اگر بیلیارد باز را ندیدهاید مثل این است که … واقعا مثلی ندارد! فقط مطلب را بخوانید. با بهزاد طالبی و شبگار همراه باشید.
از یک شاهکار سینمایی چه انتظاری داریم، فیلمنامه عالی، کارگردانی دقیق و باهدف، تیم بازیگری خوب، فیلمبرداری هوشمند و چشمنواز، تدوین نرم و با زمانبندی مناسب، وقتی که همهی عناصر تشکیل دهندهی یک فیلم بالاتر از حد معمول باشند، فیلم به یک شاهکار تبدیل میشود و این اتفاقی است که برای بیلیاردباز (The Hustler، 1961) میافتد.
ادی فلسون (Eddie Felson) معروف به ادی تنددست، بیلیاردبازی چیرهدستی است که به کمک دوستش چارلی، از راه فریب بازیکنان آماتور و شرطبندی با آنها امرار معاش میکند. او که ادعا دارد بهترین بیلیاردباز آمریکاست برای به دست آوردن این عنوان به سراغ بیلیاردباز دیگری به نام بشکه مینهسوتا (Minnesota Fats) میرود. اما از او شکست میخورد. ادی که از خودش ناامید شده، چارلی را ترک میکند. او در ایستگاه اتوبوس با دختر معلولی به نام سارا آشنا و عاشقش میشود. در یکی از کلاهبرداریهای ادی عدهای متوجه کار او شده و انگشتانش را میشکنند، بعد از خوب شدن دستهایش به تشویق برت گوردون (Bert Gordon) که یک سرمایهگذار قمارباز است، میخواهد به روزهای اوج بازگردد، هرچند که سارا به گوردون خوشبین نیست.
رابرت راسن در هالیوود کارگردان بزرگی محسوب نمیشد، ده فیلم کارگردانی کرد و برای 27 فیلم فیلمنامه نوشت، اما همه به خاطر یک فیلم او را به یاد میآورند، بیلیاردباز. هرچند که راسن فیلمهای نسبتا قابل قبولی مانند جسم و روح (Body and Soul, 1947)، همه مردان شاه (All The King’s Men, 1949) و اسکندر کبیر (Alexander The Great, 1956) را ساخته، اما بیلیاردباز نقطه اوج رابرت راسن در هنر سینما است. راسن به کمک سیدنی کارول (Sidney Carroll) فیلمنامهای را براساس رمان بیلیاردباز اثر والتر تهویس (Walter Tevis) نوشت که به نقطه قوت اصلی فیلمش بدل شد. راسن با اینکه در سال 1962 برای بیلیاردباز کاندید دریافت سه جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه بود، اما هیچکدام را به دست نیاورد.
داستان بیلیاردباز در مورد بازی بیلیارد و یا قمار نیست، در مورد زندگی است، پول برای ادی فلسون هیچ معنایی ندارد، او میخواهد برنده باشد، اما نه خودش و نه هیچکدام از اطرافیانش باور ندارند که او میتواند ببرد. ادی بارها میشکند تا باور کند که برنده کسی نیست که بتواند توپ را وارد سوراخ کند. او میشکند و دوباره برمیخیزد، هربار محکمتر و استوارتر، اما خیلی دیر میفهمد که راه برنده شدن کدام است، زمانی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.
بیلیاردباز نامزد دریافت 9 جایزه اسکار شد که فقط موفق به کسب 2 تا از آنها شد، بهترین طراحی صحنه سیاه و سفید و بهترین فیلمبرداری سیاه و سفید. یوجین شافتان (EuGen Schufftan) برای فیلمبرداری این فیلم توانست تنها اسکارش را به خانه ببرد و در حالیکه کاملا مستحق دریافت آن بود، او با قاببندی هوشمندانه، بازی با سایهها و استفاده از عمق میدان کمک زیادی به بهتر شدن این فیلم نمود.
