ماشین‌های خودکار داستان کوتاه در یک شهر فرانسوی

۶ بهمن ۱۳۹۴ | ۲۲:۴۷
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 7 دقیقه

وقتی جس متی‌چاک وارد اداره گردشگری شهر گرنوبل فرانسه شد، دنبال اطلاعات درباره شهر نبود. دانشجوی انتقالی بیست و یک ساله از وینیپگ کانادا با هیجان می‌گوید “بالاخره پیداشون کردم!” او به ابتکار فرهنگی جدید شهر اشاره می‌کند که در اینترنت غوغا به پا کرده بود: یک استوانه شبیه موشک، به رنگ سیاه و نارنجی، که داستان کوتاه بیرون می‌دهد و آن‌هم رایگان.

او زیر لوح شیشه‌ای که رویش نوشته بود “Distributeur d’histoires courtes” (توزیع کننده داستان کوتاه) سه دکمه شماره‌دار پیدا کرد: یک، سه و پنج. شماره‌ها به مدت زمانی که خواندن داستان طول می‌کشد اشاره داشتند. جس شماره سه را انتخاب کرد. دکمه لرزید و یک بلیط دراز – کمی شبیه رسید سوپرمارکت، اما با کاغذ ضخیم‌تر – بیرون آمد. بالای برگه این عنوان نوشته شده بود “اتاقی با یک چشم‌انداز، نوشته بلاندین بوتل” . داستان، یک گفتگوی تخیلی بود بین دو مستمری‌بگیر دولت، که این‌طور شروع می‌شد “- بهت می‌گم دیگه خرخر نمی‌کنه! – بیخیال ژاکلین، معنیش این نیست که مرده!”

متی‌چاک داستان‌های بیشتری پرینت گرفت “برای بعد”. آن‌طور که ویلیام هَتل، کارمند اداره‌ی گردشگری که شاهد بوده، تعریف می‌کند. او می‌گوید “از وقتی این ماشین‌ها را آورده‌ایم اتفاقات غیرمحتملی این‌جا افتاده است. گردشگران ایتالیایی با آن‌ها سلفی گرفته‌اند. این دستگاه‌ها خیلی خوب جواب داده‌اند. در صورتی‌که الان حتی فصل تعطیلات و شلوغی هم نیست.” ده دقیقه بعد کاغذ دستگاه تمام شده بود.

اخیرا، هشت ماشین داستان کوتاه در شهر گرنوبل وجود دارد. شهری با صد و شصت هزار نفر جمعیت در قلب کوه‌های آلپ فرانسه. اکتبر گذشته، انتشارات محلی Short Edition اولین نمونه‌ها را در شورای شهر، اداره گردشگری و در کتابخانه‌ها و مراکز اجتماعی تولید و ارائه کرد. آن‌هایی که دوست دارند دستگاه را داشته باشند، می‌توانند آن را با مبلغ ماهیانه پانصد یورو، از شرکت اجاره کنند. اما گرنوبل ماشین‌ها را با تخفیف گرفت: چون شورای شهر و دولت منطقه‌ای با دادن وجهی، به سرمایه‌گذاری روی توسعه این نمونه‌های نخستین کمک کردند. محلی‌هایی که برای بازگرداندن کتاب یا ملاقات با یک عضو شورا صف می‌کشیدند، الان به پرینت گرفتن و خواندن یکی از ششصد داستان اصلی دعوت هستند که از ماشین‌ها بیرون می‌آید. در ماه اول حدود ده هزار داستان پرینت گرفته شد.

کریستوف سیبیود Christophe Sibieude ،‌رئیس انتشارات Short Edition در حالی‌که عینکش را که ته‌رنگ سبز و آبی دارد، می‌زند و به موبایل هوشمندش نگاه می‌کند، می‌گوید: “نوشته نمرده است.” سیبیود اعتقاد دارد که این ماشین‌ها چیزی به ما می‌دهند که دستگاه‌های همه‌کاره توی جیب‌مان نمی‌دهند. او می‌گوید: “گوشی‌های هوشمند مرز بین زندگی حرفه‌ای و سرگرمی را محو کرده‌اند. نوشته به شکل کاغذ، مثل آنتراکتی است بین این صفحه‌های الکترونیکی همیشه‌ حاضر. مردم شاید شش سال پیش که هنوز تلفن‌های هوشمند در همه‌ی بخش‌های زندگی‌مان ضروری نشده بود، این‌طور قوی به این ماشین‌های داستان عکس‌العمل و علاقه نشان نمی‌دادند.”

