مدرسه میبد و نژاد‌پرست نبودن ایرانیان

۱۹ شهریور ۱۳۹۲ | ۱۲:۳۸
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 8 دقیقه

گزارش از اعتراض به ثبت‌نام بچه­‌های افغانی در مدرسه‌­ی میبدی میبد

پرچمی که بر در مدرسه‌­ای در میبد آویخته شده بود، و در آن والدین دانش‌آموزان از مدیران مدرسه خواسته بودند افاغنه را ثبت نام نکند؛ شوری از احساسات ضدنژادپرستانه را برانگیخته است. چندین وبلاگ به این حرکت مردم میبد اعتراض کرده‌­اند و چکیده‌­ی این اعتراضات در این جمله­‌ی صادق زیباکلام خلاصه می‌­شود که: «هيچ لغتی كامل‌­تر و جامع‌­تر از لغت « نژادپرستی » بيان كننده‌­ی رفتار ما ايرانی‌ها درقبال افغانی‌ها نيست.» و ادامه­‌ی بحث که ما ایرانی‌ها نژاد پرستیم، خودمان که می­‌رویم اروپا توقع داریم مدارس عالی برایمان مهیا باشند ولی افغان­‌ها را حاضر نیستیم در هیچ مدرسه­‌ای ثبت‌نام کنیم. مثلا این نویسنده نوشته است:«تا اگر بچه‌ی افغانی‌ای توانست از هزار خوان فقر و بدبختی و فلاکت‌های مهاجرت عبور کند و پایش به مدرسه برسد، بداند که همیشه باید مانند توله‌سگ باران خورده‌ای در گوشه خفت کند و یادش نرود که با بقیه فرق دارد. یادش باشد که مردم شهید پرور فیروزآباد و آقایان دشتی و دهقانی لطف کردند و به او که سهمی از کرامت انسانی و حقوق اولیه‌ی زندگی ندارد، تکه‌ی ناچیزی از همین حقوق ساده و بدیهی را صدقه داده‌اند.» صرف نظر از مبالغه­‌ی کلامی و توله‌سگ و فلان، توجه نویسنده به اسامی دو مدیر مدرسه در پرچم جالب است: آقایان دشتی و دهقانی. به این دو نفر هم اعتراض می­‌کند؛ چرا؟ این دو مدیر تا جایی که می‌دانیم کارشان را درست انجام داده‌­­اند. بچه‌ها را ثبت نام کرده‌­اند و تا این لحظه هم کوتاه نیامده‌­اند. به این دو نفر که اعتراضی وارد نیست، از این‌ها باید تقدیر کرد که باعث شدند کار به نصب پرچم اعتراضی بکشد.

اما در بین سایت­‌هایی که مرور کردم فقط ایران گلوبال، اندک تلاشی کرده بود تا دو طرفه به ماجرا نگاه کند و ذکر کرده بود که:« «میبد خبر» نیز هم‌سو با ساکنان این منطقه نوشته در شرایطی که افغان‌ها دارای «آموزشگاه» و «خانه بهداشت» هستند «چرا باید آموزش و پرورش، دانش آموزان افاغنه را در مدارس سطح شهر ثبت نام نماید.» البته ایران گلوبال هم به همین حد اکتفا کرده بود و حتی لینک خبر اصلی میبد خبر را هم ثبت نکرده بود. و هیچ‌کدام از سایت­‌ها اشاره نکردند که به نقل از رییس آموزش پروش استان یزد، حدود نه هزار نفر از فرزندان اتباع خارجی در مدارس استان یزد در حال تحصیلند.   هیچ‌کس هم جلوی مدارس‌شان پرچم نصب نمی‌­کند. البته در فیسبوک یادداشتی در این مورد خواندم؛ اشاره شده بود به تحصیل چند صدهزار کودک از اتباع خارجی در ایران، و تلاش‌هایی که برای حل مشکلات بی‌هویتی آن‌ها شده است. در هر حال به نظرم بهترین توصیف برای این پرچمی که نصب شده این است:«عده‌­ای در میبد نسبت به تحصیل فرزندان افغان خارج از مدارس مخصوص خودشان اعتراض کردند.»

