چند هفتهای است که برخی دوستان در فضای مجازی هجمههایی را نسبت به رانندههای خطوط بی.آر.تی (B.R.T) یا خطوط اتوبوسرانی تندرو (Bus Rapid Transit) به راه انداختهاند. شروع این حملههای نوشتاری دقیقا معلوم نیست، اما حدس میزنیم که از تصادف زن جوانی در ساعت هفت شب روز 13 آبان امسال با اتوبوس بی.آر.تی خط تجریش-راهآهن در خیابان ولیعصر و این مقالهی سایت تابناک شروع شد و تب آن به سرعت در فضای مجازی بالا گرفت. ناگهان تعداد زیادی از کاربران فضای مجازی به یاد تصادف یکی از عزیزانشان با این اتوبوسها افتادند. طبق روال همیشگی صفحات اجتماعی، کاربران برای نشان دادن حداکثر انسانیت خود شروع به اشتراکگذاری این متون کردند. اصل حرف دوستان (البته به صورت تلطیف شده) این بود که رانندگان اتوبوسهای بی.آر.تی به دلیل داشتن بیمه و سوار کردن مسافر بیشتر، خیلی بیاحتیاط و باسرعت بالا رانندگی میکنند و در پایان هر مطلب مرثیهای برای از دست رفتگان حادثههای تصادف با بی.آر.تی.
در شبگار میخواهیم با دقت بیشتری به این مسئله بپردازیم و نمیدونم شما (و یا اون نویسندگان مطالب جنجالی) چند بار سوار اتوبوسهای بی.آر.تی شدید، اما چند نکته نه چندان مختصر را یادآوری میکنم و (به سبک مجری محبوبم عادل فردوسیپور) قضاوت را به شما خوانندگان عزیز واگذار میکنم (البته قبلا ما در شبگار مطالب جدیتری را در مورد بررسی حوادث رانندگی نوشته بودیم که میتوانید آنها را در اینجا و اینجا مطالعه کنید) :
نکته اول: راهاندازی خطوط بی.آر.تی یکی از افتخارات دوران صدارت آقای قالیباف بر شهرداری تهران است. نمیدونم دوستان یادشون هست یا همیشه با اتومبیل شخصی یا تاکسی و آژانس اینور و اونور میرن، اما یه زمانی بود که یه ساعاتی از شبانهروز سوار شدن به اتوبوسهای شرکت واحد به کابوس تبدیل میشد. حالا خیلی گردنکلفتها و قویترها میتونستند سوار شوند، اما رسیدن به مقصد در این ترافیک تهران با خدا بود. اگر از دید دوستانی که دستشان به دهنشان میرسد به مسئله نگاه کنیم، خطوط بی.آر.تی مسیرهای مزاحمی هستند که فقط بر بار ترافیک اضافه میکنند، اما از دید آنها که باید برای رسیدن به محل کار از جنوبیترین نقاط شهر به قسمتهای شمالی بیایند یا از شرق به غرب و از محدودهی طرح ترافیک هم عبور کنند، حتی برای کسی که یک پراید اسقاطی دارد، بی.آر.تی (قبل از راهاندازی مترو) یک مائدهی (آسمانی که نه) زمینی محسوب میشد. در پایان این پاراگراف از آقای قالیباف به خاطر اجرای این طرح خوب (که یکی از محسنات بزرگ آن خصوصی بودن آن است) تشکر میکنیم.
نکته دوم: برای سوار کردن مسافر بیشتر در خطوط بی.آر.تی نباید سریع رفت، راننده هرچه کندتر حرکت کند، مسافر بیشتری سوار میکند. به یک دلیل خیلی ساده، چون با سریع رفتن به اتوبوس جلویی که فاصلهی کمی با شما داره خواهید رسید و نصیبی از مسافران آن ایستگاه نخواهید برد. شاید تجربه شخصی متفاوتی داشته باشید، ولی کلا مقوله سرعت جهت سوار کردن مسافر فقط در خط تجریش ـ راه آهن معنا دارد .
