ترانهسرایان، موزیسینها و تولیدکنندگان “مرسدس بنز” تعریف میکنند که چگونه جنیس جاپلین این آهنگ مشهور را سه روز قبل از مرگش به دلیل اوردوز، ضبط کرد.
“مرسدس بنز” جنیس جاپلین یک تصادف بود. متن ترانه در یک بار در “پورت چستر” نیویورک در آگوست 1970، طی یک بداههسرایی بین جاپلین و دوست ترانهسرایش “باب نیوورتس” نوشته شد. متن آهنگ که ستایش کنایهآمیز یک ماشین اسپرت، یک تلویزیون رنگی و یک شب گردش در شهر است، تحت تاثیر خط اول یک ترانه بود که توسط شاعر مشهور سانفرانسیسکو “مایکل مککلور” نوشته شده بود.
یک ساعت بعد از اینکه ترانه در پورت چستر کامل شد، جنیس روی استیج “کاپیتول تئاتر” شهر رفت و از روی هوس یک “آکاپلا” از آن اجرا کرد. سپس در اول اکتبر وقتیکه در لسآنجلس مشغول ضبط آلبوم “Pearl” بود، مرسدس بنز را برای سرگرمی در استودیو خواند. وقتی سه روز بعد در 4 اکتبر به خاطر اوردوز مرد، این آهنگ به آلبوم اضافه شد.
از سال 1971 تا به حال مرسدس بنز توسط بیش از 30 هنرمند کاور شده و شرکت مرسدس بنز نیز آنرا در تبلیغات اتومبیلش استفاده کرده است. پیش از چهل و پنجمین سالگرد مرگ جاپلین در اکتبر، جان بیرن کوک، نیوورتس، مککلور و کلارک پیرسون و برد کمبل، اعضای گروه Full Tilt Boogie جاپلین، درباره تکامل تدریجی آهنگ مرسدس بنز در مصاحبهها خیلی صحبت کردهاند.
جان بیرن کوک : در تابستان 1970، جنیس در توری با گروه Full Tilt Boogie بود، که در اوایل آگوست به نیویورک رسید. روز شنبه 8 آگوست، جنیس و گروهش در کاپیتول تئاتر پورت چستر اجرا کردند. و بعد از آن در 12 آگوست در استادیوم هاروارد روی استیج رفتند. سه روز بعد او در برنامه تجدید دیداری از دبیرستانش در پورت آرتور تگزاس شرکت کرد. و در ماه سپتامبر به لسآنجلس سفر کرد که “Pearl” را در Sunset Sound ضبط کند. او خوشحال بود و میدانست به سطح جدیدی در سابقه خوانندگیاش دست مییافت.
باب نیوورتس : من اولین بار جنیس را قبل از اینکه معروف شود ملاقات کرده بودم. هردوی ما در همان کلابهای کوچک سانفرانسیسکو در سال 1965 موزیک اجرا میکردیم. در اوایل آگوست 1970 من در نیویورک زندگی میکردم که جنیس برای یک سری اجرا به شهر آمد. او در هتل چلسی اقامت میکرد. در 8 آگوست باید سفری یک ساعته به شمال برای اجرا در پورت چستر میداشت و از این امر هیجانزده نبود. چرا که احساس میکرد در آن برنامه، اجراهای قبل از او – Seatrain و Runt – جمعیتی را به آنجا میکشاند که موزیک او را نمیفهمیدند.
