با میلاد اخگر در شبگار همراه شوید و یکبار هم با نگاهی از نزدیک و جزییتر پنج ترانهی محبوب فارسی را بررسی کنید. تپش، خورجین، سبد، سایه، خاکستری. لذت ببرید.
بیشتر خوانندههای بزرگ پاپ دنیا قسمت اعظم آثارشان را خود ساختهاند وبسیاری از ترانههاشان را خودشان سرودهاند؛ ولی در ایران کمتر بدین شکل بوده است و موسیقی پاپ ما شغلهای تفکیک شدهای از هم دارد: خواننده / آهنگساز/ ترانه سرا/ تنظیم کننده و … . در سالهای طلایی: اواخر دههی 40 و دههی 50؛ افرادی هنرمند و طراز اول در همهی این شغلها ظهور کردند و با همکاریهای همدیگر بسیاری از آهنگهای دوست داشتنی و خاطره انگیز موسیقی پاپ ما را به وجود آوردند. رکن اصلی این همکاریها خوب قرار گرفتن سه ضلع بود: خواننده؛ ترانه سرا، آهنگساز و مثلثهای بسیار خوب و کاربلدی هم شکل گرفت. به طور مثال مثلث فرهاد مهراد؛ شهیار قنبری؛ اسفندیار منفردزاده که بسیار آهنگهای جاودانه و بزرگ خلق کردند. در این نوشته میخواهم راجع به چند آهنگ زیبا و دلنشین از یکی از بهترین مثلثهای آن دوران بگویم.
مثلث ابی(ابراهیم حامدی)، ایرج جنتی عطایی، بابک بیات. این سه نفر در مدتی که با هم همکاری کردند بدجوری بههم میآمدند و به قول معروف خوب باهم چفت شدند. ترانههای قصهگو و حماسی ایرج و با آهنگهای منحصر به فرد و سرشار از احساس بابک بیات با صدای ابی که هنوز آقای صدا نشده بود و جوانی بود محجوب و خوش صدا و پر قدرت و در ضمن کنترل شدهتر و خوش سلیقهتر. سعی کردم پنج آهنگ ماندگار و دوست داشتنی این سه نفر را انتخاب کنم. پنج آهنگی که حتما شما هم با من موافق خواهید بود، از نقاط طلایی موسیقی پاپ پر فراز نشیب ما ایرانیها هستند. به بهانهی این آهنگها باری دیگر در حاصل کار این سه نفر تامل میکنیم.
در این آهنگ که مثل تعداد زیادی از آهنگهای آن دوران با ارکستر بزرگ کار شده است ابتدا میشنویم که ارکستر زهی کامل با یک زمینهسازی قدرتمند و دلنشین ما را سُر میدهد توی آهنگ و به اصطلاح اورتوری مناسب برای ما میسازد و همچنین از حمایت پیانو هم برخوردار است. بعد با یک تغییر حالت توسط تیمپانی و سازهای کوبه ای، سازهای بادی به استقبال ما میآیند و پس از آن چند نت کوتاه جَز که با گیتار و پیانو نواخته میشوند گوش ما را برای صدای ابیای آماده میکنند که به نحو عجیبی صدابرداری شده است. چندبار شده که دیدم کسی را که اولین بارش باشد این آهنگ را میشنود باشروع خواندن ابی بپرسد:«این ابیه؟…» ابی شروع میکند: «بین اینهمه غریبه تو به آشنا میمونی….» و گوش ما با صدای وحشی و قدرمتندش و ترانهی دلنشین و عاشقانهی ایرج به دنیایی از احساس و آرامش غم پنهان و نوستالژی میبرد. واقعا سوال بزرگ اینجاست که این ملودی عاشقانه، حماسی، مردانه ، مارشگونه و در عین حال لطیف را بابک بیات چگونه آفریده است. صدای ابی مثل یک شیب منظم از پایین به بالا میرود و اوج میگیرد و در اوج هم اوج میگیرد و سوال همیشگی شنوندگان ابی در همان اوج پرسیده میشود:«چجوری میتونه اینجا بخونه….؟»
اینجا جایی است که حدس میزنم امروز آقای صدا نتواند کار ابی جوان را به خوبی تکرار کند و توانایی خواندن آن نتهای باشکوه را داشته باشد:«گرمیِ دست نوازش گر تو/ مرهم زخمای کهنهی منه….» میخواند و میخواند، صدایش اوج میگیرد و تو گویی که صدایش در کوهستانی از احساس میپیچد. کوهستانی که جادهی پر پیچ خم خاطرات ما از میان آن میگذرد. میتوان گفت تپش آهنگی با شکوه و مردانه است و در عین حال لطیف. این آهنگ در آلبومی با همین نام از ابی عرضه شده است.
