جا به جا بسیار شنیدهایم که از قیصر با لقب لمپن/لومپن یاد میکنند. قیصر قهرمان فیلمی است با همین نام که مسعود کیمیایی در سال 1348 کارگردانی کرده است. اصطلاح لمپن یکی از رایجترین توهینهای روشنفکرانه در ایران است. عموما برای کسانی که از دایره ادب خارج میشوند؛ متوجه کارشان نیستند و امثالهم به کار میرود. یکی از متاخرترین موارد لمپن خواندن قیصر؛ نامه ابراهیم گلستان است که به انجمن آسیایی در نیویورک نوشته:
« قیصر کیمیایی گذشته از جایی که در سینمای ایران دارد، که موضوع این نمایشگاه در نیویورک است، یک لمپن خشمگین و انتقامجوست. طیب و طاهر و رمضان یخی و شعبان جعفریست و همهی آنهایی که به دنبال بزرگشان که در لباس هیئت دیگری باشند میفتند و افتادند و قمه میکشند که کشیدند تا پاس او را بدارند و خودرواش را برانند و به خانهاش برسانند.»
متن کامل نامه را میتوانید اینجا بخوانید. من شخصا از انجمن آسیایی نیویورک خبر ندارم و علت نوشتن این نامه؛ فقط به قیصر کار دارم و اینکه قیصر لمپن نیست. شاید در وهله اول این حرف عجیب به نظر برسد؛ شاید هم با من موافق باشید اما قضیه خیلی سریع حل و فصل خواهد شد. کافی است مروری روی تعریف لمپن داشته باشیم. در سایت لغتنامه دهخدا لمپن اینطور تعریف شده است:
لومپن، بیکاره، ژندهپوش
دانشواژهی لمپن، اصطلاحی آلمانی است که در معنا، بیکاره و ژندهپوش را تداعی میکند، اما در مفهوم به قشرهایی از اعضای جامعه گفته میشود که بنا به دلایلی از حقوق سیاسی و اجتماعی و غیره محروم شدهاند. در این دیدگاه، لمپن به معنای رنجبران ژندهپوشی به کار میرود که قشرهای وازدهی اجتماع و جامعه را تشکیل میدهند. طبقه خود را از دست دادهاند. به فساد کشیده شدهاند و فاقد هرگونه ارتباط و همبستگی طبقاتی میباشند. این عده در جوامع سرمایهداری، اغلب در شهرهای بزرگ، از طریق مشاغل انگلی، غیرتولیدی و غیراخلاقی و به طور غالب در شرایط بد و سخت زندگی میکنند.
محض محکمکاری به این تعریف هم مراجعه کنید. این تعاریف چون قابل دسترسی سریع هستند انتخاب شدند. به هر حال اصطلاح لمپن؛ اصطلاح مهجوری نیست. آنقدر معروف هست که به سرعت بتوانید تعاریف دیگرش را هم پیدا کنید اما این تعاریف را مجموعا میشود در سه خصلت زیر مشخص کرد:
- لمپن شغل/حرفه درست و حسابی ندارد. به عبارت دیگر مسیر شغلیاش اصلا مشخص نیست. ممکن است چند ماه کار کند ولی اصولا آدم بیکار و بیعاری است.
- لمپن صاحب جایگاه و منزلت اجتماعی نیست؛ یعنی در هیچ طبقهای عضویتی ندارد. به یک معنا در حاشیه است. حتی اگر وقتی قمه میکشد در متن حوادث باشد در بلند مدت در حاشیه است.
- لمپن فاسد است؛ بدون اخلاق زندگی میکند. معمولا لمپنها دزدهای خردهپا هستند؛ آدمهایی که ابایی از جرائم کوچک و بزرگ ندارند؛ هرزهها و خیابان خوابها و امثالهم را میشود مثال زد.
حالا کافی است این تعریف و ویژگیها را با قیصر مقایسه کنیم تا به وضوح لمپن نبودن قیصر را ببینیم:
- قیصر اصلا بیکار و بیعار نیست. او نه فقط بیکار نیست صاحب یک شغل بسیار خوب است. او در خوزستان و در شرکت نفت کار میکند یک شغل ایدهآل در دهه 40 و حتی امروز. او مسیر شغلی مشخصی دارد. نه فقط خودش؛ برادرش فرمان هم شغل بسیار خوبی دارد. فرمان قصاب محل است. کاسب است. مغازهای دارد و حرفهای است؛ و به سختی میتوان او را یک کارگر فرودست حساب کرد یا قیصر را. وضع مالی قیصر از چمدان پر سوغاتیاش وقتی به خانه برمیگردد مشخص است: وضع مالی خوب.
