صدسال پیش، ازرا پاوند به جیمز جویس، نویسندهی پرتلاشی که بسیاری از کارهایش منتشرنشده باقیمانده بود، نامهای برای کمک به او نوشت که به انقلاب ادبی انجامید. درباره این نامه در شبگار بخوانید.
آیا یک نامه بهتنهایی میتواند مسیر ادبیات را تغییر دهد؟ به باور نویسنده، تنها یک نامه میتواند چنین ادعای بزرگی را توجیه کند، نامهای که صدسال پیش، در پانزدهم ماه دسامبر ۱۹۱۳، در زمانی که ازرا در جستجوی یک استعداد جدید بود، به دست نویسندهی پرتلاش ایرلندی ساکن شهر تری است رسید.
جیمز جویس سیویکساله در طی یک دهه، هرروز با رد شدن آثارش از طرف ناشران مواجه شده بود. او مجموعه داستانهای کوتاهش با نام «دوبلینیها» را هشت سال پیش از دریافت نامهی پاوند به اتمام رسانده بود، اما هنوز هیچ ناشری حاضر به انتشار کتاب نشده بود. هر بار که این اثر به مرحلهی چاپ نزدیک میشد، همراهش موانع جدیدی به وجود میآمد، حتی پیشنهاد جویس برای اعمال تغییرات و سانسور بخشهای بحثانگیز کتاب هم نتوانست موانع موجود را از سر راه بردارد.
او امید بسیار کمتری برای منتشر کردن رمان «پرترهای از مرد هنرمند در جوانی» داشت. در سال ۱۹۱۱، ناامیدی او به حدی رسید که نسخهٔ خطی کتابش را به داخل آتش انداخت، و تنها مداخلهی سریع خواهرش آیلین، نوشتهها را از خطر نابودی نجات داد. جویس حتی برای «اولیس»، اثری که از سال ۱۹۰۶ درگیرش بود، پیشرفت کمتری پیش رو میدید. فشار مالی دائمی از یک طرف و از طرفی مأیوس شدن از توانایی خودش برای انتشار رمانش، عزم او را برای خلق شاهکاری دیگر سست کرد.
در سالهای آخر بیستسالگی، جویس راههای دیگری برای کسب درآمد را امتحان کرد. او تلاش کرد تا یک سری سینمای زنجیرهای در ایرلند به راه بیاندازد، و در تلاشی دیگر با واردات پارچهی فاستونی از ایتالیا دست زد. موقعیتهای او برای استخدام بهعنوان نویسنده رو به کاهش رفت و او بیشتر درآمدش را از تدریس زبان انگلیسی در مدرسههای Berlitz به دست میآورد. جویس در این شغل متواضعانه و خستگیناپذیر تلاش میکرد اما هنوز نیازمند کمک مالی دائمی برادرش برای پرداخت قبضهای ماهیانه بود.
در این زمان، جیمز جویس نامهای از فردی کاملاً غریبه دریافت کرد.
نامه با عبارت «آقای عزیز» شروع شد، «آقای ییتس دربارهٔ قلم شما با من صحبت کرده است». ازرا پاوند، جویس را به آدمها و ناشرانی که بتواند کارهایش را منتشر کند معرفی کرد. پاوند در نامه اینگونه اظهار میکند که «این اولین دفعهای است که من به شخصی خارج از دایرهٔ آشنایانم (بهجز نویسندگان فرانسوی) نامه نوشتهام.»، اما سریعاً میافزاید «من نمیدانم که میتوانم کمکی به شما و یا خودم بکنم یا نه».
بااینحال، پاوند ارزش و اهمیت بیحساب دوست جدیدش را ثابت میکند. در ماههای آینده او ترتیب انتشار پیاپی «پرترهای از یک هنرمند در جوانی» در یک مجلهی متداول ادبی را میدهد. او داستانهای کوتاه جویس را برای H.L.Mencken، روزنامهنگار و سردبیر پرنفوذ آمریکایی ارسال کرد. پاوند همچنین شعر “I Hear an Army”، که یک دههی پیش سروده و سپس فراموش شده بود را در مجموعهای ارائه کرد.
اما تلاشهای پاوند در کمک به جویس در اینجا پایان نیافت. او نویسندهی نابغهی ایرلندی را به آشنایان بیشمارش در دنیای ادبیات شناساند و زمینه را برای موفقیت آتی «اولیس» فراهم کرد. پاوند در جهت حمایت از استعداد کشفشدهی جدیدش، کارهای او را به Harriet Weaver، اصلیترین حامی مالی جویس در آینده، و Sylvia Beach، ناشر پاریسی که در نهایت میتوانست اولیس را منتشر کند، معرفی کرد. در مواجهه با هر مانعی بر سر راه جویس، دوست جدید آمریکایی او به دنبال راهحل میگشت و کمتر زمانی دستخالی بازمیگشت.
