مدونا؛ قربانی تجاوز

۱۴ مهر ۱۳۹۲ | ۱۳:۱۰
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 3 دقیقه

ملکه­‌ی پاپ از تجارب دلخراش زندگی‌­اش در نیویورک به عنوان یک خواننده‌­ی جوان پرده برمی‌­دارد. ملکه‌ی 55 ساله­‌ی پاپ، با انتشار یک مقاله­ بی‌­پرده در شماره­ ماه نوامبرنشریه هارپرز بازار (Harper’s Bazaar) به یک افشاگری جنجالی پرداخته است. او می‌­گوید:«در حالی که چاقویی زیر گلویم بود، مورد تجاوز قرار گرفتم. در اولین سالی که در نیویورک زندگی می­‌کردم خانه‌­ام 3 بار  مورد هجوم سارقین قرار گرفت.»

مدت­‌ها پیش از آن‌که مدونا به عنوان خواننده در سراسر جهان مشهور شود، مورد یک تجاوز وحشتناک قرار گرفته  و حالا، پس از سال­‌ها این قضیه را افشا کرده است. او نوشته:«نیویورک آن‌طورها هم که فکر می­‌کردم نبود و با آغوش باز از من استقبال نکرد. در اولین سال اقامتم در نیویورک هدف شلیک اسلحه قرار گرفتم.  یک‌بار هم یکی چاقویی بر روی کمرم گذاشت، مرا به پشت­‌بام ساختمانی برد و به من تجاوز کرد.»

این دختر مادی  اضافه کرد:« واقعا نمی‌­دانم چرا 3 مرتبه دزد به خانه‌­ام آمد. به غیر از رادیویی که همان دفعه­ اول برده بودند دیگر چیز ارزشمندی نداشتم. جسور بودم و تمام سختی­‌ها را به جان می­‌خریدم تا به چیزی که می­‌خواستم برسم. من تنها بودم و شرایط خیلی دشوار بود؛ مجبور بودم با شهامت‌­تر شوم تا دوام بیاورم. اگر نتوانم برای کارم و یا حتی زندگی‌­ام جسارت به خرج دهم، آن‌وقت دلیلی برای زنده بودن نمی‌­بینم.»

مدونا در نوجوانی خیلی به نظر مردم در مورد خودش توجه می‌­کرد.

«مردم فکر می­‌کردند من خیلی عجیب و غریب هستم. زیاد دوست و رفیق نداشتم، یعنی تقریبا هیچ دوستی نداشتم اما بد هم نبود. چرا که وقتی سرت شلوغ نیست و اجتماعی نیستی، بیشتر روی زندگی خودت تمرکز می­‌کنی.»madonna-13-7-92

اگرچه این زن که حالا دیگر مادر چهار فرزند است هم‌چنان به رفتار  دیوانه‌­وارش چه در موسیقی چه در نوع پوشش ادامه می‌دهد، اما اعتقاد دارد در بیست سالگی نگه‌داری این شخصیت و چیزی که در اذهان عمومی ساخته خیلی برایش راحت­‌تر بوده است.

«وقتی که بیست و پنج سال سن داشته بشی، جسارت بیشتری هم داری مخصوصا اگر یک ستاره‌­ی پاپ باشی. چون در آن سن مردم توقع کارهای عجیب و غیر عادی را از تو دارند.»

مدونا از تبعات به عهده گرفتن سرپرستی پسر آفریقایی‌­اش، دیوید، در سال 2006 می‌گوید و آن را یکی از نقاط ضعف زندگی‌اش می‌­داند.

«نمی‌­دانستم که قبول کردن یک فرزندخوانده به طوفانی عظیم مبدل خواهد شد اما این­ اتفاق افتاد. متهم به بچه­‌دزدی، قاچاق انسان، رشوه دادن به سران مملکت، جادوگری، سوء استفاده از سوپر استار بودن و هزار و یک جرم دیگر شدم. باورم شده بود که کارم غیرقانونی بوده!… «این تجربه باعث شد تا چشم­‌هایم را باز کنم… اتهامات عجیب و غریب فراوانی که در طول زندگیم به من زده بودند برایم قابل هضم بود؛ اما پذیرفتن یک فرزندخوانده برای نجات زندگی‌­اش چیزی نبود که حاضر باشم به خاطرش مجازات شوم.»

او می­‌گوید با این که سختی بزرگی را پشت سر گذاشته درس بزرگی از این ماجرا گرفته است. «یکی از درس‌­های بزرگی که گرفتم این بود: اگر نمی­‌خواهی برای چیزی که به آن اعتقاد داری مبارزه کنی، اصلا وارد رینگ نشو!»

لینک مطلب اصلی

مرضیه ابراهیمی
0 0 رای‌ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback)‌های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها
M
10 سال قبل

خانم مدونا همیشه با پشتکار و تلاشش شایسته احترام است .

rosha
10 سال قبل

خيلي جالب بود. ممنونم