یک نمایشگاه عکاسی با مشارکت بنیاد عکاسی مگنوم، در مراکش برگزار شده است. کشوری که در آن هنوز عکاسی را به عنوان یک هنر جدی نمیشناسند. با بیتا بهزاد و شبگار همراه شوید و در مورد این نمایشگاه عکاسی در مراکش بخوانید.
در صبح یکی از روزهای اخیر، موزهی تازه تأسیس عکاسی و هنرهای تجسمی مراکش، میزبان خانمهایی بود که با نقابهایی رنگی و قدمهای بلند برای دیدن تصویر خود روی دیواری متشکل از ۷۸ پرتره، آثار سوزان مایزلس عکاس آمریکایی، به آنجا آمده بودند.
بعضی خندان و مشغول گرفتن عکس از یکدیگر در کنار این آثار هنری بودند و عدهای در حال در آغوش گرفتن عکاس حاضر در نمایشگاه، و در این میان زنی معترض به وجود عکس خواهرش در میان عکسها خواستار برداشتن آن بود.
این پرترهها بخشی از یک پروژهاند که توسط بنیاد عکاسی مگنوم و با همکاری موزه عکاسی و هنرهای بصری مراکش، مؤسسهی سه ماه تأسیس شدهای که ساختمان دائمی آن در سال ۲۰۱۶ میلادی افتتاح خواهد شد، در کشوری تعریف شده است که به عکاسی در آن به دیدهی ظن و بدگمانی نگاه میشود.
به دستور محمد صبیحی، وزیر فرهنگ مراکش، در داخل کاخ تاریخی البادی فضایی به طور مجانی و به مدت پنج سال، به منظور برگزاری نمایشگاههای مختلف در اختیار موزه، با نام اختصاری MMPVA قرار داده شده است.
در زمان افتتاح رسمی و نهایی، MMPVA اولین موزهی بزرگ بینالمللی عکاسی در شمال آفریقا خواهد بود. در مراکش مجموعهای خصوصی و قوی از ۵٬۰۰۰ عکس تحت عنوان Maison de la Photographie وجود دارد که مراکش را از ۱۸۷۰ تا ۱۹۵۰ به نمایش میگذارد. این موزه در سال ۲۰۰۹ افتتاح شد.
پایهگذاری موزه توسط کارن رومی و خانواده او که اصالت مراکشی دارند انجام شد، سرمایهگذاری که به رقص فلامنکو و فعالیتهای بشردوستانه روی آورده است. آنها برای ایجاد این موزه دائمی از وقف کردن و بخشیدن از مجموعه شخصی خود شروع کردند. خانم رومی در بیانیهای میگوید:«تولد MMPVA به شاهدان آن درک و تصویری از فرهنگ و تاریخ مراکش که ما را تغذیه کرده است میدهد.»
نمایشگاه فعلی که تا اول ماه فوریه برقرار خواهد بود، تأثیر مراکش بر پنج عکاس مگنوم را به نمایش میگذارد. عکاسان مختلف یک دیوار را با آثاری متصل به یکدیگر و به گفته یکی از عکاسان، جیم گولدبرگ، «مانند دستگاه عصبی در بدنمان»، شریک میشوند.
این پروژه با دعوتی از گروه مگنوم برای ثبت نخستین مواجههشان با این شهر آغاز شد. این مأموریت با دو چالش عمده روبهرو بود، مشکلات و موانع زبان و برقراری ارتباط و دیگری بیاعتمادی مردمی که نمیخواستند در عکس حضور داشته باشند. جیم گولدبرگ میگوید: «عدم پذیرش در هر گوشهای در کمین است.»
خانم مایزلس میگوید:«شما هیچ نوع زبان مشترکی ندارید، نه زبان مکالمهای و نه زبان عکاسی که هنوز پذیرفته شده نیست.»
سوزان مایزلس در برخورد با جامعهای که هنوز عادت به عکاسی بهعنوان هنر برایش مفهوم نداشت، راهی خلاقانه و مفهومی سهل و سادهتر را در پیش گرفت. او در میدان رَهبا کِدیما یک غرفهی عکاسی ایجاد کرد، او به زنان پیشنهاد میکرد تا درازای گرفتن عکسشان و استفاده از آن در نمایشگاه به آنها بیست درهم، معادل ۲٫۴۰ دلار، بپردازد، آنها همچنین این حق انتخاب را داشتند که به جای دریافت پول و نمایش عکس در نمایشگاه عکس را نزد خود نگه دارند. یادداشتهای بانکی روی دیوار نمایشگاه نشان از اقلیتی دارد که نگهداشتن عکسشان را بر دریافت پول ترجیح دادند.
عباس، عکاس ایرانی ساکن پاریس که تنها با یک تک اسم شناخته میشود، در حین عکاسی با دختر جوانی روبهرو میشود که بااینکه هدف دوربین عباس نبوده است اما انگشت اعتراض بالا میگیرد. عباس میگوید «شما فشار را میتوانید احساس کنید؛ بنابراین من تصمیم گرفتم تا در میان سایهها روی مردم کار کنم، نمیخواهید در عکس باشید؟ قبول است، من سایهی شما را تصویر میکنم.»
موزه در ماه سپتامبر، قبل از نمایشگاه مگنوم، با آثاری از ده عکاس معاصر مراکشی افتتاح شد. جوانترین عکاس حاضر در آن نمایشگاه، Hicham Gardaf که ۲۴ ساله است میگوید: «آنها هم با چالش مشابهای مواجه بودند، مردم عادت ندارند ببینند که دیگر مراکشیها عکس میگیرند». آقای Gardaf مردم محل زندگیاش را برای عکاسی انتخاب کرده است. او میگوید «من سعی کردم به مردم نزدیک شوم و اعتماد آنها را جلب کنم. در بسیاری مواقع عکسهایشان را چاپ میکردم و به خودشان میدادم تا ببینند دقیقا من چهکار میکردم. پس از مدتی بهعنوان عکاس در این محله اعتبار و شهرت کسب کردم و در حال حاضر مردم نزد من میآیند و از من میخواهند که از آنها عکس بگیرم.»
David Chipperfield، معمار بنای موزه که مکان آن هنوز باید تعیین شود، بعد از مشاهده نمایشگاه مگنوم امکان این را میدهد که طرحش برای بنای دائمی موزه تحت تأثیر نمایشگاه قرار بگیرد.
آقای Chipperfield میگوید: «بنای یک موزهی کوچک برای مخاطبان خاص در اینجا جالب نخواهد بود». او در مصاحبهای گفت: «موزه میتواند برای نسل جوان یک مرکز اجتماعی فرهنگی باشد و نه صرفا یک بنای معبد گونه، پس بهتر است تا جایی که ممکن است آن را محدود نکنید.»
پروژه مگنوم چشماندازهای ارزشمندی را برای موزه که به دنبال ارتباط با هنرمندان و عموم مردم مراکش است فراهم کرده است. تعداد بازدیدکنندگان در روزهای هفته بر روی چند صد نفر ثابت ماند اما در روز جمعه این عدد به هزار نفر رسید.
خانم مایزلس میگوید: «ما بخشی از آغاز این مکالمه بودیم، بیش ازآنچه که تصور میکنیم. اکنون مراکشیهایی هستند که خودشان را آنگونه که ما دیدهایم، دیدهاند، حال چگونه سوژه یا بینندهی اثری را که درباره آنها یا برای آنها ساخته شده است میبینند؟ این سؤالی است که عکاسان جوان مراکشی هم با آن روبهرو خواهند شد.»
برای مطالعه بیشتر در مورد این نمایشگاه جالب به لینک زیر مراجعه کنید