نکته سوم: در مقالات نوشته شده گفتهاند(و بعضیا گفتگوهای شفاهی) که رانندگان به خاطر داشتن بیمه از کشتن عابرین پیاده ابایی ندارد و بعد از هر تصادف به سرعت به سر کار خود بازمیگردند. از شما میپرسم دوست عزیز، تمام رانندگان بی.آر.تی (و یا اون تعدادی که با عابر پیادهای تصادف کردهاند) قاتلین مادرزاد هستند و با کشتن انسانی دیگر هیچ مشکلی ندارند؟ بر فرض محال این نکته درست باشد، شما به عنوان صاحب شرکت اتوبوسرانی آیا حاضر میشوید همچین کسی رو (راننده قاتل) در استخدام خود نگه دارید؟ از این هم بگذریم میدانید سیستم قضایی معیوب ما چه بلایی بر سر آن راننده میآورد؟ از این هم بگذریم با برچسب قاتل بر پیشانی چه میکند؟
نکته چهارم: نمیدانم (تعداد دانستههای ما از نویسندگان این مطالب خیلی کمه) این دوستان تا چه حد با خطوط بی.آر.تی آشنایی دارند، اما برای شما که کمتر با این وسیله نقلیه عمومی مسافرت میکنید توضیح میدهم که خطوط بی.آر.تی در شاهراههای شهری تهران به کار گرفته شده است، یعنی در خیابانها و بزرگراهها در مسیری مستقیم. شما در هر نقطه از مسیر بی.آر.تی ایستاده باشید (بر طبق اون شعر دوران کودکی که میگفت : اول به چپ نظر کن/بعدش به راست نگاه کن/ اگر ماشین نیومد/ از خیابون گذر کن) تا فاصلهی صد متری(نه، پنجاه متر، نه چهل متر) قادر به تشخیص اتوبوسهای عظیمالجثهی بی.آر.تی خواهید بود. در صورتی که اتوبوس با سرعت حرکت میکرد، چند ثانیه تامل بفرمائید تا اتوبوس عبور کند بعد شما به راحتی از عرض خیابان رد شوید، اگر هم اتوبوس آهسته حرکت میکرد، برای رد شدن از عرض مسیر بی.آر.تی شما به 4 تا 10 ثانیه (10 ثانیه برای پیرمرد یا پیرزنهای عصا به دست) زمان احتیاج دارید. اتوبوس بی.آر.تی اگر صفر تا صد پورشه را هم داشته باشد از صد متری در 10 ثانیه به شما نخواهد رسید.
نکته پنجم: برخی از دوستان (مثل این مقاله) تقصیر را به گردن پلیس راهنمایی و رانندگی میاندازند. در اینکه پلیس هم مقصر است شکی نیست، اما دیدهام بسیاری دوستان راننده را که بعد از جریمه شدن توسط پلیس از بالا تا پائین مملکت را به توپ فحش بستهاند (البته دور از چشم پلیس) و همه را مقصر میدانند؛ جز خودشان. من و شما میدانیم که تعداد این رانندگان کم نیست، پارک دوبل “همین یه بار”، ورود ممنوع “الان که کسی از روبرو نمیآد”، پارک ممنوع “همین الان میام یا بشین تو ماشین تا من بیام” و هزاران نمونه از این دست. قبل از اینکه پلیس بخواهد ما را به زور درست کند باید خودمان، خودمان را درست کنیم.
