مایک راس (Mike Ross) دانشجوی اخراجی است که به عنوان پیک دوچرخهسوار مشغول به کار است. روزی دوست بلندپرواز او مقدار قابل ملاحظهای مواد مخدر به او برای جابجایی میدهد. مایک برای تامین مخارج مادربزرگش مجبور به قبول این کار میشود، اما در آخرین لحظه متوجه میشود که معامله، تلهی پلیس است و از دست پلیس فرار میکند. در همان هتل محل مبادلهی مواد، مشهورترین وکیل شهر، هاروی اسپکتر (Harvey Specter)، مشغول مصاحبه با متقاضیان دستیاریاش است. مایک برای فرار از دست پلیس وارد اتاق هاروی میشود. هاروی از کتاب قطور قانون مدنی از او سوال میکند، کتابی که بر حسب تصادف، مایک کلمه به کلمهی آن را حفظ است. هاروی و مایک برای اولین بار با هم روبرو میشوند و نمیدانند که قرار است با هم قویترین گروه وکالت نیویورک را تشکیل دهند.
داستان اعتماد شرکتهای تلویزیونی به تهیهکنندگان گمنام در آمریکا هم داستان عجیبی است. در سال 2011 آرون کورش (Aaron Korsh) با طرح سریال Suits وارد شبکهی کابلی USA Network میشود. در حالیکه سابقهی او منحصر به دستیار نویسندگی در سه سریال Everybody Loves Raymond ، Just Shoot Me! و The Deep End میشد. حال اینکه چگونه این شرکت به این جوان برای ساخت این سریال اعتماد میکند، ما نمیدانیم. البته فرآیند سریالسازی در آمریکا مانند ایران نیست و در ابتدا کمپانی برای سریالی که از جذب مخاطبش مطمئن نیست، یک قسمت (Pilot) تولید میکند، در صورت موفقیت آن یک قسمت، سریال تا یک فصل تمدید میشود و در صورت اقبال عمومی سریال برای فصلهای بعدی تمدید میشود. در حال حاضر فرشتهی بخت بر روی شانه آرون کورش دستیار نویسندهی سابق و خالق فعلی نشسته و سریال او در حالیکه فصل سوم آن در حال پخش است، برای فصل چهارم تمدید شده است. شبکه کابلی USA Network به غیر از سریال Suits سریالهای Monk , Burn Notice , Psych , white Collar را تهیه کرده است.
مایک راس جوان فوقالعاده باهوشی است که به دلیل عدم توانایی مالی نتوانسته به دانشگاه برود. او به طور اتفاقی با هاروی اسپکتر بهترین وکیل نیویورک آشنا و دستیار او میشود. آنها با هم گروهی شکستناپذیر تشکیل میدهند که هر پروندهای را میتوانند حل کنند، اما داستان به این سادگی هم نیست. مایک برای دستیاری هاروی باید مدرک وکالت داشته باشد و بر طبق یک سنت قدیمی در شرکت، او باید فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد (Harvard) باشد، اما او نه در دانشگاه هاروارد بلکه هیچ کجای دیگر حقوق نخوانده است و این موضوعی است که باید از همه مخفی کنند. مانند بسیاری از سریالهای جنایی و یا معمایی در هر قسمت هاروی و مایک به یک پرونده رسیدگی میکنند و در کل سریال، هردو بازی تصاحب شرکت وکالت را هم پیش میبرند، شرکتی که هاروی یکی از شرکای آن است.
شاید در برخورد اول از اینکه یک سریال دادگاهی را تماشا کنید اکراه دارید و از این میترسید که با تعداد زیادی از اصطلاحات قضایی شما را بمباران کنند، اما به شما نوید میدهیم که این طور نیست. در این سریال مسائل حقوقی به صورتی که مخاطب عام هم از آن سر در بیاورد، مطرح میشود و پیچیدگی داستان در خود داستان است، نه در اصطلاحات حقوقی آن. داستان سریال به خوبی طراحی شده است، با اینکه کورش در زمینهی حقوق سابقهای ندارد، ولی به خوبی توانسته معماهای حقوقی موجود در سریال را رهبری کند و آنها را به معماهای پلیسی تبدیل کند. در هر قسمت یک پرونده، مبارزه برای تصاحب شرکت و مقدار قابل ملاحظهای زندگی خصوصی و عشقی دو قهرمان، داستان سریال را تشکیل میدهند.