- قیصر به وضوح صاحب جایگاه اجتماعی خوب است. او و خانوادهاش در محل معتبر هستند. دایی قیصر پهلوان کهنهکاری است و برادرش فرمان لوطی قدیمی و مدافع اهالی محل بوده است. در واقع قیصر از تبار پهلوانان است. آنها خانهای بزرگ دارند؛ ساکنین قدیمی این محل هستند و هرچه باشند حاشیهنشین نیستند. قیصر خودِ متن است. قیصر کسی است که پیرزن بی سرپرست محل را به مشهد میبرد. شیرینی خوردهای دارد و قرار است ازدواج کند. خانوادهی قیصر آنقدر مد روز و موفق هستند که حتی خواهرشان اهل درس و تحصیل است.
- قیصر نه فقط خارج از دایره اخلاق نیست؛ نه فقط فاسد نیست. بلکه کنش او در داستان مصداق بارز کنش اخلاقی/ارزشی است. قیصر مدافع ارزشهای کهنی است که با ورود قوانین مدنی کمرنگ شدهاند. او انتقام خواهر مرده و برادر کشتهاش را میگیرد. او مدافع ناموس است و منتقم برادرش. نه فقط در جامعه ایران در سال 1348 کنش قیصر مورد تایید بوده است؛ هنوز هم چنین کنشی در چارچوب عدالت شاعرانه قرار میگیرد.
قیصر یک چاقوکش حرفهای نیست. اصلا علاقه چندانی به چاقوکشی ندارد. شاید اگر این حوادث رخ نمیداد او هیچوقت کسی را نمیکشت یا دست به چاقو نمیبرد. قیصر مرد موجهی است که در یک بزنگاه تصمیم میگیرد چاقو بردارد و انتقام بگیرد. او یک قهرمان منفی (Anti-hero) است. اخلاق را زیر پا میگذارد تا انتقام برادر با اخلاقش را بگیرد و همهی این مسائل را در گفتگوهای فیلم میتوان به دقت ردیابی کرد. برای اینکه منظورم را روشن کنم یک خلاصه داستان تعریف میکنم در سال 1392:
فردی موسوم به عقرب؛ به جرم تجاوز به چند زن و دختر دستگیر میشود اما مدرک مستحکمی علیهاش وجود ندارد. فقط یکی از دخترها توان اثبات موضوع را دارد اما برادران عقرب خانوادهاش را تحت فشار میگذارند و وقتی برادر بزرگترش را میکشند دختر شهادتش را پس میگیرد. عقرب آزاد میشود. برادر کوچکتر که در خارج از ایران در یک شرکت نفتی کار میکند به ایران برمیگردد. همزمان با ورود او، خواهر که خودش را در مرگ برادر مقصر و در گرفتن انتقام ناتوان میبیند خودکشی میکنید. برادر کوچکتر به دنبال عقرب و برادرانش میرود و تک تک آنها را میکشد.
این برادر کوچکتر هم لمپن نیست. هرکسی میتواند به یک قاتل خونسرد تبدیل شود؛ اگر نظامهای قانونی جامعه در برقراری عدالت ناتوان باشند. قیصر لمپن نیست همانطور که مایکل کورلئونه به هیچوجه لمپن نیست اما از دو منظر کاملا متفاوت. شما موقع تماشای فیلم با قیصر همراهی و همدردی نمیکنید؟ در داستانی که در سال 1392 اتفاق میافتد با برادر کوچکتر همراهی نمیکنید؟ آیا در جهان داستان برادران آب منگل، و یا عقرب و برادرانش مستحق مرگ نیستند؟ منظور من این است که هرکس آدم میکشد یا چاقو میکشد لمپن نیست. قیصر همانطور که در فیلم کاملا واضح است از تبار پهلوانان است؛ اما در زمانه جدید پهلوانی هم او رنگ خاکستری به خود گرفته است.
به نظرم یکی از معدود لمپنهای اصیل در سینمای ایران که با تعریف تطبیق کامل دارد و اتفاقا به جایگاه یک قهرمان تمام عیار هم دست یافته است؛ ابی در فیلم کندو(فریدون گله، 1354) است. ابی هم بیکار و بیعار است؛ هم کاملا حاشیهنشین است و هم آیندهای روشن ندارد. او حتی پیرو اخلاقیات مشخصی هم نیست. اقلا از نظر خودش نیست. اما در یک مقطع زمانی ارادهاش را اثبات میکند. منظور اینکه در سینمای ایران قهرمانان لمپن هم وجود دارند؛ فقط باید درست تشخیصشان داد.
در پایان این یادداشت باید بگویم که من با قهرمان بودن لمپنها شخصا هیچ مشکلی ندارم؛ و از فیلم قیصر هم بدم نمیآید. صرفا به نظرم میرسد آنچه به عنوان لمپنیزم در سینمای ایران شناخته میشود بیشتر از آنکه با تعاریف همخوانی داشته باشد با سلیقههای رفتاری همخوان است. لمپن خواندن قیصر به این دلیل که کسی را با چاقو میکشد؛ بیشتر شبیه این است که تمام ایل بختیاری را به دلیل استفاده از برنو لمپن فرض کنیم.
به نظر من این متن تعریف دقیق و جامعی از لمپن در اختیار
آدم قرار میده.
لطف دارین