جنیس بارها راجع به اینکه چقدر “جرالدین پیج” هنرپیشه را تحسین میکرد، حرف زده بود. من شوهر جرالدین، “ریپ تورن” را میشناختم و وقتیکه در شهر بودند آنها را دعوت کردم که ساعاتی از عصر گذشته با ما به Limo بیایند. وقتی جنیس هنوز داشت در طبقه بالا آماده میشد، ریپ و جرالدین به El Quijote ، یک رستوران اسپانیایی در هتل، آمدند تا چیزی بنوشند. من به جنیس نگفتم که آنها آمدند. میخواستم برایش سورپرایز شود. وقتیکه او آمد پایین و جرالدین را دید خیلی ذوقزده شد. چندی بعد آنها مثل رفقای قدیمی بودند و آماده بودیم که برویم. ما با یک ماشین و گروه با ماشینی دیگر راه افتادیم. حدود ساعت 7 عصر، بعد از آزمایش صدای کاپیتول، ساعاتی را تا پایان اجرای Seatrain و Runt وقت آزاد داشتیم. بنابراین چهارتایی به باری به نام Vahsen که حدود سه دقیقه تا آنجا فاصله داشت رفتیم. جنیس و جرالدین خیلی صمیمی شده بودند. جنیس گاهی آواز “اوه، خدایا نمیشه برام یه مرسدس بنز بخری” را میخواند. پیشتر در سانفرانسیسکو جنیس آهنگ مایکل مککلور را شنیده بود و این ترانه او را درگیر کرده بود. اما نمیتوانست ادامهاش را به یاد آورد.
مایکل مککلور : وقتیکه باب دیلن در دسامبر1965 در سانفرانسیسکو بود، آلن گینزبورگ مرا به او معرفی کرد. بعد از اینکه دیدار کرده و گپ زدیم، باب یک “اتوهارپ” به من داد – یک ساز زهی آپالاشین فولک. باب میدانست که من میخواهم ترانه بنویسم. من ساز را سه ماه تا قبل از اینکه یاد بگیرم چگونه آنرا بنوازم، در پوشش نگه داشتم. در سال 1966 در حالیکه مشغول نوشتن “Freewheelin Frank” ّ با Hells Angel Frank Reynolds بودم، جرج مونتانا (موزیسین) عصرها با سازهای عجیب میآمد و ما موزیک را به ترانههایی که من مینوشتم و میخواندم اضافه میکردیم.
یکی از آهنگهای من اینگونه شروع میشد : “خدایا بیا و برام یه مرسدس بنز بخر”. هربار که آواز را میخواندم کوتاهتر یا بلندتر میشد. یک روز تماسی داشتم از یک هنرپیشه-خواننده به نام “امت گروگن”. او آواز خواندن من در خانه را شنیده بود و شروع به خواندن آن با دوستانش در یک سالن بیلیارد محلی کرده بود. پشت تلفن گفت که جنیس و او دارند بازی میکنند و جنیس هم دارد آهنگ را میخواند. من هم گفتم که اعتراضی به آن ندارم.
باب نیوورتس : در بار پورت چستر جنیس آن خط را چند بار خواند. و ریپ و جرالدین شروع کردند با لیوانهای آبجو روی میز ضرب گرفتند که ریتم را حفظ کنند. شبیه یک Sea shanty (آوازی که در گذشته سربازان هنگام کار میخواندند) شده بود. جنیس واژههای اولین بیت را سرود. من وظیفه داشتم آنها را سریعا با یک مداد روی دستمالهای بار یادداشت کنم. او دومین بیت را هم سرود. درباره یک تلویزیون رنگی. من کلماتی را اینجا و آنجا پیشنهاد کردم و بیت سوم هم متولد شد. درباره درخواست یک شب گشت و گذار در شهر از خدا. جنیس و من همهی آن کارها را با خنده و شوخی میکردیم و درواقع داشتیم کمی جلوی ریپ و جرالدین خودنمایی میکردیم. الکل قرار نبود کارکرد دیگری غیر از خنداندن و شاد نگه داشتن ما داشته باشد اما به سمت و سوی کنترل شدهای رفت و نتیجهاش شد “مرسدس بنز” . من تصور میکردم که آنچه ما انجام میدادیم، فقط تمرینی بود برای تحت تاثیر قرار دادن ریپ و جرالدین و گذراندن وقت. نه بیشتر.
