چطور مظنونین همیشگی را ساختیم، روایت برایان سینگر

۱۵ دی ۱۳۹۴ | ۲۲:۱۶
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 4 دقیقه

برایان سینگر/ امین حسینیون

طرفداران فیلم‌های تریلر و گانگستری و سرقت، مظنونین همیشگی را می‌شناسند. خیلی‌ها اولین باری که فیلم را دیدند و غافلگیر شدند فراموش نکرده‌اند. این یادداشت کوتاه از برایان سینگر در روزنامه‌ی گاردین، در عین این‌که خاطره‌ی فیلم را زنده می‌کند، یادآور این است که مشکلات فیلمسازی در سراسر جهان شباهت زیادی به هم دارد. با امین حسینیون و شبگار همراه باشید.

یک روز کریس مک کواری(Chris McQuarrie) ‌زنگ زد، حدود پنجاه صفحه از فیلم‌‌نامه را نوشته بود، گفت:«اگر شرور ماجرا کل قصه را از روی تخته اعلان پلیس درست کنه چی؟» من جواب دادم:«خب این شد یه دلیلی که این فیلم رو بسازیم.»

مظنونین همیشگی 1

بخش زیادی از الهام برای شخصیت کایزر شوزه، شرور فیلم، از شخصیت یوری در تریلیر دهه 80 «راه فراری نیست» آمده بود ـ جاسوسی در پنتاگون که شاید باشد شاید نباشد. شوزه را به نیت کوین اسپیسی نوشت. کوین در یک نمایش فیلم با من حرف زده بود و پیشنهاد کرده بود با ما کار کند. آن زمان‌ها آن‌قدر معروف نبود و ما چون در گلن گری گلن راس عاشقش شده بودیم، فکر کردیم این‌جا هم عالی می‌شود. حالت جذاب و جالبی دارد که او را برای نقش یک حیله‌گر تمام عیار مثل وربال ایده‌آل می‌کند.

من فیلمنامه را برای 50 استودیو و سرمایه‌گذار مختلف فرستادم، همه فیلمنامه را رد کردند. مقداری سرمایه داشتیم که آن‌هم به‌هم خورد. خاطرم هست که در ساختمان آرنولد شوارتزنگر در ال.ای جمع شده بودیم برای آماده سازی مقدماتی، ساختمانی که رستوران شاتزی در آن است ـ و برق ساختمان را قطع کردند. چیزی که نجات‌مان داد چاز پالمینتری بود. قبول کرد نقش پلیس را بازی کند، ولی زمان خالی خیلی کمی داشت، فقط دو هفته. استودیوها متوجه شدند اگر می‌خواهند فیلم را با این بازیگر پول‌برگردان بسازند، باید تامین سرمایه کنند. پولی گرام و اسپلینگ فیلمز ـ بالاخره 6.5 میلیون دلار به ما پول دادند و ما کل فیلم را در 35 روز فیلم برداری کردیم: 33 روز لوس آنجلس، دو روز در نیویورک.

مظنونین همیشگی 2

بنیسیو دل تورو، فیلم قدیمی استنلی کوبریک «کشتن» را دید. در این فیلم شخصیتی هست که با دندان‌های به هم فشرده حرف می‌زند، و بنیسیو فکر کرد اگر فرد فنستر خلاف‌کار را این‌طوری بازی کند جالب می‌شود، کسی که حرفش را سخت می‌شود فهمید. فکر می‌کنم کریس و بنیسیو با من شوخی می‌کردن، ولی من با خودم فکر کردم:«فرد دیالوگی داره که واقعا فهمیدنش لازم باشه؟ نه، فقط آوردیم‌اش تو قصه که بمیره.!» پس گفتم:«باشه همین‌طوری حرف بزن.»

وقتی که صحنه اوج روی اسلکه و بعد از تاریکی هوا را فیلم‌برداری می‌کردیم، کسی به مقامات مربوطه گفته بود روی کشتی‌ای که ما اجاره کرده بودیم اسلحه یا مواد مخدر هست، یک کشتی 110 متری مین‌روب که یک زمانی متعلق به کندی‌ها بود، در نتیجه تمام سازمان‌های مربوطه به کشتی حمله کردند و فیلم تعطیل شد. من تصمیم گرفتم بروم قدمی بزنم و کل صحنه آخر را توی ذهنم بازنویسی کنم، ولی یکی از تهیه‌کننده‌ها از خواب بیدار شد، شهردار را از خواب بیدار کرد و فیلم‌برداری ادامه پیدا کرد.

ما تدوین را دو هفته زودتر تمام کردیم، ولی فیلم یک طورهایی در جریان گره‌گشایی بزرگ پایانی می‌مرد. بعد من یک روز که در کیسه خوابم توی باکس تدوین خوابیده بودم کشف کردم مشکل کجا بود. ما می‌فهمیدیم کوین اسپیسی شوزه است، نه گابریل، ولی نمی‌دیدیم. به تدوین‌گر گفتم:«صدا و تصویرهایی پیدا کن که نشون بده کوین همون شوزه‌س. یه طوری مونتاژشون کن که پلیسی که چاز نقشش‌ رو بازی می‌کنه، انگار همه چیز رو روی تخته می‌بینه و بعد کشف می‌کنه.»

پخش‌کننده‌ی فیلم هیچ ایده‌ای نداشت چی به دستش رسیده. فیلم فقط در 900 سینما اکران شد، و از نظر گیشه فقط 60 میلیون فروخت. ولی خیلی زود مشخص شد ما یک پدیده ساخته‌ایم. مظنونین همیشگی وارد خیلی لیست‌های بهترین‌های سال شد، و بعد از بردن دو اسکار در سال 1996، یکی از پرفروش‌های ویدئو شد و یک فیلم کالت. بیل کلینتون یکی از هوادارن فیلم بود، چون دخترش عاشق فیلم بود، و یک نسخه همیشه در هواپیمای ریاست جمهوری داشت.

منبع

canaltelegram

کارشناس فیلمنامه نویسی و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر و دانشجوی دکترای پژوهش هنر در دانشگاه تربیت مدرس. فیلمنامه نویس، و نویسنده رمان های سیاسیا در شهرمارمولک ها، ماجرای خونزاد و ماجرای کفترکش و منتقد و نویسنده در مجله شبگار
امین حسینیون
0 0 رای‌ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback)‌های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها