوچکا» زنی خیانتکار است که همسرش را آزار میدهد و در نهایت شوهرش مجبور به کنار آمدن با او میشود. داستان چهار صفحه است اما شاید بتوان گفت چهارصد صفحه حرف برای گفتن دارد. با کمال تعجب هیچ لینکی از داستان پیدا نکردم پس به این اکتفا میکنم که این داستان در مجموعه داستان «یک درخت، یک صخره ، یک ابر» نشر مرکز به چاپ رسیده است.
در جایی از داستان، نینوچکا میگوید:« اوه مهم نیست. او عاشق این است که من ادای حسودها را دربیاورم. هیچ پوششی هم بهتر از حسادت قلابی نیست.»
4. مردگان / جیمز جویس 1914
«مردگان» آخرین داستان مجموعه داستان دوبلینیها جیمز جویس است. جیمز جویس ایرلندی با این مجموعه داستان به مردم شناسانده شد و در آن به انسان، مرگ ، عشق و زندگی نگاه میکند. مردگان قصه زن و مردی در یک مهمانی است، زن در مقابل میل مرد پریشان میشود زیرا به یاد مردی افتاده که قبلا دوست میداشته و اکنون آن مرد مرده است. به نظر میآید که جویس این داستان را از اتفاقات مشابه در خانوادهاش الهام گرفته و خودش جرئیاتی را به آن افزوده است. ولی هرچه هست، استادانه و با ظرافت تمام شخصیتهایی را میآفریند که هرکدام از نظر روان شناختی جای کار زیادی دارند. مجموعه داستان دوبلینیها را با ترجمه صالح حسینی از انتشارات نیلوفر میتوانید تهیه کنید .
«لحظهای درنگ کرد تا اختیار صدایش را بدست آورد و ادامه داد:« بعد، شب پیش از حرکت در خانه مادربزرگم در نانزآیلند بودم، و داشتم وسایلم را جمع میکردم که صدای خوردن ریگی را به پنجره شنیدم. شیشه پنجره آنقدر خیس بود که بیرون را نمیدیدم…بیچاره مایکل را دیدم که انتهای باغچه ایستاده بود و میلرزید…التماسش کردم که فورا به خانه برگردد و بهش گفتم زیر باران بمانی میمیری. اما او گفت نمیخواهم زنده بمانم . الان هم چشمهایش را میبینم! انتهای دیوار زیر درختی ایستاده بود .»
5. تپههایی همچون فیلهای سفید / ارنست همینگوی 1927
ارنست همینگوی نویسنده آمریکایی برنده نوبل ادبیات، استاد بزرگ «هنر داستاننویسی نو» نیاز به معرفی ندارد، داستان «تپههایی همچون فیلهای سفید» از مجموعه مردان بدون زنان انتخاب شده است. میتوان گفت کل داستان به صورت دیالوگ بین زن و مرد روایت میشود و هنر نویسنده در این است که بدون اشاره مستقیم به اصل ماجرا، تمام اطلاعات لازم را با فضا و گفتگوها میرساند، جوری که در پایان خواننده زن و مرد قصه را کامل میشناسد. مرد قصد دارد معشوقهاش را وادار به سقط جنین کند، هر دو تردید دارند و در نهایت تصمیمی نمیگیرند.
«دختر گفت: ميشه اينها همه مال ما باشه. ميشد همه چيز مال ما باشه اما روز به روز از خودمون بيشتر دورشون ميكنيم.
– چي گفتي؟
– گفتم ميشد همهچيز داشته باشيم.
– ميشه همهچيز داشته باشيم.
– نه، نميشه.
– ميشد همه دنيا مال ما باشه.
– نه، نميشه.
– ميتونيم همه جا بريم.
– نه، نميتونيم. ديگه مال ما نيست.
– مال ماست.
– نه، نيست. وقتي چيزي رو از آدم ميگيرن ديگه گرفتهن.
– هنوز كه نگرفتهن.
– ببينيم و تعريف كنيم.
مرد گفت: برگرد بيا توي سايه. اين فكر و خيالها رو نكن.