نکته ششم: براساس آماری که برخی دوستان (مثلا در این مقاله) مثل آمارهای تلویزیون ارائه میدهند، هفتهای دو تصادف در بی.آر.تی اتفاق میافتد. اصلا بر فرض که این آمار درست است، چه تعداد از این تصادفات، تصادف عابرپیاده با اتوبوس است؟ چه تعداد تصادف موتورسیکلت با اتوبوس است؟ (در مورد تصادف موتور با اتوبوس، هیچ حرفی برای زدن ندارم) در مقاله تابناک نوشتهاند که اگر در گوگل کلمه بی.آر.تی را سرچ کنید فقط آمار تصادفات میآید (حداقل از آقای رحیمپور ازغدی یاد بگیرید، جوری آمار بدید که نشه در موردش تحقیق کرد) وقتی که در مورد بی.آر.تی در گوگل جستجو میکنیم، در سال جاری فقط دو مورد منجر به فوت وجود دارد و دو تصادف اتوبوس به درخت و اتوبوس به اتوبوس.
نکته هفتم: بدترین تصادف اتوبوس بی.آر.تی در سال گذشته تصادف یک اتوبوس با درخت در خیابان ولیعصر بود که 16 نفر زخمی داد. (خبر را در اینجا بخوانید) علت تصادف را میدانید؟ پریدن عابر پیاده جلوی اتوبوس. اتوبوس بی.آر.تی با هر سرعتی در حال حرکت باشد، اگر عابر پیادهای جلوی آن بپرد، راننده دو انتخاب بیشتر ندارد: اول ترمز که برخورد با عابر بستگی به فاصله دارد (براساس واکنش انسانی راننده و سرعت اتوبوس، از زمان دیدن راننده تا ایست کامل چند متری طی خواهد شد) دوم انحراف به چپ یا راست که قطعا زندگی دهها مسافر اتوبوس را به خطر خواهد انداخت. شاید شما دقت نمیکنید، اما احتمالا دیدهاید که مسیرهای بی.آر.تی در ابتدا با بلوکهای سیمانی یکمتری مشخص شده بود. تا به حال از خودتان پرسیدهاید که چرا نردهها هر روز در اطراف مسیر بی.آر.تی بلندتر میشوند.(در همین رابطه به این خبر توجه بفرمائید)
نکته هشتم: ظاهرا دوست عزیزی که با اتوبوس بی.آر.تی تصادف کرده در حال عبور از روی خط عابر پیاده بوده است. حال از شما میپرسم آیا فشار پدال گاز در هنگام رسیدن به خطکشی عابر پیاده فقط مختص رانندگان اتوبوسهای بی.آر.تی است؟ یا اکثر رانندگان ایرانی این تصور را از خط عابرپیاده دارند؟ کمی وجدان خودتان را قاضی کنید، اشتباه یک نفر را به جماعتی تعمیم ندهید.
نکته نهم: اصلا بیایید فرض کنیم که رانندگان اتوبوسهای بی.آر.تی هیولاهای تشنه به خونی هستند که به دنبال قربانی مسیرهای اتوبوسرو را بالا و پائین میروند. به شما قول میدهم که فرار از دست این هیولاها کار مشکلی نیست، فقط کافی است هنگام عبور از این مسیر یک بار به چپ و یک بار به راست، نگاه کنیم.
در اینکه در برخی از تصادفات، تعدادی از رانندگان بی.آر.تی مقصر هستند، شکی نیست، در بین آنها هم انسان خوب هست، هم انسان بد، هم انسان بیدقت و هم انسان خسته، مانند تمام گروههای انسانی دیگر، اما نباید اشتباه چند نفر معدود را به گردن کل سیستم بیاندازیم و آنها را مانند گرگهای گرسنهای تصویر کنیم که فقط به پول فکر میکنند و برای جان انسانها پشیزی ارزش قائل نیستند. شاید مطلب شما را فرزندان و یا وابستگان یکی از این انسانهای شریف بخواند و . . .
قبل از اینکه هر انسانی را به محکمهای خود ساخته ببریم، کمی فکر کنیم و قبل از دادن فرصت دفاع، حکمی برایشان صادر نکنیم. شما قلم خوبی دارید، در این شکی نیست و میتوانید با نوشتههای خود جماعتی را تحت تاثیر قرار دهید و قطعا کسی به خاطر این نوع نوشتهها ما و شما را محاکمه نمیکند، اما گاهی وجدانی هم هست، گهگاه باید به آن مراجعه کرد.
