با وجود بمبارانها و قطع برقهای پیاپی، زنان غزه همچنان ازدواج میکنند، آواز میخوانند، موجسواری و اسبسواری میکنند. عکاسی به نام مونیک ژاکز Monique Jaques در کتاب جدیدش سرسختی و استقامت آنان را جشن میگیرد.
کتاب ژاکز به نام “دختران غزه : بزرگ شدن در نوار غزه” امسال چاپ میشود. ژاکز میگوید “من اولین بار به غزه سفر کردم تا یک جنگ هشت روزه بین نیروهای اسرائیلی و حماس را پوشش دهم. پنج سال پیش بود. و بعد از آن بارها و بارها به آنجا برگشتهام تا قدرت، خلاقیت و طراوت دختران و زنان جوان فلسطینی را ثبت کنم.”
یک عروس منتظر است تا وارد سالن عروسی شود. زنها را در روز عروسیشان هیچ مردی غیر از همسرشان نباید ببیند. ژاکز میگوید “من شدیدا تحت تاثیر سرسختی وحشتناک این دختران هستم. حتی در مقابله با فلاکتهای غیرقابل تصور. همچنین شباهتهای زیادی بین این دختران جوان و جوانی خودم میبینم، علیرغم شرایط متفاوتمان.”
هَدیل فاوزی ابوشهر، 25 ساله، مشغول ضبط آهنگ است. ابوشهر در استودیویی در شهر غزه میخواند. خوانندههای زن زیادی در غزه وجود ندارند، چون خانوادهها و دولت نگاه خوبی به این موضوع ندارند. هدیل خواندن را وقتی 12 ساله بود شروع کرد. همه خواهران او هم خوانندهاند.
دختری در کلوپ اسبسواری الفیصل از روی مانع میپرد. اسبها از مصر به فلسطین آورده میشوند و خانوادههای مرفهتر غزه آنها را نگه میدارند.
دانشجویان پزشکی دانشگاه اسلامی غزه در بخش زایمان بیمارستان الشفا استراحت میکنند.
یارا و برادرش منتظرند پدرشان با شاورما (که در ایران به آن کباب ترکی میگوییم) برای عصرانه برگردد.
نیسرین شاوا، کارمند پایگاه مراقبتهای پزشکی فلسطین، در مدرسه حمزهابن عبدالمطلب سرپرست گروههای هنردرمانی برای دانشآموزان بعد از بمباران است.
زنی از کنار یک تصویر دیواری در تقبیح خشونت خانگی میگذرد. بر اساس آماری در سال 2012، 37% زنان این ناحیه تحت خشونت خانگیاند.
زنان جوان آموزش میبینند که به نیروی پلیس بپیوندند. افتخار حماس به افسرهای پلیس زناش است، کسانی که با خشونت خانگی و قانون درگیرند.
دعا در اتاق خواب دوستش. دختران مجرد مکانهای خیلی کمی دارند که بتوانند در آن خودشان باشند. اتاق خوابها و ماشینها پناهگاههایی هستند که آنها میتوانند در آن بخوانند و برقصند بی آنکه قضاوت شوند.
صباح ابوغانم، 14 ساله، با خواهرش در صبح زود و بیرون غزه موجسواری میکند. دو خواهر در خیلی از مسابقات محلی برنده شدهاند اما برای هیچ مسابقهای هرگز نوار غزه را ترک نکردهاند. برای بسیاری از غزهایها دریا مایه تفریح و تسلی خاطر است.
دخترانی که در پناهگاه زندگی میکنند در فاصله میان بمبارانها با هم وقت میگذرانند. در نوامبر 2010 وقتی اسرائیل بخشهایی از غزه را تحت بمباران سنگین قرار داد، پناهجویان در مدرسهای در شهر غزه صبر کردند تا محاصره تمام شود.
در یک اعتراض هفتگی زنان علیه جداسازی غزه و کرانه باختری دختری تابلویی را نگه داشته که میگوید “دلم برای پدرم تنگ شده، او را به خانه برگردانید.”
مادلین کولاب سهشنبه شبها اهالی غزه را با قایقش برای گشت میبرد. مادلین صاحب قایق است و در وقتهای دیگر برای ماهیگیری از آن استفاده میکند.
تلفنی به شکل لب و یک سجاده در گوشه اتاق، در طول ساعات قطع برق.
مانکنها بیرون یک مغازه، نزدیک خیابان اصلی غزه.
در طول ساعات قطع برق دختری منتظر است تا با برق ژنراتور، آسانسور به کار بیفتد.
یارا و دوستانش در طول ساعات قطع برق. سوخت در غزه کمیاب است و خیلی از خانوادهها تنها شش تا هشت ساعت در روز برق دارند.