ژانر کمدی/رومانس یا طنز/عاشقانه از زیر شاخههای ژانر رومانس به حساب میآید، شاید هم کمدی! هرچند که آنقدر قوی هست و فیلمهای خوب در این ژانر ساخته شده است که بتواند به تنهایی ژانر به حساب بیاید. کمدی/رومانس نه کمدی تنهاست و نه رمانس خالی و هرکدام از این دو وجه را از آن بگیریم، چیزی که باقی میماند قطعا به خوبی فیلم اولیه نخواهد بود. چه کسی میتواند “آپارتمان” را بدون شوخیهایش تصور کنید!!؟ بدون شوخی آنقدر طعم فیلم تلخ میشود که حتی عاشقانه هم نیست. یا عشق را از “بهترین شکل ممکن” حذف کنید، دلقکبازی یک نویسندهی وسواسی باقی خواهد ماند که شاید لحظهای شما را بخنداند، اما فردا چیزی از آن به خاطر نخواهید داشت.
قطعا یکی از خوبیهای این ژانر این است که به آخر آن امیدواریم و میدانیم که امکان رسیدن عاشق و معشوق به هم بسیار زیاد است و با پایانی خوش روبرو هستیم. رمانس و کمدی به قدمت تاریخ بشر، سابقه دارند، حتی کمدی/رومانس هم به همراه آنها وجود داشته است.
زمانی بود که در سینما یه حدی فیلمهای تولید شده در این زیرژانر خوب بودند که همهی مردم به دیدن آنها میرفتند، اما مدتهاست که این فیلمها بیشتر برای دختران نوجوان و جوان تولید میشوند و به همین دلیل شرکتهای فیلمسازی ترجیح میدهند که این فیلمها را سریع و ارزان به بازار عرضه کنند و کیفیت بالا هدف اصلی آنها نیست. به همین خاطر است که تعداد زیادی از انتخابهای ما مربوط به سالهای دور و دوران طلایی سینماست.
10) زن زیبا (Pretty Woman)، کارگردان: گری مارشال، 1990
بازیگران: جولیا رابرتز، ریچارد گر
خلاصه داستان: مرد ثروتمند و پرمشغلهای (ریچارد گر)، زن بدکارهای (جولیا رابرتز) را برای همراهی در مجالس استخدام میکند. کمکم هر دو متوجه میشوند که به هم علاقمند شدهاند، اما طبقهی اجتماعی مانع رسیدن آنها به هم است.
توضیح: داستانی تکراری که با بهترین نقشآفرینی جولیا رابرتز و کارگردانی خوب گری مارشال و البته ریچارد گر جذاب، به فیلمی عالی تبدیل شده است.
9) عشق در بعدازظهر (Love In Afternoon)، کارگردان: بیلی وایلدر، 1957
بازیگران: ادری هپبورن، گاری کوپر، موریس شوالیه
خلاصه داستان: در پاریس، دختر جوانی (ادری هپبورن) که پدرش کارآگاه خصوصی است، تصمیم میگیرد یک آمریکایی میانسال (گری کوپر) را که به زنان وفادار نیست، عاشق خود کند، اما در این مسیر خود نیز دل میبازد.
توضیح: استاد وایلدر، داستان کمتر گفته شدهی عشق مرد میانسال به دختر جوان را با حداقل فراز و فرود، به نحوی برای ما نقل میکند که برای رسیدن این زوج به هم، لحظهشماری میکنیم. به پاریس شهر عشاق خوش آمدید، بیلی وایلدر کبیر راهنمای شماست.
8) عشق در واقع (Love Actually)، کارگردان: ریچارد کرتیس ، 2003
بازیگران: هیو گرانت، کالین فرث، لیام نیسون، اما تامسون، کیرا نایتلی، بیل نایی
خلاصه داستان: شب کریسمس در لندن و بهترین زمان برای عاشق شدن. داستان چندین زوج مختلف که در شب کریسمس عشق را تجربه میکنند، در میان این عشاق از پسربچه 11 ساله وجود دارد تا نخستوزیر انگلستان!
توضیح: چند داستان عاشقانهی ساده که با نخ نازکی به هم وصل شدهاند. شاید برگ برندهی کارگردان اثر، ریچارد کرتیس، سادگی داستانها است. آدمهای آشنا در موقعیتهای پیچیده، فقط شجاعت عاشق، نجاتدهنده است.