دختر گفت: من فكر و خيال نميكنم. من از همه چيز خبر دارم.
– نميخوام كاري را بكني كه دلت نميخواد.
دختر گفت: حتي كاري كه به حال من نسازه؟ ميدونم، باز هم آبجو بخوريم؟
– باشه. اما بايد درك كني كه….
دختر گفت: من درك ميكنم. بهتر نيست ديگه درشو بذاريم؟»
داستان تپههایی همچون فیلهای سفید
6. دیوار / ژان پل سارتر 1939
ژان پل سارتر، فیلسوف و نویسنده و منتقد فرانسوی بعد از جنگ جهانی دوم مکتب ادبیات اگزیستانسیالیستی را به وجود آورد که به آزادی بنیادی انسان اعتقاد داشت و باور داشت که «انسان محکوم به آزادی است.» داستان «دیوار» یکی از برترین داستان کوتاههای نوشته شده درباره جنگ در قرن گذشته است، سه زندانی در سلولی تاریک و سرد منتظر حکم خود هستند، به آنها اطلاع داده میشود که هر سه اعدام میشوند، ترس وجودشان را میگیرد و… لینک ترجمه داستان پیدا نشد اما این داستان در مجموعه « بیست و یک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه» نشر نیلوفر ترجمه ابوالحسن نجفی چاپ و لینک داستان به زبان انگلیسی هم در زیر آورده شده است .
«ما را به داخل تالار بزرگ سفیدی راندند. روشنایی چشمهایم را زد و پلکهایم تند تند به هم خورد. بعد، یک میز دیدم و چهار نفر غیرنظامی که پشت آن نشسته بودند و به کاغذها نگاه میکردند. چند نفرشان را میشناختم و بعضیها هم حتما خارجی بودند. دو نفر از آنها که جلو من بودند سفید و موبور بودند. کوچکتره هی شلوارش را بالا میکشید . کلافه کننده بود.»
7. جای زخم ( زخم شمشیر)/ خوزه لوئیس بورخس 1942
بورخس آرژانتینی یکی از بزرگترین نویسندگان و شاعران پست مدرن آمریکای لاتین است. او با اینکه در زندگیاش رمان هم نوشته اما خود را داستانکوتاهنویس میدانست و تعصب خاصی روی این موضوع داشت. راوی از فردی برایمان میگوید که زخم عمیقی روی صورتش دارد، او با کنجکاوی قصه زخم را میپرسد. غریبه ماجرا را میگوید اما در پایان همه را شوکه میکند. داستان «جای زخم» علاوه بر مضمون سطحی، اشاره به موضوع عمیقتری دارد که شخصیت اصلی داستان اینگونه ابراز میکند:« چیزى که یک انسان انجام مىدهد، انگار که تمام انسانها آن را انجام دادهاند. از این رو ناعادلانه نیست که یک نافرمانى در یک باغ، تمام نوع بشر را فاسد کند، همان طور که ناعادلانه نیست که مصلوب شدن تنها یک یهودى براى نجات یافتن نوع بشر کافى است. شاید شوپنهاور حق داشت که مى¬گفت: من دیگران هستم، همه انسانها همه انسانها هستند، شکسپیر به نوعى ژان ونسان مون بیچاره است. »
داستان جای زخم
8. لاتاری / شرلی جکسون 1949
شرلی جکسون آمریکایی زندگی خانوادگی درهم و برهمی داشته و حتی اهالی محل هم با او سر سازگاری نداشتند. همین موضوع ایده اصلی داستان بینظیر «لاتاری یا قرعهکشی»را به ذهن او میآورد. اهالی یک دهکده طبق رسم هر ساله قرعهکشیای را راه میاندازند که تبعات مرگآوری دارد. داستان به قدری ملموس و ساده روایت میشود که باور همچین رسمی را برای مخاطب آسان میکند. برای خواندن ترجمه فارسی میتوانید مجموعه داستان «لاتاری، چخوف و داستانهای دیگر» نشر مرکز را تهیه کنید.