سلام،
با توجه به اینکه مصدومی که منشا این موج نوشتن درباره بی آر تی شده است و همسرش از دوستان عزیز من هستند، شاید قضاوت جهت داری در مورد نوشته شما داشته باشم اما :
نکته اول : اینکه چقدر راه اندازی خطوط بی آر تی “افتخار آمیز” است را گمانم با متخصصان ترافیک و شهرسازان اگر درمیان بگذارید نظر بسیار متفاوتی از شما داشته باشند. خطوط راه اندازی شده در تهران در برخی موارد مثل خط مسیر انقلاب که دقیقا هم مسیر با یک خط مترو است به کل بی معنی اند. در خط ولیعصر هم اصولا هیچیک از استاتداردهای بی آرتی وجود ندارد و به کل این خط مستحق این عنوان نیست. علاوه براین تاثیر این خط بی آر تی در چگونگی استفاده از خیابان ولیعصر فاجعه بار بوده است. خیابانی که یکی از مسیرهای زنده شهر تهران بوده و کسبه اش از پر رونق ترین وظعیت بهره مند بودند، بعد از راه اندازی این مسیر تبدیل به مسیری “تنها جهت عبور” شده است که از زندگی خالی شده.
نکته دوم: همانطور که خود شما هم دقت کرده اید سرعت بیشتر در خط راه آهن به تجریش به نفع راننده است و از قضا این تصادف با سرعت زیاد در همین خط رخ داده است.
نکته سوم : در هر سال در کشور ما چیزی حدود 20000 نفر در تصادفات رانندگی کشته می شوند. این تعداد 3 براب کل تعداد اتوبوسهای شهر تهران است. تعداد 20000 نفری کشتگان نشاندهنده آن است که در هر سال هزاران نفر در موقعیت قاتل بالفطره ای که شما تصویر کرده اید قرار می گیرند و ظاهرا دستگاه قضایی هم با آنها کاری فراتر از پرداخت دیه ) که آن هم توسط بیمه انجام می شود( ندارد.
نکته چهارم : اتوبوس مورد اشاره در این تصادف با سرعت 50 کیلومتر در ساعت در حال حرکت بوده است. (بر اساس اقرار راننده، و اگر توجه کنید که انسانها معمولا تلاش دارند که واقعیت را به نفع خود تغییر بدهند احتمالا سرعت بیش از این هم بوده) این عدد چیزی حوالی 15 متر در ثانیه است. ارتفاع نسبتا بلند نرده های وسط خیابان مانع می شود که عابر از اتوبوس و برعکس دید خوبی داشته باشند در نتیجه دید واقعی فیمابین تنها بعد از اینکه عابر در مسیر اتوبوس قرار می گیرد رخ می دهد. با توجه به اینکه سرعت واکنش انسان چیزی حدود یک ثانیه است، و با توجه به اینکه نه اتوبوس ترمز کرده و نه عابر به عقب برگشته، احتمالا فاصله آنها وقتی که عابر قدم به مسیر بی آرتی ( روی خط عابر) گذاشته چیزی حدود ده متر بوده است.
نکته پنجم: یکی از راههای درست شدن رانندگان از قضا سختگیری پلیس است. رواج جدی بستن کمربند مستقیما به سختگیری پلیس مربوط است. شخصا معتقدم که اگر جریمه پارک دوبل یک میلیون تومان و جریمه عبور ممنوع 5 میلیون تومان باشد، تعداد رخداد این خطاها به صفر میل می کند.