7) آنی هال (Anni Hall)، کارگردان: وودی آلن، 1977
بازیگران: وودی آلن، دایان کیتون
خلاصه داستان: رابطهی پر فراز و نشیب زندگی یک کمدین نیویورکی و همسر سومش.
توضیح: برندهی 4 جایزه از 5 اسکار اصلی، فیلم، کارگردانی، فیلمنامه، بازیگر اصلی زن. اوج هنر وودی آلن استاد کمدی، تنها بازماندهی دوران طلایی سینما. آنی هال فیلم سهل و ممتنع است، در عین ساده بودن بسیار پیچیده است. اوج کار وودی آلن زمانی است که در طی بحثی در مورد نظریات مارشال مکلوهان (فیلسوف کانادایی) میان الوی و آنی، الوی میگوید “بزار از خودش بپرسیم” و کمی آنطرفتر با مکلوهان واقعی روبرو میشوند و از او در مورد نظراتش میپرسند!
6) بعضیها داغشو دوست دارن (Some Like It Hot)، کارگردان: بیلی وایلدر، 1959
بازیگران: جک لمون، مریلین مونرو، تونی کرتیس
خلاصه داستان: دو نوازندهی مرد جاز (جک لمون و تونی کرتیس)، در زمان ممنوعیت مصرف مشروبات الکی، شاهد کشتار عدهای توسط گانگسترها هستند. آنها برای فرار از دست تبهکاران و پلیس، با گریم تغییر جنسیت داده و در گروهی دخترانه مشغول به نوازندگی میشوند. در حالیکه یکی از آنها عاشق یکی از اعضای گروه (مریلین مونرو) میشود.
توضیح: بیلی وایلدر کمدی و رومانس را بین لمون و کرتیس تقسیم کرده است. از آنجاییکه قطعا برندهی این مسابقه جک لمون نابغه خواهد بود، وایلدر به کرتیس عاشقپیشه کمی مریلین مونرو اضافه میکند تا توازن برقرار شود. با وجود طنازیهای لمون، این مریلین است که با جذابیت زنانهاش میدرخشد. این فیلم، پازلی است که قرار است همه با هم آن را کامل کنند، چون “هیچکس کامل نیست!”
5) بهترین شکل ممکن (As Good As It Gets)، کارگردان: جیمز ال.بروکس ، 1997
بازیگران: جک نیکلسون، هلن هانت، گرگ کینر
خلاصه داستان: یک نویسندهی داستانهای عاشقانهی وسواسی (جک نیکلسون) به همسایهی هنرمند و همجنسگرایش (گرگ کینر) که مورد حمله قرار گرفته، کمک میکند تا بتواند توجه تنها پیشخدمتی (هلن هانت) که حاضر میشود به اون غذا بدهد، را جلب کند. در مسافرتی سه نفره، نیاز نویسنده به عشق مبدل میشود.
توضیح: برگ برندهی فیلم جک نیکلسون پا به سن گذاشته است. او در این فیلم ثابت میکند که هنوز تمام نشده است. جیمز ال.بروکس با اینکه فیلمهای زیادی کارگردانی نکرده است (فقط 6 فیلم) اما 27 سال نویسندگی و تهیهکنندگی به عنوان خالق (مشترک) در سریال Simpsons کافی است تا به هر فیلم او با دیدهی احترام نگاه کنیم.
4) بودن یا نبودن (To Be Or Not To Be)، کارگردان: ارنست لوبیچ، 1942
بازیگران: جک بنی، کارول لمبارد
خلاصه داستان: در زمان اشغال لهستان توسط آلمان نازی در جریان جنگ جهانی دوم، یک سرپرست گروه تئاتری با مشکلات زیادی روبرو است که مهمتر از جنگ با جاسوسان آلمانی و فعالیتهای ضداشغالگران، محافظت از همسر بازیگرش در مقابل مردان عاشقپیشه است.