در نادرست بودن عمل نصب پرچم بحثی نیست؛ ولی این تعمیم شتاب‌زده است، که چون پرچم نصب شده ما همه نژادپرستیم؛ قطعا غلط است. کلا اگر قرار است رفتار نادرست ما در قبال افغانی­‌ها نژادپرستی باشد، رفتار نادرست ما در قبال خودمان اسمش چیست؟ من اگر بخواهم در یک کلمه رفتار ایرانی را توصیف کنم؛ از کلمه‌­ی بی‌مسئولیتی یا بی‌­توجهی استفاده می­‌کنم. این بی‌مسئولیتی در مورد محیط زیست و … هم صادق است، در مورد خود ایرانی‌­ها هم صادق است، در مورد اتباع خارجی هم صادق است. شاهد این بی‌مسئولیتی و بی‌توجهی این است که مسئله­‌ی افغان‌­ها مدت­هاست در میبد جدی است، ولی این عکس ناگهان خون­‌ها را به جوش آورده. خلاصه کنم، من یادم نیست رفتار نژاد پرستانه­‌ای در سطح ملی، در این دویست سال اخیر از ایرانی‌­ها سر زده باشد. ما در این سال­‌ها نه یهودی­‌ها را آتش زده‌­ایم، نه برده­‌داری کرده­‌ایم؛ نه فرقه‌­ای مخصوص کشتن افغانی­‌ها داریم. یک سری رفتارهای نژادپرستانه در ایران وجود دارد؛ ایرانی­‌ها نژادپرست نیستند. برگردیم به میبد و پیشینه‌­ی این ماجرا. به گروگانگیری یک کودک توسط اتباع افغان در میبد.

سال نود، سهیل طیبی، ساکن میبد ربوده شد. بعد از نود روز اسارت، بریده شدن گوشش، ارسال فیلم و بازی تهدید و اخاذی و …  بالاخره چند روز مانده به پایان سال نود آزاد شد. ردپای افغان­‌ها در این گروگان­گیری باعث خشم عمومی میبدی­‌ها شد. نویسنده وبلاگ کاظمیه­ ما، به این رویداد و پیامدهایش با دیدی انتقادی اشاره کرده است.  به این بحث و جدل­‌ها در رسانه­‌های خبری میبد امنیت استان یزد را هم اضافه کنید. حتما در جریان هستید که شهر یزد به شهر بدون سرقت و جنایت معروف است؟ ظاهرا سرقت‌­های متعددی هم در میبد روی داده که رد پایش به افغان­‌ها می‌رسیده است. البته نویسنده وبلاگ کاظمیه اشاره کرده که بعدا معلوم شده پشت گروگانگیری ایرانی­‌ها بوده‌­اند و افغان­‌ها صرفا اجرا می­کرده‌­اند.

به ماجرا این اطلاعیه را که توسط نیروی انتظامی میبد صادر شده است اضافه کنید:

« به اطلاع كليه افاغنه مجاز و غيرمجاز ساكن در شهرستان ميبد می‌رساند از تاريخ 5/6/1390 به مدت 10 روز مهلت داده می‌شود محل سكونت فعلی خود را از سطح شهر به مهمان شهر افغان آباد انتقال دهند، در غير اين‌صورت كارت اقامتی آنان در شهرستان ميبد باطل و نسبت به دستگيری اقدام و به‌صورت گروهی و خانوادگی جهت طرد از كشور تحويل اردوگاه مراقبتی وحدت يزد داده می‌شوند.»

البته این اطلاعیه را از این‌جا برداشته­‌ام و طبعا ممکن است تکذیب شود، یا اصلا همه‌­ی ردپایش محو شود. در هر صورت، وبلاگ خبری میبد ما قاطعانه از این اطلاعیه حمایت کرده و آرزو کرده نیروی انتظامی کارش را انجام دهد. طبعا نیروی انتظامی این کار را انجام نداده است. گروگانگیری هم اتفاق افتاده و به طور طبیعی مرحله­‌ی بعدی این است که مردم عصبانی تصمیم می‌­گیرند خودشان کار را به دست بگیرند. به این‌جا می­‌رسیم. کارگران میبدی طوماری امضا می­‌کنند؛ برای این‌که نیروی انتظامی به اطلاعیه‌­ی سال گذشته‌­اش عمل کند.

در کامنت­‌های یکی از وبلاگ‌­ها یک شهروند میبدی اشاره کرده بود؛ که هر روز صبح وقتی همسایه‌­ی افغانش را می­‌بیند با نیروی انتظامی تماس می‌­گیرد اما انگار نه انگار؛ و بسیار از این امر شاکی بود. نتیجه این‌که فروردین ماه سال 91 کاروانی از موتورسواران خودسر، به شهرک افغان آباد میبد حمله می‌کنند و چند افغانی را به شدت کتک می‌­زنند. سایت خبری میبد نوین تایید ملایمی از این رفتار می‌کند:

«شايد يكی از دلايلی كه موجب شده است تعدادی موتورسوار به قصد درگيری و فشار به افغانی‌ها برای خروج از ميبد در سطح شهر روان شوند و به افغان آباد هجوم برند، عدم درک اين موضوع (حضور افسار گسيخته افغانی‌های مجاز و غيرمجاز داخل شهر) است كه به نوعی چنين واكنش‌هايی را برمی‌انگيزد.»

