این مقاله در دو بخش؛ به این مسئله اساسی میپردازد که اکثر حوادث رانندگی تصادفی نیستند. قابل پیش بینی و پیشگیری هستند و عوامل مشخصی دارند. پس نباید آنها را تصادف خطاب کرد. این مسئله در مثالهای مطرح شده کاملا روشن است. بخش اول مقاله شرح مسئله؛ و بخش دوم به بررسی راهحلها و امکانات موجود میپردازد. این بخش را میتوانید اینجا بخوانید. اما در بخش دوم به نامناسب بودن واژه تصادف پرداخته شده است و بحثی برای اینکه چطور میشود از این حوادث تلخ پیشگیری کرد.
در سال 2001، ژورنال پزشكی بريتانيا استفاده از واژه تصادف را به جهت اشاره ضمنی به ويژگی پيشبينی ناپذيری، ممنوع ساخت. همچنين در اواسط دهه 1990، اداره ايمنی ترافيک بزرگراههای ملی ايالات متحده، كاربرد واژه تصادف در اين اداره را به جهت القاء اجتنابناپذير بودن مصدوميتها و كشتار ناشی از حوادث رانندگی ممنوع كرد. پيتر سالتر از بخش لندن «صلح جادهای» معتقد است كه بهكارگيری واژه تصادف موجب سلب مسئوليت از كسی میشود كه مقصر است؛ خواه اين تقصير ناشی از عدم صلاحيت باشد يا نتيجه يک رفتار خشونتآميز و يا هر خطای ديگری.
بر همين اساس، گزارش جهانی پيشگيری از صدمات حوادث ترافيكی نيز كه توسط سازمان جهانی بهداشت و بانک جهانی منتشر شده است، در سرتاسر گزارش از لفظ تصادف استفاده نمیكند. به كارگيری واژه تصادف در حوادث رانندگی دارای بار معنايی منفی از چند حيث است:
1- اين واژه، صفت اجتنابناپذير بودن در حوادث رانندگی را بهطور ناخودآگاه به ذهن جامعه القاء میكند. جامعهای كه حوادث رانندگی را اجتنابناپذير فرض كند؛ ناخواسته تلاش كمتری برای عدم وقوع اين حوادث به عمل خواهد آورد.
2- واژه تصادف، تلاش بخشهای مختلف درگير در مسئله از جمله بخشهای حمل و نقل و ترافيک و نيز سلامت و بهداشت را كه در تدارک پيشگيری از اين حوادثند زير سئوال میبرد. اين واژه ناخواسته عنصر مسئوليت را چه در ميان كاركنان بخشها و چه در ميان كاربران راهها كمرنگ میكند.
3- واژه تصادف به طور ناخوآگاه، قبح رفتارهای پرخطر و خشونتآميز در رانندگی را از بين میبرد. رانندهای كه به علت مصرف الكل يا مواد مخدر موجب مرگ انسانی بیگناه میشود، ترجيح میدهد ديگران در توصيف عمل او به جای استفاده از الفاظی چون غيرمسئولانه، غيراخلاقی و غيرانسانی از لفظ تصادف استفاده كنند.
4- از همه مهمتر بهكارگيری واژه تصادف حاكی از نوعی عدم درک عواطف و احساسات بازماندگان حوادث ترافيكی منجر به مرگ و معلوليت است. بهكارگيری كلمه تصادف در توصيف كشتهشدن كودكی در كوچهای خلوت، در اثر سرعت سرسامآور يك راننده بیمسئوليت، تنها تخفيف و تقليل عملی سنگين، خشونتآميز و مجرمانه به تخلفی ساده است. كاری كه عواطف خانواده قربانی را جريحهدارتر میكند.
در سال 1994 يك گروه كاری مستقل متشكل از نمايندگانی از وزارت كشور انگليس، پليس، انجمن پزشكی بريتانيا، انجمن صلح جادهای و نهادهای مرتبط ديگر پس از دو سال كار و انجام مطالعات موردی، گزارشی تحت عنوان «حمايت از خانوادههای قربانيان حوادث رانندگی» منتشر كرد. اولين توصيه گزارش چنين بود:
«در اظهارات و اسناد رسمی لازم است كلمه تصادف با كلماتي از قبيل برخورد، حادثه (incident) ، مرگ غيرطبيعی يا مرگ جادهای جايگزين شود.»
صلح جادهای معتقد است:«واژه تصادف دقيق نيست، سازنده نيست، مناسب نيست.» به همين دليل پيشنهاد میكند كه اين واژه را برای شكستن شيشه شير يا موارد مشابه بهكار ببريد نه برای توصيف مرگ يا معلوليت حادث شده در جادهها. بر اين اساس اين انجمن مدافع حقوق قربانيان حوادث رانندگی از تمام نهادهای قانونی مرتبط و رسانهها درخواست میكند كه در اشاره به حوادث يا برخوردهای ترافيكی از واژه تصادف استفاده نكنند.
سازمان جهاني بهداشت شعار راهبردی خود در زمينه ايمنی راهها را چنين برگزيده است:«ايمنی راهها، تصادف نيست.» اين شعار را میتوان به گونهای ديگر بيان کرد:«مرگ و مصدوميت در راهها، تصادف نيست.» پس به رويدادهای تلخ جادهها نگوييم تصادف؛ بگوييم برخورد ترافيكی، حادثه ترافيكی، حادثه رانندگی. *
اصلاح گفتار، مقدمه اصلاح رفتار است. واژهها افكار انسان را نمیسازند اما بر آن تاثير میگذارند. تاكيد بر استفاده از واژه درست، همانا تاكيد بر ضرورت نگرش درست و به تبع آن، اتخاذ رفتار درست است. بياييد درستی را بر گفتار، نگرش و رفتار ترافيكی خود حاكم كنيم.
*- هر چند كه واژه حادثه برای اين منظور ايدهآل و بینقص نيست اما دارای بار منفی كمتری است؛ چرا كه در فرهنگ عمومی لفظ حادثه علاوه بر رويدادهای تصادفی برای رويدادهايی كه شائبه تصادفی بودن در آنان وجود ندارد نيز به كار میرود. مثلا میگوييم حادثه 11 سپتامبر اما نمیگوييم تصادف 11 سپتامبر.