« وارنر پیر غرید : یه مشت آدم احمق . به حرف جوونا گوش میکنن که به هیچ چی رضایت نمیدن. هیچ بعید نیست یه روز بگن میخوان برن تو غار زندگی کنن ، دیگه هیچ کس کار نکنه ، یک مدتی هم اینجور زندگی کنیم. یه مثل قدیمی هست که میگه لاتاری تو ماه ژوئن، فصل ذرت رسیدن. تا بوده لاتاری بوده. »
9. در کنیسه ما / فرانتس کافکا 1961
آثار فرانتس کافکا آلمانی بعد از مرگش توسط دوستش عرضه شد و او را به شهرت جهانی رساند. داستانهای او بیشتر سوررئالیسم ، همراه با استعاره و رمز و نماد است که پشت هر جمله و هر سطرش اشاراتی به دین و مذهبی دارد که کافکا در تمام دوران زندگیشاش سعی کرد بیطرفیاش را نسبت به آن حفظ کند. داستان «درکنیسه ما» قصه جانور عجیب و غریب است که سالهاست در یک کنیسه زندگی میکند، جانوری شبیه سمور که بسیار زشت و ترسناک است و چون مدت زیادی در کنیسه بوده، حیوان خانگی محسوب میشود ، اما زنها از او میترسند و مردها بهش توجه نمیکنند. تا روزی که جانور از مامنش بیرون میآید… مترجم داستان صادق هدایت است و میتوانید با سرچ مختصری داستان را به صورت پی دی اف دانلود کنید.
10. کهنترین داستان جهان / رومن گاری 1962
رومن گاری فرانسوی روسیالاصل ابتدا با مدرک حقوق دیپلمات فرانسه شد اما در طی سالهای سیاست مداریاش هم به نوشتن ادامه میداد. نوشتههای او واقع گرایانه و ساده و صمیمی همراه با طنز ظریفی است که گاهی تخیل بسیاری میطلبد. وی موفقیتهای بسیاری در زمینه رماننویسی داشت اما داستان کوتاه «کهنترین داستان جهان» او جزو بهترین داستانهای معاصر است. ماجرا این است که یهودیای از اردوگاه نازیها جان سالم به در میبرد و در روستایی زندگی میکند، پانزده سال بعد به هم بند سابقش برمیخورد. بعد از مدتی یهودی دوم میفهمد که اولی هر بار غذا و سیگار برمیدارد و جایی میبرد، یک شب تعقیبش میکند و با فرد دیگری روبرو میشود ، کسی که در دوران جنگ زندگی هر دو یهودی را تحت تاثیر خود قرار دادهبود. داستان بسیار تکاندهنده است به خصوص جمله پایانی آن. رومن گاری در سال 1980 با شلیک گلولهای خودش را کشت .
«بیاختیار به زبان یهودیان آلمانی سخن گفته بود، و مردی که بدینگونه مخاطب قرار گرفته بود، چنانکه گویی شعلة آتش او را سوزانده باشد، به کناری جستن کرد و در امتداد جاده پا به گریز نهاد. شوننبام با چالاکی بیسابقهای که برخود گمان نمیبرد او را دنبال کرد، در حالیکه لاماها بیشتاب و مغرور به راه خود ادامه میدادند. در خم جاده به او رسید، شانهاش را چنگ زد و وادارش کرد که بایستد. خود گلوکمن بود، هیچ شک نداشت. فقط شباهت قیافه نبود، بلکه آن حالت رنج و آن پرسش خاموش هرگز نمیتوانست او را به اشتباه اندازد. چشمانش گویی پیوسته میپرسید: «چه میخواهید؟ از جان من چه میخواهید؟» در گوشة تنگنا، پشت به صخرة سرخ، چون حیوانی به دام افتاده ایستاده بود، دهان گشوده و لبها از روی لثهها پس رفته.»