هنگامیکه غرق در چرت و پرت گفتن و خندیدن بودیم، جان کوک مدیر برنامههای جنیس، ساعت 9 با اضطراب آمد و گفت که جنیس باید تا 15 دقیقه دیگر روی استیج باشد. ما به کاپیتول بازگشتیم. جنیس رفت روی استیج و بعد از خواندن “Tell Mama” و “Half Moon” همه را سورپرایز کرد و اعلام کرد که میخواهد آهنگ جدیدی بخواند. در ضبط قاچاقی از کنسرت آن شب، جنیس روی استیج میگوید : “الان میخوام آهنگ مهمی رو اجرا کنم. اونو همین الان توی بار همین نزدیکی نوشتم و هنوز تمام عباراتش رو نمیدونم. میخوام الان اونو بصورت آکاپلا که برای خنده بهش آکاپولکو میگم، اجرا کنم.” من فکر میکنم او تصمیم گرفت آهنگ را بخواند تا جرالدین و ریپ را بیشتر تحت تاثیر قرار دهد.
جنیس شروع به خواندن متن ترانه کرد. همانطور که در بار انجام داده بود. گروه خیلی زود سعی کرد به بهترین شکلی که میتوانست با او همراه شود. جالب اینجاست که بیت دوم شامل قسمت “dialing for dollars” نبود. او باید بعدتر آنرا قبل از ضبط در استودیو L.A اضافه کرده باشد. چون این قسمت حتی در اجرای استادیوم هاروارد هم نبود.
وقتی آهنگ تمام شد به تماشاگران گفت “متشکرم. متشکرم. متشکرم. همونطور که میدونید این هنوز حتی یک آهنگ نیست. اونا صدای گرامافون رو بلندتر کردن و ما مجبور شدیم یه نوشیدنی دیگه سفارش بدیم.”
کلارک پیرسون (درامر) : آن شب گروه با این حرکت او، خواندن مرسدس بنز، سورپرایز شده بود. ما اصلا نمیدانستیم چطور بنوازیم. حتی متوجه نشدیم که او قصد دارد به تنهایی آنرا بخواند. فقط هاج و واج به همدیگر نگاه کردیم و سعی کردیم او را دنبال کنیم. جنیس میتوانست متن ترانهها را خیلی خونسرد و بیعیب به یاد آورد. این امر برایم عجیب نبود. تماشاگران ابتدا فقط خیره شده بودند و انگار میگفتند “چه اتفاقی داره میفته؟” کمی بعد لبخند روی لبشان آمد و بیوقفه تشویق میکردند. چند شب بعد او دوباره آهنگ را در استادیوم هاروارد خواند که این اجرا آخرین کنسرت او بود…
برد کمبل (بیسیست) : جنیس میخواست مرسدس بنز را با گیتار بخواند. او گیتارGibson Sunburst را بیرون آورد و آهسته به ما گفت “نگام کنید پسرا” . اما به جای اینکه بنوازد فقط خواند. ما در نهایت چند نت اینجا و آنجا نواختیم، با این حساب که او میخواهد که همراهیاش کنیم.
مایکل مککلور : یکبار در آگوست 1970 جنیس تماس گرفت. او گفت که میخواهد مرسدس بنز را اجرا کند و اینکه کار او با کار من متفاوت است. ترانه را از پشت تلفن خواند. وقتی تمام شد گفتم اشکالی ندارد. بعد من سراغ اتوهارپام رفتم و روی پلهها نشستم و کار خودم را برایش خواندم. ورژن جنیس شیرین بود و کمی پیچیده و طعنهآمیز. ورژن من خیلی سرراستتر، سرگرمکننده و کنایهآمیز بود. جنیس خندید و گفت کار خودش را بیشتر دوست دارد. گفتم “بسیار خوب، تو میتونی مال خودت رو بخونی” و این آخرین باری بود که این ترانه را شنیدم تا آلبوم “Pearl” بیرون آمد و من اسم خودم را همراه اسم جنیس روی آهنگ دیدم. (نام نیوورتس بعدا اضافه شد.)