ازرا پاوند از برترین شاعران دوران خود به شمار میرفت اما خصیصهی بارز او جستجو استعداد در دیگران بود. پاوند علاوه بر باز کردن راه برای جیمز جویس، نقش مربی و مدافع T.S.Eliot را نیز ایفا میکرد (جویس دراینباره بعدها گله میکند که T.S.Eliot شهرتش را از اقتباس از اولیس به دست آورد). پاوند همچنین به تشویق و حمایت ارنست همینگوی، از دیگران کسانی به جویس معرفی کرد، و رابرت فراست و بسیاری دیگر از نویسندگان میپرداخت.
همینگوی بعدها دربارهٔ پاوند میگوید «ازرا بخشندهترین نویسندهای بود که من تابهحال دیدهام. او به نویسندگان، شاعران، نقاشها و مجسمهسازهای بسیاری کمک کرد و او به هرکسی فارغ از میزان استعدادش، و فقط بر اساس نیازش کمک میکرد». بر اساس حدس همینگوی، پاوند تنها در حدود یکپنجم وقتش را صرف نویسندگی خودش میکرد، و بقیهٔ وقتش را به پیشبرد کار دیگران اختصاص میداد.
اگر William Butler Yeats شاعر، به مهاجرین ایرلندی در جواب سؤال پاوند دربارهی اضافه کردن اشعار آنها به گلچین ادبی خود، اشاره نمیکرد ممکن بود پاوند هیچوقت با جویس آشنا نشود. مشخصاً Yeats از دوران اخیر در ایرلند جویس را به یاد داشت، اگرچه احتمالاً او ترجیح میداده است تا برخوردش با این جوان تازهوارد عجول و بیپروا را فراموش کند. زمانی که برای اولینبار George Russel دربارهی جویس با Yeats سالها قبل صحبت کرده بود، او این جوان بی پریا را در یک جملهی بهیادماندنی تشریح کرده بود، «من از او رنج کشیدهام و من دوست دارم که تو هم رنج بکشی». در ملاقات نهایی، ظاهراً جویس به شاعر مشهور ایرلندی میگوید، «تو مسنتر از آن هستی که بتوانم کمکت کنم». Yeats کاملاً تحت تأثیر هوش و استعداد جویس قرار گرفته بود، اما جسارت تند و خشن این مرد جوان تأثیر عمیقتری گذاشت.
یک دهه از آن ملاقات میگذشت. اکنون پاوند نقش شاگرد Yeats بهعنوان منشی این شاعر مسن، مستأجر خانه، و مشاور غیررسمی را ایفا میکند. پاوند بیست سال از Yeats جوانتر بود، و همنسل جویس. بر اساس توصیهیYeats مسن، پاوند با نویسندهی پرتلاش همعصرش تماس گرفت و بهطور غیرمستقیم پایههای یک انقلاب ادبی را بنا کرد.
اتحاد این دو مرد جوان امری بعید بود. پاوند در نامهٔ اولش به جویس، مینویسد، «من تصور میکنم که ما در مورد تنفر داشتن از یکی دو چیز تفاهم داریم، اما در ابتدا و بهعنوان معارفه، این یک ارتباط و تفاهم بهشدت مسئلهساز هست». در سالهای بعد، این دو متحد از یکدیگر جدا شدند، جویس هیچگاه اشتیاقی به اشعار پاوند نداشت (هرچند که نامعلوم است که چقدر از آثار او را واقعاً مطالعه کرده بود). در سال ۱۹۲۴، بعد از مهاجرت به Rapallo در ایتالیا، پاوند ارتباطات پراکندهای با نویسندهای که روزی بهشدت از او حمایت میکرد برقرار میکرد.
مشخصاً در این مقطع جویس نیاز اندکی به پاوند داشت. اکنون در میان این دو نویسنده، جویس مشهورتر بود. پاوند به سمت علاقهمندی به فاشیسم و تئوریهای اقتصادی آماتور نزول پیدا کرده بود، علاقهای که منجر به جدایی از دوست قدیمیاش شد، لکهای ماندگار بر روی سابقهی ادبیاش بهجا گذاشت و شاید حتی به توانایی استعدادیابیاش هم ضربه زد.
اما تصور کنید اگر این دو شیر عرصهی ادبیات، صدسال قبل با یکدیگر برخورد نمیکردند چه اتفاقی رخ میداد. آیا جویس میتوانست بدون کمک ازرا پاوند به شهرت برسد؟ به گمان نویسنده، جویس میتوانست بیشتر آثارش را به چاپ برساند، اما در زمانی دیرتر، با تحسینی نازلتر و البته با حمایت مالی کمتر. جریان سیال ذهن میتوانست بهعنوان روشی پذیرفتهشده برای روایت کردن داستان بیان گردد اما قطعاً خالی از این تأثیرگذاری بر داستانهای بعد از خودش. عظمت جویس هم چنان میتوانست بر روی صفحات چاپ شده بهجا بماند اما میزان شهرت و تأثیرگذاریاش بهمراتب کمتر میبود. این نامهی ناخواسته که صدسال پیش ارسال شد، سرنوشت متفاوتی را برای جیمز جویس رقم زد. این نویسندهی ماهر ایرلندی با کمک دوست آمریکاییاش مسیر ادبیات مدرن را تغییر داد.