یک ابوا با حمایت یک ارکستر زهی در را برای لذت ما میگشاید و فلوتی لطیف با همکاری ابوا دست ما را در دست صدای ابی میگذارد، صدای ابی جوان که پس از یک سکوت کوتاه آرام ناله سر میدهد:«روح بزرگوار من دلگیرم از حجاب تو…» در این ترانه ایرج استادانه با فضاسازی مناسب و انتخاب کلمات همگون در جای جای این ترانه از دل یک عاشق تسلیم میگوید. کلماتی همچون ندیم، دژخیم، مغلوب، مسلخ و… در جای مناسب خودشان قرار گرفتهاند و بر حزن ملتمسانهی این ترانه افزودهاند. التماسی از عاشقی که امیدی ندارد و با ملودی حزنآلود لطیف و همچنین مردانهی بابک بیات دلیل خوبی میشود برای اینکه یک صدای آماده و وسیع توانایی خود را در اجرای این حزن به رخ ما بکشند و این آهنگ ما را ببرد تا گوشهگیریهایمان. تا دست زیر سر گذاشتنهایمان و به سقف خیره شدنهایمان مارا ببرد تا تمام عشقهایی که با نا امیدی عاشقشان بودیم. تمام این مجموعه رنگآمیزی میشود با چیدمان ارکستر و تنظیمی زیبا از محمد اوشال که در حین رعایت سلیقهی بابک بیات امضای خودش را نیز دارد. این آهنگ در فیلمی به همین نام با بازی سعید راد و نوش آفرین پخش میشود و صد البته که از فیلم (که به اصطلاح در نیامده) سر است. این آهنگ که آلبومی نداشت چندسال بعد در آلبوم کوه یخ از ابی ارائه شد. گفتنی است که این آهنگ توسط خواننده دیگری به نام علی طوافی فرد(سهراب) هم اجرا شده؛ اگر به آن هم دسترسی داشتید آن اجرای زیبا را هم گوش کنید.
این یک همکاری کامل است میان ابی، ایرج و بابک و در آغاز این آهنگ صدای ایرج را میشنویم که با صدای پر احساسش ترانهی خودش را دکلمه میکند و در زیر صدایش باز ارکستری بزرگ زمینهسازی این آهنگ عاشقانه را میکنند و چند نت از سازِ تار، رنگی ایرانی به این آهنگ میدهد. میتوان گفت این یکی از ایرانیترین ملودیهای بابک بیات است که ابی فوق العاده و کنترل شده اجرایش کرده است؛ بدون این که وارد تحریر و ربع پرده خوانی شود .ابی در عین حال شرقی است و وفادار به موسیقی پاپ و حتی نزدیک به پاپ سنتی هم نمیشود، کاری که معین، هایده، گلپا و چند نفر دیگر میکردند. ابی شرم شرقی این ملودی و ترانه را به خوبی منتقل و استادانه گامهای بالا و حماسی این آهنگ را اجرا میکند و قلب عاشقی را که به خورجینی کهنه تشبیه شده است را به خوبی روایت. توجه شما را جلب میکنم به یک ضد ضرب در این آهنگ جایی که میگوید که:«این بوی غریب راه نیست بوی آشنای عشقه…» اگر دوباره با دقت به این لحظه از ترانه گوش کنید میبینید که هم ترانهسرا و هم آهنگساز با هم یک ضد ضرب را به وجود میآورند و این با تحریر معصومانهی ابی تزیین میشود؛ ابی که راوی عاشقترین مرد زمین است. مگر کسی هست که با وجود این ترانه و ملودی زیبا این ادعا را باور نکند. بابک بیات در این آهنگ کاملا بابک بیاتی که تا سالها بعد هم آهنگهای این چنین ساخت عاشقانهای باشکوه خلق میکند و با تنظیمی از خودش بر این حزن و شرم شرقی میافزاید و ما را تا انتهای آهنگ هدایت میکند. ما که در ابتدای آهنگ گوشمان به دکلمهی ایرج عادت کرده است روی محو شدن صدای ابی باری دیگر دکلمهی او را میشنویم و با صدای قوی او و در زیر صدای عاشقانهی ابی احساس میکنیم عاشقی هستیم درویشوار. این آهنگ در آلبوم شبزده جای گرفته است.