فرانسه سرزمین نویسنده‌هاست: در سال 2013، یک رای‌گیری توسط موسسه تحقیقاتی Ifop نشان داد که هفده درصد جمعیت کشور دست‌نویس‌هایی داشتند که بیشترشان چاپ نشده بود. انتشارات Short Edition که اخیرا جمعی یازده نفره از کارکنان را دارد، یک تریبون نشر رایگان برای نویسندگان آماتور پیشنهاد داده است. وب‌سایت و اپلیکیشن شرکت، داستان‌های تقریبا ده هزار نویسنده را با میزان صد تا در روز، منتشر کرده‌اند. بعد، میزان خواننده‌ای حدود صد و چهل هزار نفر، به بهترین داستان‌ها رای می‌دهند. بعضی از آن‌ها شراکت کمپانی‌های بزرگی مثل Orange and Butagaz به کتاب الکترونیکی، کتاب صوتی یا کتاب‌های چاپی قدیمی تبدیل می‌شوند. و حال، محبوب‌ترین داستان‌ها به ماشین‌های خودکار راه پیدا خواهند کرد.

خاویر بری، نویسنده‌ای که یک داستان در این ماشین‌ها داشته می‌گوید: این سیستم بسیار رقابتی است. داستان او به نام “La Form” یک قطعه‌ی کُمدی است درباره پدری که ورزش را شروع کرده و سعی دارد به دختر جوانش توضیح دهد که چرا باید دوباره “رو فرم” باشد. بری، که در گرنوبل زندگی می‌کند، چند سال داستان کوتاه‌هایش را در فیس‌بوک‌ منتشر می‌کرده تا وقتی‌که درباره Short Edition شنیده است. او می‌گوید: “آن‌ها به یک سرگرمی شکل دادند.” نویسنده‌ها ده درصد از اجاره‌ای که به Short Edition پرداخته می‌شود را دریافت می‌کنند. میزانی که با استانداردهای فرانسوی انتشار کتاب قابل مقایسه است.

سیبیود و شریکش کوئنتین پلپل Quentin Pleple ،‌می‌گویند که اولین بار ایده‌ی این ماشین‌ها در یک بعدازظهر در سال 2013 به سرشان زد. وقت استراحت کوتاه‌شان را در لابی اداره می‌گذراندند و از ماشین‌های خودکار، خوردنی می‌خریدند. یکی از آن‌ها – یادشان نمی‌آید کدام‌یک – می‌گوید که ماشین‌های خودکار باید به جای نوشیدنی و کیک، داستان کوتاه بیرون بدهند. آن‌ها در سال 2014 اولین نمونه را ارائه دادند. سیبیود می‌گوید: “وقتی به مشتری‌هایمان می‌گفتیم ماشین را یک امتحانی بکنند، چشم‌هایشان برق می‌زد.” او اولین ماشین را نگه داشته است. “سه دکمه‌اش شکسته‌اند و فونت‌ها غلط‌ است… اما این اولین ماشین ماست.”

وقتی ماشین‌ها در ماه اکتبر، درعرصه عمومی ظاهر شدند، عکس‌العمل بین‌المللی سیبیود و پلپل را حیرت‌زده کرد. روی دیوار دفترشان یک نقشه جهان قرار دارد که با ستاره‌های کوچک نقره‌ای پوشانده شده است: برای هر مطلبی که درباره ماشین‌ها نوشته و منتشر شده، یک ستاره. منون لنریو، مدیر ارتباطات شرکت، از این کشورها نام می‌برد “برزیل، ترکیه، استرالیا، آلمان، کره”. زمانی که من آن‌جا رفتم، دویست و سی مطلب در سی و هشت کشور دنیا درباره ماشین‌ها نوشته شده بود. سیبیود اضافه می‌کند: “ما فکر نمی‌کردیم انقدر اشتیاق ایجاد کند. این اسباب‌بازی ما واقعا سرگرم‌کننده است.”

