از میلاد اخگر قبلا مطالبی در مورد موسیقی پاپ خواندیم. شباهتها و تفاوتهای فرهاد و فریدون فروغی، موسیقی حماسی مثلث جنتی عطایی، بیات و ابی و در این یادداشت میلاد به بررسی شباهتهای سبکی میان دو آهنگساز میپردازد: اسفندیار منفردزاده و میکیس تئودوراکیس. با شبگار همراه باشید.
هنگامی که صحبت از فیلمهای علی حاتمی به میان میآید به شخصه یاد ظرافت و باسلیقگی و وسواس در جزییات ارزشمند در فیلمهای این هنرمند میافتم. باسلیقگی این فیلمساز از دقت و مشارکت در طراحی لباس، تا دیالوگ نویسی مشهود است. حاتمی تا زنده بود با انتخاب عوامل خوب در فیلمهای مختلفش و هدایت ایشان، آثاری ماندگار خلق کرد. یکی از قسمتهایی که در فیلمهای حاتمی همیشه به چشم میآید و در یاد میماند موسیقی آثار او است. از حسن کچل و بابا شمل که اصلا دو فیلم موزیکال هستند گرفته، تا دلشدگان که فیلمی است راجع به موسیقی، تا هزاردستان و مادر که میتوانیم به خوبی ملودیهایشان را به یاد بیاوریم و زمزمه کنیم. نکته اینجاست که نگاهی که او به فیلمسازی دارد، اکثر آهنگسازان او نیز در ساخت و پرورش ملودیهای خود دارند. علی حاتمی سعی میکرد ماجرایی ایرانی و بومی را با زبان سینما و تکنیک روز جهان بیان کند و در فرم نیز از نشانهها و عنصرهای ایرانی بهره میبرد. آهنگسازانی که برای او کار کردهاند مثل خودِ حاتمی، نوای ایرانی و یا فولکلور را میگرفتند و با ارکستراسیون بینالمللی با طعمی ایرانی گسترش میدادند.
به نظرم یکی از موسیقی فیلمهای حاتمی که کمتر به آن پرداخته شده، موسیقی فیلم طوقی است، ساختهی اسفندیار منفردزاده. یک موسیقی حماسیِ محزون و کاملا ایرانی. اسفندیار منفردزاده که هنگام ساخت این فیلم در اوج فعالیت هنری خود به سر میبرد مانند چندین آهنگساز فیلم هم نسل خودش(مثلا لوریس چکناواریان، مرتضی حنانه، واروژان، محمد اوشال) بسیار از نکتهای که ذکر شد بهره میبرد؛ یعنی سود بردن از نوایی آشنا و محلی، در ساختن تم موسیقی فیلم خود. او که از بقیهی همکاران همنسل خود پرکارتر بود، در آن دوران شیوهای منحصر به فرد پیدا کرده بود و سعی بر این داشت در مقابل موسیقی مجلسی و اشرافی فیلمهای هالیوودی که در آن زمان در ایران بسیار روی پرده بودند و نیز فیلمفارسیهای دههی پیشین که عموما موسیقی آنها انتخابی و یا کپی بود بایستد. او با سازبندی ساده و خلاصه شده و ملودیک ایرانی سعی بر این داشت تا موسیقی فیلمی مردمی بسازد. در بروشوری که در آلبوم داش آکل منفردزاده منتشر شده بود خواندم که خودش این سبک از موسیقی را به خاطر عقایدش موسیقی توده میخواند. حاصل کار او در ایران و با بهرهگیری از ملودیهای ایرانی شبیه به آثار آهنگساز فیلم مشهور یونانی میکیس تئوداروکیس است، با این تفاوت که وی از موسیقی محلی یونان و حوزهی دریای سیاه بهره میبرد، اما شکل استفاده یکسان است. نمونهی بارز این شباهت، میان موسیقی فیلم «تپلی» ساختهی منفردزاده و «زد» ساختهی تئودوراکیس است:
وقتی به حاصل کار اسفندیار منفردزاده در فیلم طوقی گوش میکنیم با نوایی آشنا و ملموس رو به رو میشویم که بارها در آوازهای مردمی و فولکلوریک و در سوگواریها و نوحه خوانیها شنیدهایم. نوایی که توسط سنتوری به تنهایی و با حمایت ارکستری زهی خودنمایی میکند و تم تکرار شونده است. کاری که مرتضی حنانه و لوریس چکناواریان نیز شگرد داشتند. به دلیل تم تراژیک و مضمون حزنآلود فیلم این مرثیهی تکرار شونده در ارکستر زهی و ایرانی منفردزاده، بسیار روی فیلم نشسته است و استفادهی منفردزاده از طبل زورخانه(که قبلا نیز در قیصر استفاده کرده بود) بر تم پهلوانی ـ جاهلی فیلم افزوده. همچنین آوای حزنآلود سنتور که در دستگاه چهارگاه نواخته میشود، مایهی تراژیک فیلم را دو چندان میکند. ملودی آوازی فیلم چنان آشناست که ما انگار میخواهیم شعری بر آن بگذاریم و شروع کنیم به زمزمه کردن. این حس آشنای موسیقی روی کنگرهها، طاق ضربیها، رواقها، کوچهها و حیاطهای فیلم مینشیند و انگار اندازهی تصاویر ساخته شده است و نه از فیلم جلو میزند و نه از تصاویر عقب میماند. ملودی حزنآلودی که مانند نوحهای بر این تصاویر سیاه و سفید مینشیند.
تا همین چند سال پیش طوقی داخل آلبومی به نام داش آکل از اسفندیار منفرد زاده به صورت مجاز توسط شرکت آوای چنگ به بازار عرضه شده بود. اینجانب دلیل نایاب شدن این موسیقی با ارزش را نمیدانم اما احتمال میدهم بشود که راههایی برای خرید اینترنی آن به صورت مجاز پیدا کرد و یا نه، با یک جستجوی ساده در گوگل مجانی شنیدش؛ که خب شما مختارید هرکدام از این دو روش را برگزینید. اما گوش کردن این تم آشنا را به تمام شما علاقهمندان به موسیقی و موسیقی فیلم پیشنهاد میکنم که از نمونههای جدید و مدرن خود پیشروتر است با این که در سال هزار و سیصد و چهل و نه ساخته شده است.