در میان این چند آهنگ شاید از نظر رنگآمیزی و تنظیم و اوج و فرود متفاوتترینشان همین است. آهنگ با مقدمهای تلفیقی(چیزی که اشتباهش این روزها باب است) شروع میشود. بعد از شنیدن چند ملودی جز و آرپژی غربی، ملودی شرقی با سازهای بادی روی آن میشنویم. بعد از یک سکوت با نفس ابی برخورد میکنیم. اگر این آهنگ را با دقت و یا با هدفون گوش کنید اولین چیزی که به گوشتان برخورد میکند نفس گرم ابی است و بعد آوازی از گام بالا که میپرسد:«تن تو کو؟تن صمیمی تو کو؟ این آهنگ گلایه است از رفاقتی که دیگر وجود ندارد و عطوفتاش را از دست داده است. رفاقتی که از ابتدا نیز در آن شک و شبههای بوده است و صندوقچهی خاطراتی از آن باقی نمانده است. این آهنگ حالتی داستانگو دارد و روایتی است از دوستی و عشقی که از بین رفته و حضور فیزیکی ندارد و راوی با گلایه آن را بازگو میکند. بیات در این آهنگ هم که باز در فیلم خاکستری استفاده شده خواسته حالتی از موسیقی فیلم را نیز در این آهنگ و سازبندی آن رعایت کند در عین حال او آهنگی ریتمیکتر از همیشه دارد و خواسته حس التهاب این ترانه را با سازهای زهی بخوبی نشان دهید یکبار دیگر به فضاسازی ویولنها زیر صدای ابی وقتی میخواند:«تن تو کو؟…» دقت کنید. ایرج هم کوشیده تمی مشترک از عاشقانهای تسلیم با آهنگ خاکستری را رعایت کند و با عبارت افول خاکستری این دو آهنگ را به هم پیوند میزند. این آهنگ هم در آلبوم شب زده قابل دسترسی است.
آین آهنگ حماسیترین عاشقانهی موسیقی پاپ ماست. در ابتدا با ارکستری بادی وارد این ریتم حماسی میشویم و بعد با صدای وحشی ابی با گامی بالا وارد این روایت میشویم و با ابی تا چند عبارت دیگر همان بالا میمانیم. صدایی که باز تعجب ما را برمیانگیزد و از نحوهی خواندن ابی حیرت زده میشویم. این از آن آهنگهایی است که فقط ابی جوان توانایی خواندنش را داشت و فکر میکنم آقای صدا و دیگران از خواندش ناتوان باشند. به نواسان و کششی که روی کلمهی سراب اجرا میکند دقت کنید. حیرتانگیز نیست؟ راوی این شعر عظیم باید اینطور هم بخواند. ترانهای که با قدرت، و همچنین شیک و با وقار عشق خود را توصیف میکند و از او در خواست میکند:«سایه باش و سایه بون تا بدونم/ سایهای رو سر بودن منه… . » چنین شعری، چنین ملودی باشکوهی، تنظیم و ارکستری بزرگ میطلبد و ما را میبرد به روزهایی که میخواهیم با جرئت عاشق شویم. تنظیم این آهنگ که کار مشترکی است از بیات و نابغهای به نام واروژان که امیدوارم نوشتهای کامل را به او اختصاص بدهم؛ واقعا یکی از بهترین تنظیمهای موسیقی پاپ ماست و با آهنگ بسیار چفت شده و رنگی زیبا به آن زده است. این آهنگ زیبا در آلبوم نازی نازکن قابل شنیدن است.