نکته ششم: تلاش من برای پیدا کردن آمار تصادفات در خطوط بی آر تی به نتیجه قابل اعتمادی نرسید. اما، بیمارستانی که این مصدوم به آن منتقل شده گفته که در ماههای اخیر این سومین مورد تصادف اتوبوس با عابر است که به این بیمارستان مراجعه شده. در همین هفته های گذشته یک مورد تصادف دو اتوبوس با 16 مورد زخمی رخ داد. دوستانی که در صدا و سیما کار می کنند می گویند که تصادفات در این ایستگاه (که مورد استفاده کارمندان این سازمان هم هست) انقدر بالاست که این استگاه به نام ایستگاه کشتارگاه بینشان معروف شده. مشخصا در همین ایستگاه ( که ایستگاه نزدیک به منزل پدری من است) هم پدر من و هم همسرم تجربه اینکه اتوبوس با سرعت از بقل گوششان رد شده باشد را دارند. درنبود آمار، برای من همینها کافیست که نسبت به خطرناک بودن بی آر تی حساس باشم.
نکته هفتم:منکر رفتار پرخطر برخی عابران نیستم. اما فراموش نکنید که در این مورد خاص عابر با سرعت عادی قدم زدن بر روی خط عابر در حال عبور بوده و اتوبوس با سرعت غیرمجاز و بدون ملاحظه خط عابر با او برخورد کرده. در نتیجه مثال مورد اشاره شما به هیچوجه در اینجا کارایی ندارد. از سوی دیگر همانطور که بالاتر هم اشاره کردم بلند بودن نرده های میانی باعث می شود که دید متقابل راننده و عابر بخصوص برای عابران کوتاه قد تر مسدود شود.
نکته هشتم: نمی توانم درک کنم که چطور می توانید رفتار این راننده را در عبور با سرعت زیاد از خط عاب پیاده توجیه کنید. گمانم تلاش نافرجام و مغرضانه ای را برای دفاع از بی آرتی با این منطق بکار برده اید.
نکته نهم: پاسخ این بند را هم بالاتر داده ام، در محلی که تصادف رخ داده، بدلیل ارتفاع زیاد نرده ها، و تاریک بودن خیابان، برای عابر امکان دیدن اتوبوس تا زمانی که وارد مسیر اتوبوس شود وجود ندارد و اگر اتوبوس سرعتش زیاد باشد، حادثه بسیار محتمل است.
جمع بندی اگر بکنم: کسانی که با این حادثه اخیر توجهشان به ایمنی در مسیر بی آرتی جلب شده است دشمنی ای با شهرداری و با رانندگان ندارند، خود من تقریبا هرروز از بی آرتی در همین مسیر استفاده می کنم. اما به نظر شما خواسته زیادی است اگر از شهرداری بخواهیم استانداردهای ایمنی را در این مسیر تامین کند و یا از رانندگان بخواهیم قوانین پایه رانندگی از قبیل سرعت مجاز و رعایت حق تقدم عابر پیاده در مسیر خط کشی شده عابر را رعایت کنند؟ خواسته زیادی است اگر انتظار داشته باشیم آمبولانس با 45 دقیقه تاخیر به صحنه نرسد؟ (آن هم در جایی که بدلیل وجود همین مسیر ویژه بی آرتی حرکت آمبولانس تابع ترافیک نیست.)
دوست عزیز هرچند که معتقدم که با توجه به مسیر مستقیم بی آر تی “نبود دید کافی” بهانه خوبی برای نگاه نکردن به مسیر برای رد شدن نیست و حرف شما را در مقصر بودن رانندگان اتوبوس بپذیریم ، باز هم نمی توان به صرف چند تصادف، کل جامعه ی رانندگان بی آر تی را زیر سوال برد. مثل اینکه با توجه به آمار بالای تصادفات تاکسی در شهر تهران، صنف تاکسیرانان را “قاتلین خیابانها” بنامیم و از وجود هزاران انسان خوب و درست در این صنف چشمپوشی کنیم .
