امروز ایران را به چند چیز میشناسند؛ رییسجمهور سابقش، پستهاش، فرشش، سینمایش و والیبال. موفقیت والیبال ایران انکار نشدنی است. اگر باور نمیکنید به صفحه فیسبوک امیرغفور بروید و طرفدارانش را ببینید. تیم ملی والیبال ایران در هفت مسابقه تنها یک ست را در مراحل قبلی به کره واگذار کرد. کرهای که همین چند دقیقه پیش حریف دست و پا بستهای برابر ایران بود. اواسط ست سوم پس از آبشار محکمِ فکر میکنم حمزه زرینی؛ بازیکن آزاد کره که نتوانسته بود توپ را بگیرد روی زمین افتاد و همانجا تاقباز دراز کشید.
بازی فینال در همان لحظه تمام شده بود. همه میدانستند. خوابیدن بازیکن آزاد کره معنایش تسلیم بود. کرهایها محض تشریفات ست سوم را تمام کردند؛ وگرنه احتمالا از اواسط ست دوم مطمئن شده بودند کاری از دستشان ساخته نیست. موسوی وقتی برای گرفتن امتیاز بیست و چندم به هوا پرید؛ همانجا بین زمین و آسمان هم لبخند به لب داشت. خیلی ساده بگوییم. در این دوره از مسابقات ما قدرت مطلق آسیا بودیم. میگویم مطلق منظورم مطلق است. یعنی ژاپنیها وقتی سرویس میزدند در نگاهشان استیصال موج میزد چون میدانستند در برابر خط حمله ایران عاجزند؛ این یعنی پیشرفت. والیبال یعنی پیشرفت.
در ایران معمولا اصل بر نشدن بوده است. همیشه ناله و شکست قهرمانانه محبوبتر از برد بوده است. اصلا ما ـ من که اینطورم ـ ناله بازیم؛ یعنی در شرایط ایدهآل هم اعتیاد به ناله کار خودش را میکند. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم ما مدتهاست عادت به بردن نداریم. اما با تیم ملی والیبال ایران کمکم به بردن عادت میکنیم. امیر غفور؛ عادل غلامی؛ سعید معروف؛ موسوی؛ ظریف؛ مهدوی و …. و مهمتر از همه خولیو ولاسکو؛ بدجور به بردن عادت کردهاند.
وقتی در ست دوم توپ از بین دستهای غفور رد شد و کرهایها یک امتیاز گرفتند ولاسکو چنان تذکری به غفور داد که انگار ایران شش امتیاز عقب است. بله؛ ولاسکو چنین آدمی است. آنقدر برده که بردن برایش مثل صبحانه خوردن ضروری و روزمره است. با این حال وقتی با یک تک دفاع، امیر غفور ایران را چهار امتیاز از کره جلو انداخت ولاسکو با دو مشت گره کرده فریاد پیروزی کشید. او مرد دنیا دیدهای است که هنوز از یک صبحانه خوب لذت زیادی میبرد. مرد بزرگی است که تیمی ایرانی با خصوصیاتی غیر ایرانی ساخته است. تیم ولاسکو تا آخرین لحظه میجنگد؛ چه وقتی در اوج قدرت است؛ چه وقتی از ایتالیا در ایتالیا چند امتیاز عقب است. تیم ولاسکو با دیسیپلین است. همیشه منطقی است. همیشه شجاع است و همیشه به سمت جلو حرکت میکند. تیمی که ولاسکو ساخته با تمام این حرفها ایرانی هم هست. بازیکنانش عاطفی و سرخوش و پرهیجان بازی میکنند. گویی جدا از سالنی که در آن بازی میکنند نیستند. یعنی به حد کافی جوگیر هم هستند. یک مشت جوگیر با دیسیپلین و قوی که همه را در آسیا به ترتیب له کردند و آمادهاند یکبار دیگر از اول همه را له کنند. نتیجه تغییری نخواهد کرد فقط شاید همان یک ست را هم به کره ندهیم. تیم والیبال ولاسکو مانند تیم کشتی فرنگی محمد بناست. برنده است.
ما که تخصصی در والیبال نداریم؛ فقط میبینیم که بازیکنان ما بالاتر از دفاع کره به توپ ضربه میزنند. تک دفاعهایمان بیشتر است. گاهی عقب هم میافتیم ولی بالاخره میرسیم. سرویسهایمان از همه بهتر است. برتری ما آنقدر عینی و واضح است که همه تشخیص میدهند. پس تماشاچیان ایرانی با لذت و خیال راحت در دوبی ایران را تشویق میکردند.
در این چند ماه تیم کشتی آزاد هم قهرمان شد. تیم فوتبال به جام جهانی صعود کرد. تیم قایقرانی هم با کلی مدال(حسابش از دستم خارج شد؛ بیست و یک طلا یا چیزی در این حدود) به ایران برگشت. ولی انصافا تمام اینها به بردی که در برابر ایتالیا؛ در خاک ایتالیا به دست آوردیم نمیارزید. مسئله این است که ما در والیبال هیچوقت شاخ نبودهایم؛ الان هستیم. یعنی در این یک رشته خاص، برخلاف کشتی آزاد و فوتبال الان در بهترین فرم و حالت خودمان هستیم. تیم والیبال ایران در آسیا؛ همان اقتداری را دارد که حامد حدادی در زیر سبد بسکتبال؛ یک سر و گردن بالاتر؛ بدون رقیب. وقتی میگویم پیشرفت منظورم این است. پیشرفتی که به نظر میرسد در همه چیز ممکن باشد. اگر در والیبال شدنی است؛ در همه چیز شدنی است. ما که یک روزی ـ نه خیلی قبل؛ من قشنگ یادم هست ـ آرزو داشتیم سه هیچ به کره نبازیم. الان یک ست که به کره میبازیم اخم و تخم میکنیم. این یعنی پیشرفت.
حالا تیم ملی والیبال ایران به مسابقات بین قارهای میرود. ما باز هم با بزرگان والیبال جهان خواهیم جنگید برای اینکه جایی در میان این بزرگان دست و پا کنیم. لذت بخش است وقت گپ زدن با رفقا در مورد این بحث کنیم که اینبار ایتالیا را میبریم یا نه؟ روسیه حریف هست یا نیست؟ و من این قهرمانی را به نوبه خودم؛ پس از مردم ایران و مخاطبین شبگار به نتانیاهوی عزیز تبریک میگویم که این روزها اصلا چشم دیدن ما را ندارد.
آقا دمت گرم:)))
خیلی مخلصیم