پایان:
سعی کردم پنج آهنگ از حاصل فعالیت این مثلث را برای شما قدری متمایز کنم. تا کمی نگاهمان را به موسیقی پاپ عوض کنیم و همه را با هم دسته بندی نکنیم، جستجوگر باشیم تا موسیقی زیبا را درک کنیم و به دور از اصطلاحات لیبلها و انگهایی که به موسیقیهای مختلف چسبانده میشود خوش سلیقه باشیم و از موسیقی لذت ببریم و خاطره بسازیم. در اهمیت این چند آهنگ همین بس که میتوان نتیجه گرفت تشخیص داد و گفت خوانندگان خوبی همچون حامی، مانی رهنما، نیما مسیحا، اصلا به دلیل این آهنگها خواننده شدند و در کل فعالیتشان چنین عمل کردند. گوش کنید رفقا و باسلیقه باشید.
عالی بود . واقعا دیگه آهنگسازی مثل استاد بابک بیات نمیاد
درود برشما
یکی از بهترین نقدهایی که تا بحال خوندم این نقد زیبا بود
6 تا اهنگ دارم که هر روز گوش میدم.و روزی 10 بار شایدم بیشتر هر دفعه شفافتر مبتلاتر دلباخته تر ارومتر . تپش،خاکستری،سایه،سبد،خورجین و خاتون.
حرفای زیادی از این انسان های بزرگ تو دلم بود اما هنوز اونقدر تو نوشتن توانمند نشدم که بتونم به این زیبایی بنویسم.بسیار زیبا به هرکدوم پرداختید.تشبیه ها،تصویر سازیها و… یه مقدار بار اون حرف هایی که تو دلم بود سبکتر شد.حالا دیگه بیشتر میتونم از این شاه کارها لذت ببرم و معرفی شون کنم.خوشحالم که امشب مسیرم اینجا خورد وتونستم دقایقی مهمون باشم. ازتون تشکر میکنم.
میلاد اخگر عزیز ، بسیارسپاگزارم از مطلبت. لذت سالیان سال گوش سپردن به آثار این بزرگان (مخصوصا “ابی”) را دو چندان کردی با واشکافی و اشاره های دقیق به جای جای این آثار ارزشمند موسیقایی کشور ما. چراکه در باره دیگرآثار سنتی و کلاسیک بسیار نوشته و نقد وجودداره اما کمتر کسی با دقت و اهمیت به آثار ارزشمند پاپ پرداخته. خوشحالم که در میان ما که نوجوانی و جوانی مان را با این آواها و اهنگ ها ( البته در کنار دیگر اثار باارزش) سپری کردیم ، و نسل بعد از انقلاب بشمار میاییم، کسانی اینگونه به مفاخر موسیقایی وطنمان ارج می نهند و دیگران را نیز روشن می دارند.
همواره در تمام زمینه های هنری متنوعی که در انها چیره دست هستی موفق و برقرار باشی. امیدوارم از این دست مطالب بیشتر و بیشتر نگاشته بشه.
سپاس دوباره و بدرود.
عالی بود. مثلث بابک بیات و ایرج جنتی عطایی و داریوش هم خیلی عالی بودن. محشر بودن… اهنگایی مثل جنگل، خونه، بن بست، علی کنکوری و… واقعا تکرار نشدنی هستن
روح بابک بیات عزیز شاد
عالی بود کاش به این بهانه هم که شده انقلاب 3-4 سال دیرتر اتفاق افتاده بود تا این مثلث قدرتمند و بخصوص صدای جهنمی و هیستری ابی جوان 5-6 کار دیگر هم ردیف این آثار با شکوه که با فاصله بهترینهای موزیک پاپ ایران هستند، ساخته می شد حیف !!!
سلام
یک خدا قوت به شما میگم بابت این قدرت بیان و توصیفاتی زیبا در مورد آقای صدا .ممنون
بسیار زیبا. سپاسگزارم
توضیحات عالی بودن
ولی این مثلث پاپ ایران که فرمودین داریوش و ایرج و استاد بیات هستن
شما یه بار بادقت بیشتر عروسک و طلایه دار وفریادزیر آب و…جنگل و خونه و بن بستو… گوش کنین
نابود میشم خودم شخصا
سلام .
لطفا در مورد ترانه خاکستری یه توضیح مفصل بم بدهید.
واقعا متشکرم ازمطالب جالبتان
و البته خاتون .
مثلث ابی ایرج بابک بی نظیرترین مثلث تاریخ موسیقی پاپ ایران هستش .
سپاس از قلم شما.