نکته اول : حتی اگر در خط آزادی تهرانپارس (و یا هر خط بی آر تی دیگری) خط هواپیمارانی هم برقرار باشد ، زمانی که برای اتوبوس های بی آر تی مسافر وجود داشته باشد (آن هم با این حجم زیاد) هیچگاه وجود آن بی معنا نخواهد بود. می توانید از همان کارمندان عزیز صدا و سیما بپرسید که قبل از وجود بی آر تی با چه مشقتی به محل کار خود می رسیدند (البته این شامل آن عزیزانی نمی شود که با ده ها دستگاه اتوبوس سرویس به راحتی به منزل می رسند و حال و روز بقیه برایشان مهم نیست)
نکته سوم: در اینجا شما از هنر مغلطه استفاده فرمودید. سوال : آیا در 20000 تلفات تصادفات در ایران تمام تصادفات شامل تصادف ماشین به عابرپیاده می شود؟ آیا ما می توانیم مقصرین این تصادفات را به دلیل اشتباهات فردی قاتل مادرزاد بخوانیم؟ چه تعداد از تصادفات منجر به فوت در مسیرهای داخل شهری اتفاق می افتد؟ چه درصدی از این تصادفات در مسیر بی آر تی رخ می دهد (سالیانه 2 مورد از 20000) ؟
نکته چهارم: چون خودم بارها از مسیر بی ار تی عبور کرده ام ، متاسفانه در مورد نبود دید کافی کلا حرف شما را رد می کنم . مسیر بی آر تی در 99 درصد مسیر مستقیم است و برای دیدن اتوبوس فقط کافی است سرتان را به آهستگی از آن نرده ها رد کنید و اندکی به جلو بیاورید. با توجه به استدلال خود شما که فاصله تصادف را 10 متر تخمین زده اید، حتی به دیدن اتوبوس هم احتیاجی نیست اگر اندکی توجه کنیم (فقط اندکی) صدای نعره ی اتوبوس را از 10 متری خواهیم شنید.
نکته پنجم: شدیدا معتقدم که برخورد جبری راه حل دائمی برای درست شدن هیچ چیز نیست. فرهنگ سازی باید شود. دقیقا مثل داستان کمربند و کلاه ایمنی موتورسواران که تا اندکی شل می شود همه آن را فراموش می کنند. هرچند که پلیس هیچگاه بی تقصیر نیست.
نکته ششم: در مورد ایستگاهی که می فرمائید (ایستگاه کشتار) خود این حقیر به مدت یک سال و نیم در آن حوالی مشغول به کار بودم و در زمان حضورم در آن منطقه از ساعت 8 صبح الی 4 بعدازظهر در طی یک سال و نیم تنها یک حادثه تصادف دیدم . گاهی دوستان (مخصوصا دوستان داستان پرداز صداوسیما) دوست دارند کمی هیجان ماجرا را زیاد کنند.
نکته هشتم: من از کسی دفاع تمام قد نمی کنم ، اما اینکه به دلیل اشتباه یک نفر ، به انسانهای زیادی برچسب قاتل زده شود ، مخالفم.
نکته نهم : در مورد نبود دید کافی ، باز تاکید می کنم که می توانید سر خود را از به راحتی جلو ببرید تا نرده جلوی دید شما را نگیرد. سه ثانیه تامل برای چک کردن خیابان هیچکس را از کار و زندگی اش دور نمی کند.
نتیجه: کاملا موافقم که توجه شهرداری و پلیس راهنمایی و رانندگی را باید به مشکلات جلب کرد، اما با حمله ی خصمانه مخالفم . و اینکه در مورد نرسیدن آمبولانس کاملا با شما موافقم هرچند که در این بحث نمی گنجد .