یک مجوعه‌ی کوچک از ماشین هم‌اکنون برای مشتریان فرانسوی وارد تولیدات محلی شده است. سیبیود می‌گوید یکی از آن‌ها، یک شرکت پمپ بنزین، در نظر دارد صد تا سفارش بدهد. بیمارستان‌ها، ایستگاه‌های قطار، موزه‌ها، شهربازی‌ها، فرودگاه‌ها و سینماها هم علاقه نشان داده‌اند.

حداقل در حال حاضر گرنوبل تنها جایی است که می‌توانید ماشین‌ها را در آن بیابید. شهردار شهر، اریک پیول، می‌گوید که فکر می‌کند این ماشین‌ها راهی هستند در جهت تولید فرهنگ برای شهروندان گرنوبل. پیول که مدت طولانی یک ضد‌مصرف‌گرا بوده است، در سال 2014 وقتی تبلیغات را در خیابان‌های گرنوبل ممنوع کرد، تیتر رسانه‌های ملی را به خود اختصاص داد. برای او، ماشین‌های داستان کوتاه می‌توانند “پیوندی دیگر بین مردم و شهر” ایجاد کنند.

وقتی از معمار شهرنشینی به نام کورین لانگ‌لوییس، درباره ماشین‌ها می‌پرسم، می‌گوید “تصور و کلام نوشته شده در سال‌های اخیر به فضاهای عمومی برگشته‌اند.” او به پروژه‌ای در سال 2014 در تولوز اشاره می‌کند که از شهروندان دعوت می‌کرد آرزوهایشان را بنویسند و آن را به درخت کریسمس آویزان کنند. هم‌چنین پروژه محبوب چاپ کردن اشعار روی دیوار متروها – که اولین بار در لندن در 1986 و بعد در پاریس، نیویورک و جاهای دیگر اجرا شد – نیز نمونه قدیمی دیگری است. لانگ‌لوییس می‌گوید “این ماشین داستان کوتاه، نیاز به لحظاتی رویاپردازی در فضای شهری سازماندهی‌شده را پاسخ می‌دهد.”

گرنوبل - داستان کوتاه

به تازگی اتفاقاتی در اداره گردشگری گرنوبل مرتب جریان داشته است. راهنمای گردشگری، کارلوتا ایبورا، می‌گوید “بعضی‌ها هفته‌ای دوبار می‌آیند که فقط داستان پرینت بگیرند.”

مارجووی نادئو، کتابداری در کتابخانه مرکزی گرنوبل می‌گوید که دیده است از بلیط‌های داستان کوتاه به‌عنوان نشانه‌ی لای کتاب استفاده شده است . Short Edition امیدوار است که این ماشین‌ها به سراسر جهان راه پیدا کنند. آن‌ها می‌گویند درخواست‌هایی داشته‌اند از دبیرستانی در تونس، جشنواره‌ای در گلد کوست استرالیا و فروشگاه‌های زنجیره‌ای آمریکا.

شرکت‌ها و انستیتوها اخیرا دارند یک یا چند ماشین را آزمایش می‌کنند. اگرچه سیبیود بر علاقه Short Edition به زبان اصیل فرانسوی تاکید می‌کند، اما ورژن‌های انگلیسی‌زبان برای تکمیل رویاهای آن‌ها لازم هستند. یک کارگردان تاثیرگذار هالیوودی، درباره ساخت یک ورژن آمریکایی از ماشین‌ها با آن‌ها در حال مذاکره است و در ماه‌های آتی یکی از آن‌ها را آزمایش می‌کند. سیبیود که آخرین بار در سال 1989 به نیویورک رفته بود، فضاهای درازی را در کافی‌شاپ‌ها به یاد می‌آورد و می‌گوید “تصور کن در هر کافی‌شاپ استارباکس، یک ماشین داستان کوتاه باشد.”

لینک اصلی

رکسانا صنم یار
0 0 رای‌ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback)‌های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها