دغدغه بسیاری از ما این است: مبادا کسل کننده باشیم! مبادا کسی ما را دوست نداشته باشد! مبادا دعوت نشویم! و …. متن حاضر که در مجلهی تایم منتشر شده است، راهنمایی است هفتگانه برای جالب بودن. شبگار بخوانید و جالب باشید.
1. کسالتبار نباشیم.
گاهی بهترین حمله یک دفاع خوب است. از این سمت نگاه کنید. همهی ما در تشخیص کسالتبار بودنمان بد عمل میکنیم، چرا؟ چون ما خودمان را فوقالعاده میدانیم.
نکتهی اصلی برای اینکه کسالتبار نباشیم را اسکات آدامز میگوید:مختصر حرف بزن، مفید حرف بزن. اگر همیشه اصل مطلب را بگویی و همیشه مثبت و مفید حرف بزنی، خیلی خیلی بعید است که کسی شما را به معاشرت کسالتبار متهم کند.
اما خب، گاهی هم ممکن است لازم باشد بیشتر حرف بزنید و باید مطمئن شوید اوضاع به هم نریخته است. کتاب هنر معاشرت متمدنانه، یک راهنمایی خوب داد:کسی از شما دربارهی حرفتان سوالی میکند؟
اگر اینطور نیست، احتمالا وقت خوبی است برای قطع کردن حرفتان، یا پرسیدن سوالی از کس دیگری.
2. جذابترین آدمها معمولا خوب گوش میدهند.
آدمهایی که خیلی تاثیرگذارند میتوانند جالب باشند ولی موقعیت میتواند به سرعت تغییر کند، دیگران احساس کنند از بالا برخورد میکنید یا برای کسی اهمیتی قائل نیستید.
همه دوست دارند در مورد خودشان حرف بزنند و یک جفت گوش شنوا همیشه خواهان دارد. اجازه بده طرف مقابلت هم حرف بزند. این کار به مغز آنها به اندازه غذا یا پول لذت میدهد.
با کم حرف زدن و گوش دادن میتوانید تاثیر شگفتانگیزی بگذارید. طرفه این است که مردمی که ما بیش از همه دوست داریم، معمولا کمتر از همه حرف میزنند.
3. در مورد علائق طرف مقابل حرف بزنید.
این نکته را مستقیما از دیل کارنگی گرفتهایم، و اگر آنقدرها مهارت اجتماعی ندارید، این دیگر صریحترین توصیه است.
چرا تلاش بیخود میکنید که بفهمید مردم از چه چیزهایی ممکن است خوششان بیاید؟
از طرف مقابل بپرسید اخیرا چه کرده و چه تفریحاتی دارد. بعد در همان مورد حرف بزنید. حالا هشتاد درصد راه را رفتهاید.
اگر در مورد موضوع مطلع باشید شباهت باعث نزدیکی شما خواهد بود. اگر در مورد موضوع ندانید، ازشان بخواهید توضیحح بدهند و وقتی در مورد موضوع مورد علاقهشان حرف میزنند، خوب گوش کنید .
4. سه تا داستان جالب داشته باشید.
کمدینها وقتی روی صحنه هستند در مورد هرچیزی همینطوری حرف نمیزنند. اجرایشان را تمرین میکنند. شما همینطوری وارد یک مصاحبهی کاری نمیشوید و هرچه به ذهنتان رسید نمیگویید.
همیشه باید سه تا داستان جالب دم دست داشته باشید که به جذابیتشان، و درگیرکننده بودنشان اعتماد داشته باشید.
یک نکته دیگر هم اسکات آدامز اضافه میکند: آدمها معمولا به داستانهایی که در مورد آدمهاست بیشتر علاقمندند تا داستانهایی در مورد اشیا.
سریالهای تلویزیونی و ستونهای شایعات به یک دلیلی پرمخاطب هستند. ما همه مجذوب رفتار انسانی هستیم. از طرف دیگر اکثر آدمها کوچکترین علاقهای به شنیدن اینکه آخرین قابلیت گوشی جدید شما چیست ندارند.
5. از کاریزما غافل نشوید.
همه چیز در کلمات نیست. بسیاری از مردم جذاب هستند ولی اگر حرفهایشان را بنویسی معلوم میشود چیزی در چنته ندارند.
وقتی عاطفی حرف میزنید، کلمات فقط هفت درصد از آنچه منتقل میشود هستند، هفت درصد. لحن صدا و زبان بدنتان بسیار مهمتر هستند. این نکته از این پژوهش استخراج شده است. (Mehrabian & Ferris, 1967)
6. جای جالبی باشید
آیا در مورد مکانی که قرار است باشید میتوانید نظر دهید، مثلا مکان جلسه یا قرارتان؟
جای مهیجی را انتخاب کنید، بسترسازی همیشه مهم است.
معمولا ما انقدر تنبلیم که نمیخواهیم کشف کنیم احساساتمان از کجا میآیند ولی تحقیقات نشان میدهد که هیجان و خوشی از هر منبعی که باشد به آدمی که همراهش هستید متصل میشود، حتی اگر آن آدم دلیل خوشی نباشد. مثلا چرا نوازندهها همیشه آنقدر جذابند؟ چون همیشه جاهایی هستند که موسیقی و حضور جمعیت همه چیز را مهیج میکند.
7. و مهمتر از هرچیز دیگری: جالب زندگی کنید.
دن کیشوت را به یاد بیاورید:اگر میخواهی شوالیه باشی، مثل شوالیهها رفتار کن.
اگر چیزی نمیخوانید، چیزی نمیبینید و فقط در مورد چیزهای تکراری فکر میکنید، احتمال قوی همان چیزهای تکراری هم از دهانتان خارج خواهند شد.
قرار نیست کار سخت یا گرانی انجام دهید. با رفقای جالبتان بیشتر معاشرت کنید، آدمهایی که با شما معاشرت میکنند بسیار روی رفتار شما تاثیر میگذارند، چه بخواهید چه نخواهید.
به هر حال بهترین راه برای جالب بودن، جالب زندگی کردن است.
بسیار جالب بود که کارهای بسیار کوچک میشه این همه راه های پیچیده رو طی کرد
ممنون از مطلب جالبتون