اصولا جایی که مترو هست، BRT مزاحم نالازم و ناکارآمد است. ظرفیت این دو با یکدیگر قابل مقایسه نیست! مصرف انرژی مترو به ازای هر مسافر کمتر از BRT است(حمل و نقل سبزتر و پایدار). مترو با ترافیک سطحی و عابرین و موتورسواران اختلالی ندارد و تصادف در آن بی معنی است. BRT خود بنزین و گازوئیل سوز است و عامل آلودگی! زیر زمین ظرفیت عبوری بالایی هست که نیازی هم به رفع معارض و تنگ کردن راه عبور بزرگراه ها و ایجاد ترافیکهای سنگین ندارد! مترو عابرین را نمی کشد، موتورسوارها را قیچی نمی کند و تصادف شاخ به شاخ در اثر خواب آلودگی راننده ندارد..
تنها دلیل اینکه عمده پروژه های شهری به نفع BRT معلق شده و بخش عمده بودجه به این سمت سوق داده شده، بار تبلیغاتی آن است! چون مترو از مود افتاده و راه اندازی خطوط بیشتر آن برای آقای شهردار ابزار تبلیغاتی کافی به دست نمی دهد. از لحاظ حمل و نقلی تنها راه پایدار حمل و نقل عمومی شهری مترو بوده و هست ولی مدیران بخاطر اهداف سیاسی تبلیغاتی خود راه حل های مسکن وار کوتاه مدت را ترجیح میدهند.
من هم قضاوت را به خوانندگان واگذار میکنم که ظرفیت عبوری، مزایا و معایب BRT و مترو را با یکدیگر مقایسه کنند و قضاوت کنند که شهرداری چرا هر روز بزرگراه ها را تنگ و تنگ تر میکند، “تا کارهایش به چشم بیاید”. از نظر شهرداری خرج کردن پول زیر زمین، دور ریختن آن است چون به اندازه کافی نمود ندارد. حال کار صحیح باشد یا غلط، برایشان مساله تبلیغات ارزشمند تر است.
*رشیدی
در اینکه در حال حاضر مترو در تهران بهترین راه حل سفرهای درون شهری است ، هیچ شکی وجود ندارد، اما تا جایی که من می بینم و به خاطر دارم پروژه ی ساخت مترو هیچ وقت (مگر در زمان دعوای سیاسی دولت پیشین) حتی کند نشد ، چه برسه به معلق . ماهی نیست که ایستگاه مترویی افتتاح نشود و فکر می کنم به زودی متروی خط سه هم به کار می افتد . مترو در تهران پیشرفت خوبی داشته ، ولی من فقط ظاهر را می بینم شاید شما از پشت پرده ها خبر دارید .
در مورد تبلیغات باید گفت تا انجایی که می بینم تبلیغات شهرداری بیشتر بر روی ساخت تونل ها و اتوبان های دو طبقه و حتی مترو متمرکز است تا بی ار تی . میلیونها سفر درون شهری روزانه با مترو بهترین تبلیغ برای شهرداری است .
البته ما اینجا از شهرداری دفاع نمی کنیم اما اشتباه است که به خاطر اشتباه یک راننده کل یک صنف را قاتل بدانیم .
و تا زمانی که مترو تهران به توسعه کامل نرسد، بی ار تی جایگزین خوبی به نظر می رسد.
در مورد مساله تاثیر ارتفاع نرده بر دید متقابل راننده و عابر باید توجه کنید که در هنگام نگاه با زاویه، نرده ها مانع دید می شوند. مگر آنکه ارتفاع آنها پایینتر از تراز چشم عابر باشند. این یک مساله ساده هندسی است و دلیل اصرار شما را علیه آن درک نمی کنم.
قرار نیست در هنگام عبور از خط عابر پیاده (که طبق قانون راننده باید قبل از آن توقف کامل داشته باشد ) عابر هر از گاهی پشت چیزی پنهان شود و سرک بکشد تا اگر اتوبوسی با دوبرابر سرعت مجاز در ال حرکت نبود عبور کند. شهر است و محل زندگی انستها، میدان جنگ نیست که نیازمند سنگر گرفتن باشد.
