یک سالِ من در شبگار

۱ شهریور ۱۳۹۳ | ۱۱:۴۷
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 3 دقیقه

شبگار چیست؟ سایتی که هر مطلبی توش هست جالبه یا هرچی جالبه می­‌ره توش. شبگار یعنی متضاد روزگار، یعنی موقعیتی که فکر می­‌کنیم توش هستیم، یه شب بی­‌پایان. شبگار یعنی ایستگاه شبانه، یعنی اون‌جایی که هرشب بعد از کار وقتی اینترنت رو باز می‌­کنیم یه نگاهی بهش می‌ا­ندازیم. نه اون شب موندنیه، نه این شب. قرار بود این شب رو برای آدما جالبش کنیم، حالا اینکه شما دلت می­‌خواد شبت رو تنها بگذرونی یا با شبگار، با خودته.

یک سال و یک ماه پیش، دوست عزیزی که احتمالا تعداد زیادی از شما می­‌شناسیدش، گفت می‌خوام یه سایت راه بندازم. طبق معمول گفتم: مبارکه. گفت بیا تو هم بنویس. گفتم برو بابا من این‌کاره نیستم. از اون اصرار و از ما انکار. آخرش گفت بیا همین چیزایی که در مورد فیلما برای بقیه تعریف می‌­کنی رو بنویس. گفتم: کدوم فیلما؟ گفت : همین فیلمای قدیمی، کلاسیکایی که کمتر تو ایران دیده شده مثلا “جنگل آسفالت” جان هیوستن. گفتم: باشه، اما من “جنگل آسفالت” نمی­‌نویسم، من فیلمی که آخرش قهرمانش می­‌میره به کسی معرفی نمی­‌کنم. گفت: تو هرچی دوست داری معرفی کن. یه لیست 30 تایی در اوردم و با هم به توافق رسیدیم و من با “ارتباط فرانسوی” شروع کردم. قبل از اول شهریور که قرار بود سایت راه بیفته من 5 تا مطلب داده بودم.

اول  شهریور شد و سایت راه افتاد. منم که آدم پیگیر، هفته‌­ای یه مطلب می‌­دادم. هر فیلمی رو خودم دوست داشتم می­‌نوشتم، از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون استقبال خوبی هم شد، چه از مطالب من چه از خود سایت. لیگ برتر فوتبال شروع شده بود، من و همین دوست عزیز نشسته بودیم داشتیم گندکاری فوتبالیست­‌های وطنی رو تو لیگ برتر می‌­دیدیم و با هم بحث فوتبالی می­‌کردیم که نامرد گفت: خب همینایی که می‌­گی رو بنویس. منم که جوگیر، شروع کردم به فوتبال نوشتن، بعضی روزا هفته­‌ای سه تا مطلب برای سایت. اما در مورد مطالب فوتبالی از دستش ناراحتم، چون نمی‌­ذاشت اون‌قدری که دلم می‌­خواد به همه فحش بدم.

سایت خوب و سفت داشت جلو می‌­رفت، از اولش بهش گفتم بده یکی برات سریال بنویسه، مطلب سریال خواننده زیاد داره. هی می­‌گفت باشه اما خبری نبود. آخرش خود منو گیر انداخت، اینم افتاد گردن خودم. چه دوران اوجی داشتیم زمستون پارسال، هفته‌ای 4 تا مطلب. بعد عید همه ایران کم­‌کم شل می‌­شن، ما هم مثل بقیه. تا امروز، اما به قول این دوست عزیز می­‌خوایم به روزای اوج برگردیم، مثل کشتی­‌گیری که یه مدت مصدوم بوده حالا دوباره می­‌خواد برگرده رو تشک.

کلا 77 تا مطلب تو یه سال برای شبگار نوشتم، 28 تا گزارش، 26 تا معرفی فیلم، 19 تا معرفی سریال و 4 تا متفرقه. فکر کنم بعد از خودش، من فعال‌ترین نویسنده سایت هستم، چندین‌بار به خیلی از شماها گفتم و گفت که بیاین بنویسید، یا نیومدین یا یکی دو تا مطلب نوشتین و الفرار. اما من می‌دونم و خودت می­‌دونی که تنبلی نمی‌زاره. یه عده­ای نشستن و دارن غر می‌­زنن که هیچکس قدر ما رو نمی‌­دونه، ما نابغه­‌های فراموش شده‌­ایم و نسل ما رو نابود کردن. آقا بفرما، آبجی بفرما، تو بنویس، خوب بنویس، اگه نرفت تو سایت. من نمی­‌گم خوب می‌­نویسم، اما اگه همین الان هم اسم خیلی از فیلما و سریالا رو تو گوگل سرچ کنید، مطلب سایت میاد بالا، اگه لینک اول نباشه، حتما تو صفحه اول هست. حالا باز بشین غر بزن و تو فیسبوک بنویس “چرا کسی نمی‌آد منو کشف کنه”.

بهزاد طالبی
0 0 رای‌ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback)‌های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها
مرتضی
9 سال قبل

بهزاد خان طالبی خیلی آقایی و وجودت سرشار از انرژی …