و این‌طور استدلال می آورد که:

«عده‌ای مخالف اخراج افغانی‌ها و موافق با حضور آن‌ها در ميبد به دليل استفاده از آنان در مشاغل سخت و غيره هستند. عده‌ای خواهان پايان مسالمت‌آميز حضور اتباع افغانی در ميبد هستند و عده‌ای نيز خواستار اخراج بی‌قيد و شرط آن‌ها از ميبد به هر قيمتی ولو درگيری و خشونت هستند. اگر يک تحليل منطقی از نظرات فوق داشته باشيم نتيجه می‌گيريم كه عاقلانه‌ترين گزينه موجود خروج اتباع افغانی از ميبد بدون درگيری و خشونت است كه اين امر نيز بايد از طرف مسئولين مربوطه صورت گيرد نه از طرف اشخاص.»

نژادپرست 1

و متن کوتاه و مختصرش را می‌توانید این‌جا بخوانید و گزارش میبد ما را که موضع مخالف میبد نوین را گرفته است از این‌جا. می‌توان به راحتی تصور کرد که چه ماجراهای متعددی در لابه‌لای این حوادث و از فروردین 91 تا امروز در میبد روی داده است تا نهایتا به نصب این پرچم رسیده است. پرچمی که مشخص است یک اقلیت در اعتراض به یک مدرسه‌­ی معقول نصب کرده‌­اند.

به نظر نمی­‌رسد رفتار مردم میبد نژادپرستانه باشد. اگر یک عده از تهران هم به میبد بروند و کسی را گروگان بگیرند احتمالا واکنش مردم میبد اخراج تهرانی‌­ها خواهد بود. سوال اصلی این‌جاست: آیا ساکنین یک شهرستان کوچک در ایران حق دارند تصمیم بگیرند چه کسی در شهرشان زندگی کند یا نه؟ این حق به نظر ساکنین شهر میبد بدیهی می­‌رسد. شاید بسیاری از خوانندگانی که با صبر و حوصله این مطلب را تا این‌جا دنبال کرده‌­اند هم حق را به میبدی­‌ها بدهند. اما واقعیت این است که ما حق نداریم در مورد این‌که چه کسانی در شهرمان زندگی کنند یا نکنند به این قاطعیت تصمیم بگیریم. و باز کردن این استدلال جایش این‌جا نیست. هدف از این مقاله صرفا گزارشی از مسئله‌­ی میبد بود، و برجسته کردن این مسئله که رفتار کلی ایرانیان به عنوان یک ملت، و ایران به عنوان یک کشور با اتباع خارجی به هیچ وجه نژادپرستانه نیست. البته بی‌شک داستان­‌های فراوانی از بدرفتاری با افغانیان برای گفتن وجود دارد؛ و داستان­‌های متعددی از جرایم افغانیان در ایران. اما این داستان­‌های منفرد به سختی می‌توانند تصویر بزرگ را مخدوش کنند.

کارشناس فیلمنامه نویسی و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر و دانشجوی دکترای پژوهش هنر در دانشگاه تربیت مدرس. فیلمنامه نویس، و نویسنده رمان های سیاسیا در شهرمارمولک ها، ماجرای خونزاد و ماجرای کفترکش و منتقد و نویسنده در مجله شبگار
امین حسینیون
0 0 رای‌ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
6 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback)‌های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها
شیوا رضایی
10 سال قبل

ما هر سال برای ثبت نام این عزیزان در خود تهران هم مشکل داریم هر سال…و دوباره سال تحصیلی جدید

tah
10 سال قبل

البته بنظرمن اغلب ايراني هااخلاق ضعيف كشي دارند.در برابر قدرت مندتر از خودشان چاكرماب هستندودربرابر ضعيفتر از خودشان ،بيرحم.و اين ربط زيادي به مليت ندارد فقط موضوع اين است كه در حال حاضر افغان ها در موضع ضعف هستند. بايد اين مشكل اخلاقي و فرهنگي را حل كرد.

somi
10 سال قبل

من در قم زندگی می کنم. جایی که از هر 10 نفر به جرئت می توانم بگویم 5 نفرشان افغان هستند.”افغانی” در قم به فحشی بدل شده که کودکان و گاهی بزرگسالان خطاب به یکدیگر می گویند. در جایی در وبلاگی نمی دانم در کجا عکسی دیدم که در استخری تابلویی نصب بود که نشان از عدم اجازه ورودافاغنه را به استخر می داد. به استخری که همیشه می رفتم رفته و خوب به قوانین استخر توجه کردم و دیدم بله…
در این استخر هم نژاد پرستی وجود داشت و نوشته بود :
از اجازه ورود اتباع خارجه معذوریم!