آقای رشیدی بحث تناسب مترو و خط ویژه اتوبوس را باز کردند، در تایید آن باید بگویم که ظرفیت حمل و نقل مترو به صورت غیر قابل قیاسی از اتوبوس بیشتر است. هزینه آن هم به همبن تناسب کمتر است. ایمنی اش هم بیشتر است. وقتی در مسیری خط مترو وجود دارد، راه افزایش ظرفیت عبور مسافر افزودن تعداد قطارها و کاهش فاصله زمانی بین آنهاست نه اضافه کردن یک مسیر اتوبوسی موازی آن.
بنده متخصص ترافیک نیستم، ولی به نسبت کم سفر نکرده ام، در هیچیک از سفرهایم در سه قاره مختلف دنیا، ندیده ام که خط اتوبوس موازی و درست بالای سر مترو در همان مسیر وجود داشته باشد. در پاریس، لندن، سیول نیویورک، برلین، و در هر کلانشهر بزرگ دنیا که نگاه کنید، می بینید که مترو وسیله اصلی عبور است و اتوبوس مکمل آن. شخصا هم تعداد بسیر انگشت شماری از مسیرهای بی آر تی را در دیگر شهرهای جهان مشاهده کرده ام، هر کجا که قرار بوده مسیر عبور اختصاصی روی زمین باشد هم بیشتر از تراموا استفاده شده است.
آقا نادر عزیز در این شکی نیست که مقصر تصادف روی خط عابر پیاده راننده وسیله ی نقلیه است، اما به خاطر اشتباه یک نفر نباید به صدها نفر بگیم قاتل.
در مورد مسئله هندسه و این چیزایی که شما می گین می تونیم بشینیم با هم اندازه و ضخامت نرده ها رو محاسبه کنیم و قد هر آدم رو در نظر بگیریم و بعد رو کاغذ پیاده کنیم و سینوس زاویه دید آدم رو . . . ، اما من راه بهتری سراغ دارم بهتره بریم کنار مسیر بایستیم و مسیر رو نگاه کنیم . براساس تجربه ی 15 ساله (در مسیر تهرانپارس – انقلاب قبل از به وجود آمدن بی ار تی) عرض می کنم که کاری است شدنی و بسیار ساده ، احتیاج به سنگر گرفتن هم نیست ، فقط یک مکث 3 ثانیه ای.
حرف هر دو دوستان در مورد مترو درسته ، اما 2 نکته : اول اینکه خط بی ار تی قبل از مترو راه اندازی شده و دوم اینکه با بودجه محدود مترو (میراث به جا مانده از دولت قبل) برای شرکت مترو 2 راه وجود داره ، تجهیز مترو موجود یا توسعه مترو. من از هیچ ارگانی دفاع نمی کنم و مطمئنم که کاستی های زیادی تو کارشون هست ، اما فکر میکنم در حال حاضر توسعه مترو گزینه ی عاقلانه تری. امیدوارم روزی برسه که به دلیل کمبود مسافر ، خطوط بی ار تی موازی با مترو جمع بشه ، اما در حال حاضر با توجه به کارکرد مثبت بی ار تی در همون خطوط موازی ، وجودش لازمه .
راننده های بی ار تی بدترین راننده ها هستند و واقعا از کشتن ادم هم ابایی ندارند
وقتی شما همچین حکم کلی صادر می کنید به این معنی که حتما رانندگی همه رانندگان بی.آر.تی رو دیدین و علاوه بر اون رانندگی بقیه راننده ها رو هم دیدی که می دونی از راننده های بی.آر.تی بهترن.
من مطمئنم که شما مطلب رو نخوندین، چون از کوچکترین انصافی در حرفتون استفاده نکردید، یعنی همه ی راننده های بی.آر.تی قاتلین بالفطره هستند!!؟ واقعا خودتون از این حرف خنده تون نمی گیره ، شاید چند نفری از راننده های بی.آر.تی بی احتیاط رانندگی می کنند اما حکم قاتل بودن واقعا زیاده رویه .