کلارک پیرسون : در اول اکتبر گروه Full Tilt و جنیس در Sunset Sound در L.A در حال ضبط “Pearl” بودیم که یک مشکل فنی پیش آمد و باعث شد کار متوقف شود. طی زمانی که تولیدکننده “پائول روتچایلد” میکوشید نقص را برطرف کند، ما دیگر طاقتمان سرآمده و بیتابی میکردیم. بخصوص جنیس، که نشستن یک گوشه و انتظار را دوست نداشت. او هنوز در اتاقک صدا بود و میتوانست از پشت شیشه ببیند که انرژی ما تحلیل میرفت. برای کشتن وقت و سرحال نگه داشتن ما شروع به خواندن “مرسدس بنز” کرد.
برد کمبل : میتوانستم جنیس را در اتاقک ببینم، که با کوبیدن صندلهایش روی زمین ضرب گرفته بود و وقت را میکشت. جرینگ جرینگ دستبندها روی بازویش و صدای ضربات پاهایش، ریتمی که در آهنگ میشنوید را میساخت. وقتی میخواند چشمانش باز بودند اما بسته به نظر میرسیدند، طوریکه انگار جای خیلی دوری بود. وقتی آهنگ تمام شد گفت “همین بود” و آن قهقههی مخصوص خودش را زد. او همیشه خودش را سورپرایز میکرد.
نیوورتس : پائول روتچایلد بعدا به من گفت که مشکل از دستگاه ضبط 2اینچ او بوده است. هدها تغییر کرده بودند یا یک چنین چیزی و باید دوباره درست میشدند. پائول یک نوار امنیت ¼ اینچ داشت که تمام مدت کار میکرد. این نوار بهعنوان یک بکآپ بود محض احتیاط که اگر ایدهای را در فاصله درست شدن دستگاه ضبط 2اینچ از دست داده باشد، بتواند به آن دست یابد. وقتیکه پائول روی تعمیر دستگاه ضبط 2اینچ کار میکرد، جنیس هوس کرد مرسدس بنز را بخواند و خوشبختانه نوار امنیت آنرا ضبط کرد.
جان کوک : مرسدس بنز آخرین آهنگی بود که جنیس ضبط کرد. سه روز بعد من پیکر او را در اتاقش در هتل “لندمارک موتور” پیدا کردم. او به خاطر مصرف هروئین اوردوز کرده بود. هروئینی که خیلی قویتر بود از آنچه هروئینهای خیابانی میتوانستند باشند. در چند روز آتی همه در شوک بودند. آن پنجشنبه پائول روتچایلد هرآنچه روی نوار داشت برای ما پخش کرد. تقریبا یک آلبوم میشد. پائول و گروه ده روز مداوم کار کردند تا بهترین آهنگها را با صدای موجود از جنیس خلق کنند. اگرچه او مرسدس بنز را بصورت آکاپلا خوانده بود، پائول میدانست که باید آنرا همانطور که هست استفاده کنیم.
نیوورتس : حدود یک سال پیش یک کیس گیتار داشتم که لبریز از خرت و پرت بود. آنقدر پر بود که نمیتوانستم درش را با سازی که داخلش بود ببندم. خرت و پرتهایش را جابجا میکردم که چهار دستمال مربع شکل پیدا کردم که رویشان تندتند متن ترانه مرسدس بنز را در سال 1970 در آن بار نوشته بودم. امروز هیچ نمیدانم آن دستمالها کجا هستند. آرزو دارم پیدایشان کنم. من آنها را جایی در خانهام گذاشتم اما نمیتوانم به یاد بیاورم کجا بود.
ترانه را اینجا گوش بدهید :
این زن واقعا نابغه بود ولی متاسفانه جزو کلوب 27 شد و زود از این دنیا رفت.
من عاشق کار me & bobby macgee این هنرمندم.
پرشکوه ترین صدایی که تا به حال شنیده شده، حیف
حتما آهنگ call on me رو گوش کنید.