توضیح: لوبیچ لهستانی در تبعید (در آمریکا)، در حالیکه هنوز جنگ تمام نشده تمام هنرش را به کار میگیرد تا اشغالگران وطنش را به سخره بگیرد. از بهترینهای سبک کمدی اسکروبال با دیالوگهای پینگپنگی. در هنرمندی لوبیچ همین بس که بیلی وایلدر بزرگ همیشه از او به عنوان استادش نام میبرد.
3) در یک شب اتفاق افتاد (It happened
One Night)، کارگردان: فرانک کاپرا، 1934
بازیگران: کلارک گیبل، کلودت کولبرت
خلاصه داستان: دختر نازپرورده (کلودت کولبرت) یک بانکدار میلیونر بدون اجازه پدرش با خلبانی که او را زیاد نمیشناسد، ازدواج کرده است. او برای رسیدن به همسرش از دست پدرش فرار میکند و در راه با یک خبرنگار اخراجی (کلارک گیبل) برخورد میکند. خبرنگار به او پیشنهاد میدهد که در عوض خبر انحصاری ازدواجش او را همراهی کند. در طی سفر اتفاقاتی رخ میدهد که این زوج عاشق هم میشوند.
توضیح: یک کمدی اسکروبال تر و تمیز با داستانی ساده و بازیهایی فوقالعاده. اولین فیلم تاریخ سینما که هر 5 اسکار اصلی را به دست آورد. فیلم ایرانی همسفر (1354) ساخته مسعود اسداللهی و با بازی بهروز وثوقی و گوگوش، برداشت آزادی از این فیلم است.
2) منشی همه کاره (His Girl Friday)، کارگردان: هاوارد هاوکس، 1940
بازیگران: کری گرانت، رزالیند راسل
خلاصه داستان: یک خبرنگار (کری گرانت) در حین مبارزه برای به دست آوردن خبر، سعی میکند از ازدواج دوبارهی همسر سابقش جلوگیری کند و او را دوباره به سمت خود جلب کند.
توضیح: سه بار ساخته شدن یک داستان، توسط سه کارگردان بزرگ تاریخ سینما، لوئی مایلستون، هاوارد هاوکس و بیلی وایلدر. هاوکس از این داستان، شاهکارش را خلق میکند. کری گرانت خبرنگاری است که همه چیزش را از دست داده و برای جبران شما را تا سرحد مرگ میخنداند.
1) آپارتمان (The Apartment)، کارگردان: بیلی وایلدر، 1960
بازیگران: جک لمون، شرلی مکلین
خلاصه داستان: سیسی بکستر (جک لمون) کارمند دونپایهای است که برای پیشرفت شغلی مجبور است آپارتمانش را به مدیران متاهل برای خوشگذرانی قرض دهد. شبی او با دختر آسانسورچی (شرلی مکلین) در خانهاش مواجه میشود که به خاطر بیتوجهی مدیر بکستر، خودکشی کرده است. از قضا بکستر عاشق این دختر است.
توضیح: استاد شاهکارش را خلق کرده است، همه چیز در نهایت است. وایلدر سه جایزه اصلی بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه را میبرد. جک لمون و شرلی مکلین بهترین عاشقان دلشکستهی تاریخ سینما هستند. فیلمنامه دهها سال است که در کلاسهای سینمایی تدریس میشود. بهترین نکتهی فیلم؛ طنز لطیفی است که استاد تلخی عشق را با آن شیرین میکند.
شاید به نظر شما فیلمهای دیگری لیاقت قرار گرفتن در این لیست رو داشته باشن، مثل خارش هفت ساله، بیخواب در سیاتل، نینونچکا، آرسنیک و توری کهنه، نامه داری، داستان فیلادلفیا، بزرگ کردن بیبی یا خیلی فیلمهای دیگه، اما باید به این نکته توجه کنیم که این لیست فقط برای 10 فیلم جا داره و این ده انتخاب به نظر من بهترینها هستند، تا نظر شما چی باشه.
پانوشت: کمدی اسکروبال (Screwball) سبکی از فیلمهای کمدی است که در دهههای 30 و 40 در هالیوود رونق داشت که بر دیالوگگویی پرسرعت و پرتنش استوار بود. این سبک محصول ناطق شدن سینما و رکود اقتصادی آمریکا بود که شخصیتهای پولدار را به سخره میگرفت و از زنان شخصیتی قوی نشان میداد.