مهمترین دلیل جذابیت سریال دو شخصیت اول آن هستند، هاروی با بازی گابریل ماچت (Gabriel Machet) ، میانسال، خوشتیپ، خوشپوش، بذلهگو، لاقید و باهوش و مایک با بازی پاتریک جی. آدامز (Patrick J. Adams) جوان، مودب، مهربان، اخلاقگرا و باهوش. زمانی که این دو در برابر هم میایستند، شما نمیتوانید حدس بزنید که کدام یک پیروز میشود، هرچند که مایک همیشه چیزی نسبت به هاروی کم دارد، تجربه و چیزی بیشتر دارد، اخلاق. اما آنها نیمهی گمشدهی همدیگر هستند و هر کدام دیگری را کامل میکند. بازیگران این دو نقش خوشتیپتر و مسلطتر از آن هستند که بشود از آنها اشکالی گرفت. شخصیت بذلهگو و شوخ هاروی سریال را به سمت کمدی هول میدهد و نه تنها از خشکی داستانهای دادگاهی کم میکند، بلکه گاهی کمدی را بر معما غلبه میدهد. شما باید منتظر سریالی در ژانر کمدی/معمایی/دادگاهی باشید.
پانوشت 1: نام سریال معنایی دوگانه دارد، هم میتوان آن را «کت و شلوارها» ترجمه کرد و هم «دادخواستها» که با توجه به داستان سریال هر دو ترجمه درست است.
پانوشت 2: یکی از دلایل جذابیت سریال که در یک معرفی معقول و متداول نمیگنجد، طراحی لباس آن است، از کت و شلوارهای گرانقیمت و مورد تاکید هاروی گرفته تا لباسهای بازیگران زن سریال که به طور دائم و زیبایی در حال تعویض هستند. قطعا این جذابیت سریال بیشتر مورد علاقهی خانمهای مطابق مد و زیبای ایرانی است تا ما آقایان همیشه شلخته.
لینک نقد سریال در نیویورک تایمز
آقا دمت گرم کلا با این سریال حال می کنم ,خوب رسوندی مطلبو:)))))
خیلی لطف می کنی که مطالب ما رو می خونی و ما رو تشویق می کنی
خدا خیرت بده جوون
سلام من یک سالی هست این سریال رو دنبال میکنم و خوشحالم که شما رفتید دنبال حداقل بیان مطالبی در مورد فیلم چون من نقد ندیدم بکنید یا موشکافانه بررسب نکردید البته شایدم قرار نبوده این کار انجام بشه.
در هر صورت موفق باشید و به کار خوبتون ادامه بدید.
یا علی مدد
با تشکر از نظر خوبت و تشویقت مجید جان ، شما درست متوجه شدید هدف ما از این مطلب نقد سریال نیست ، بلکه فقط قصد معرفی سریال رو داریم
شاید اگر عمری باقی بود و سوادمون اجازه داد ، مطالبی هم در مورد نقد سریال های روز دنیا نوشتیم.
اقا داستانو اشتباه گفتیا
اولا که مایک اتفاقی کتاب قانونو حفظ نیست
دوما مایک برای رفتن سر جلسه امتحان جای یک نفر دیگه از رفتن به دانشگاه محروم شد نه به خاطر کمبود هزینه مالی
در مورد نکته اول مثالی می زنم، اگر شما در هتل استقلال در حال فرار از دست من باشی و خودت رو داخل اتاقی ببینی که برای استخدام در پست رئیس بانک در حال گرفتن امتحان هستند و امتحان شامل چهار عمل اصلی ریاضی است که به صورت اتفاقی شما آن را بلدید و در امتحان قبول می شوید. اگر از شما از مشتق و انتگرال می پرسیدند شما بلد نبودید و به دست من گرفتار می شدید.
در مورد قسمت دوم اگر خوب دقت کنید در جایی نوشتیم که دوست شما، مایک از دانشگاه اخراج شده و اگر شما که خوب سریال رو دیدین به یاد بیارید مایک به خاطر کمبود مالی به جای دانشجوی دیگری در امتحان شرکت می کند و از دانشگاه اخراج می شود
بسیار عالی.
میخواستم یه معرفی براش بنویسم که شما رو پیدا کردم. من خودم اصن به اسم suits دقت نکرده بودم 🙂
حتما بقیه معرفی هاتون هم میخونم
با اجازه یه بخشایی از متنتون رو با منبع رو وب خودم گذاشتم. راضی باشین :)))
خیلی ممنون، قابل شما رو نداره
به به مدتها بود سریال به این شیکی و تر و تمیزی ندیده بودم. خیلی عالیه. مرسی بابت معرفیتون.
سلام
معنای suits در این سریال مردان خوشتیپ نیست چون اولاً suit یعنی کت و شلوار و ثانیا معنای حقوقی این پرونده میشه ” پرونده” . در نتیجه معنای عنوان این سریال هم “پرونده ها”ست نه مردان خوش تیپ کت و شلوار پوش.
ممنون از اینکه کامل و جذاب نظر دادین
تی وی پرشیا فصل سه شو تموم کرد…ی جورایی آخر این فصل حرفاو رفتارای هاروی مشکوک بود..انگار ب مایک علاقمند شده یا ی چیزی تو این مایه ها….اینطوریه قضیه یا من اشتباه فهمیدم