یکی دیگر از نقاط قوت فیلم بازی هوشمندانه و قدرتمند پل نیومن (Paul Newman) است که الحق والانصاف مستحق دریافت اسکار بود. ادی تنددست در ابتدا همچون کودکی است که به بیلیارد مثل یک بازی کودکانه نگاه میکند که میخواهد در آن برنده شود. او فیلم را با رفتارهای کودکانه و لبخندهای سبکسرانه شروع میکند و به تدریج در فیلم به پختگی میرسد و در انتهای به مردی تبدیل میشود. نیومن به خوبی سیر تحول ادی را به نمایش گذاشته است. او 25 سال بعد اسکار بازیگری را به خاطر نقش ادی تنددست در فیلم رنگ پول (The Color Of Money, 1986) ساخته مارتین اسکورسیزی که ادامهای بر بیلیاردباز است، دریافت کرد، اسکاری که حق ادی 25 سال پیش بود. به غیر از پل نیومن جوان، از بازی خوب جکی گلیسون (Jackie Gleason) به نقش بشکه مینهسوتا و پیپر لوری (Piper Laurie) بازیگر نقش سارا نمیتوان گذشت و جورج سی. اسکات (George C. Scott) که در نقش برت گوردون شمایلی ماندگار در تاریخ سینما خلق نمود. او کاندیداتوری برای دریافت جایزه بهترین نقش مکمل مرد را رد کرد و گفت: «کل قضیه مسخره بازیه، من هیچ بخشی ازش رو نمیخوام.»
بیلیاردباز تنها دو اسکار فرعی برد، در حالیکه مستحق جوایز بیشتری بود، هرچند در سال 1962 طبق روال همیشگی سالهای طلایی هالیوود کم نبودند شاهکارهایی که همراه بیلیاردباز وارد رقابت شدند، داستان وستساید (West Side Story) رابرت وایز، دادگاه نورنبرگ (Judgment At Nuremburg) استنلی کریمر، صبحانه در تیفانی (Breakfast in Tiffany’s) بلیک ادواردز، شکوه علفزار (Splendor In The Grass) الیا کازان، ساعت بچهها (The Childern’s Hours) ویلیام وایلر.
بیلیاردباز داستان آدمهای شکست خورده است، از ادی تنددست گرفته تا سارا پاکارد، دختر لنگ طرد شده، چارلی پیرمردی که آرزویش داشتن یک سالن بیلیارد است، بشکه مینهسوتا بیلیاردبازی که کارش این است روزها در سالن بیلیارد بنشیند تا کسی پیدا شود که بخواهد او را شکست دهد، برت گوردون که فکر میکند برنده است، اما مثل زالوی بازندهای است که از خون برندگان تغذیه میکند، کسی که آرزو داشت خودش برنده باشد. او به ادی میگوید که بازنده متولد شده است، اما ادی در بین این جمع شکستخورده ثابت میکند که میشود برنده بود، با معجزهی عشق. ادی ضدقهرمان کودکمآب و بیریشهی ابتدای فیلم در انتها به قهرمانی شکستناپذیر تبدیل میشود که فقط با کشتنش میتوان او را متوقف کرد.
پانوشت1: چند سال بعد از ساخته شدن فیلم بیلیاردباز، شخصی به نام رودلف واندرون (Rudolf Wanderone) با الهام از این فیلم، اسم بشکه مینهسوتا را برای خودش انتخاب میکند.
پانوشت2: ترجمه درست نام فیلم “تیغزن” یا “کلاهبردار” است که با توجه به اینکه در سالهای گذشته بیلیاردباز خوانده شده است و به دلیل همهگیر شدن این اسم، ما هم فیلم را با این اسم میخوانیم.
بی نظیره
جز معدود فیلم هایی بود که باهاش گریه کردم
بشکه مینهسوتا به نظر واقعا استاد بیلیارده!
این فیلم برای همیشه اثری روم گذاشت که فکر نمیکنم فراموش کنم …یک گام به جلو بود