11. دائم الخمر شربت آماده و اتوبوس پیر / ریچارد براتیگان 1967
براتیگان نویسنده و شاعر پستمدرن آمریکایی در کتاب «صید قزل آلا در آمریکا» (نشر چشمه و نشر نی )که به موفقیت چشمگیری هم رسید، رمانی در قالب داستانهای کوتاه و به هم پیوستهای از فرهنگ ماهیگیری در آمریکا ، از تاریخچه تا شیوهها و خاطرات ماهیگیری و هر چیز مربوط و بیربط به آن نوشته است. هر کدام از داستانها، حتی آن داستانهای خیلی کوتاهش هم به نوبه خود جالب و تازه هستند. یکی از آنها داستان« kool-aid wino » یا «دائم الخمر شربت آماده »(با ترجمه هوشیار انصاریفر) که داستانکی از یک پسربچه است که فتق و علاقه فراوانی به شربت آماده دارد. اما داستان «اتوبوس پیر»( نشر مرکز) ، قصه جوانی است که سوار اتوبوسی میشود که همه مسافرانش پیر و سالخورده هستند. داستانها و شخصیتهای براتیگان عجیب و غریب ولی در عین حال آدم را یاد چیزی آشنا میاندازند.
« من هم همان کاری را میکنم که همه میکنند، توی سانفرانسیسکو زندگی میکنم. بعضی وقتها هم مام طبیعت مجبورم میکند اتوبوس سوار شوم . مثلا همین دیروز. میخواستم بروم جای پرتی در خیابان کلی ، که از حوزه وظایف پاهایم خارج بود، این شد که منتظر اتوبوس شدم.»
12. اینهمه آب و اینقدر نزدیک به خانه / ریموند کارور 1975
لقب چخوف آمریکا برازنده ریموند کارور نویسنده آمریکایی است که داستان کوتاههای او همواره همراه با نگاهی ریزبین به محیط اطراف و اجتماع و عمق روابط بین آدمها است. او که استاد داستان مینیمالیستی هم میدانند از همینگوی، چخوف و کافکا تاثیر گرفته است و داستانهایش در عین سادگی و ملموس بودن ، بسیار عمیق است و زیر متن دارد. داستان «این همه آب و اینقدر نزدیک به خانه » قصه زنی است که تعریف میکند همسرش با دوستانش به سفر کوتاه و تفریحی میروند که در آن سفر با جسد دختری روبرو میشوند. زن سعی میکند اصل قضیه را بفهمد، پس راهی آن شهر میشود. داستان را در مجموعه «کلیسای جامع» ترجمه فرزانه طاهری نشر نیلوفر و مجموعه «وقتی از عشق حرف میزنیم » نشر مروارید میتوانید تهیه کنید.
« ویسکیاش را تا ته سر میکشد و میایستد. میگوید:« گمانم میدانم چی لازم داری.» دستش را دورم حلقه میکند و میخواهد کتم را درآورد. بلوز هم هست. میگوید:«یکی یکی به نوبت.» چیز دیگری هم میگوید. اما احتیاجی نیست بشنوم. با آنهمه صدای آب نمیتوانم یک کلمه بشنوم. »
13. کجا ممکن است پیدایش کنم / هاروکی موراکامی 2005
موراکامی نویسنده معاصر و جوان ژاپنی در مجموعه داستان «کجا ممکن است پیدایش کنم»، داستانی به همین نام دارد که قصه کاراگاهی است که زنی به او مراجعه میکند تا شوهر مفقود شدهاش را برایش پیدا کند . همسر زن در فاصله بین طبقات یک برج گم شده است. کاراگاه و ساکنان برج هر کدام سعی دارند این پازل را کامل کنند. در یکی از طبقات کاناپه و آینهای وجود دارد که کاراگاه گاهی روی کاناپه مینشیند و خودش را در آینه برانداز میکند و به خیلی چیزها فکر میکند. در واقع داستان جنایی – پلیسی مسیرش را تغییر میدهد به یک اثر روانشناختی و انسانشناختی، تا زمانی که مرد گمشده پیدا میشود. داستانهای موراکامی مرز خاصی ندارند و همه مردم در همه جای دنیا میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. میتوان گفت موراکامی نفس تازهای به دنیای داستان کوتاه دمیده است و باید در آینده منتظر آثار بینظیرتری از او باشیم. لینکی از این داستان در دسترس نیست اما میتوانید داستان را در مجموعه « کجا ممکن است پیدایش کنم » نشر چشمه تهیه کنید.