بانویی از شانگهای؛ ریتا هیورث و رستگاری از شانگهای

۱۸ دی ۱۳۹۲ | ۲۰:۲۷
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 6 دقیقه

ارسون ولز به علاوه‌ی ریتا هیورث به علاوه‌ی یک داستان نوآر، قاعدتا این سه دلیل برای دیدن یک فیلم کافی هستند. همراه با بهزاد طالبی به استقبال بانویی از شانگهای برویم در شبگار.

ارسون ولز (Orson Welles) در سال 1946 دیگر جوان نیست، استودیوها بعد از تجربه فروش ناموفق فیلم­‌های قبلی او دست­‌های او را برای آزادانه ساختن فیلم بسته‌­اند. او می‌­خواهد با هالیوود آشتی کند، بعد از فیلم بیگانه (The Stranger, 1946) که فروش نسبتا خوبی داشت، استودیو کلمبیا اجازه می­‌دهد که او فیلم پنجمش را کارگردانی کند با حضور همسرش ریتا هیورث (Rita Hayworth) زیبا و فتان. اما باز هم در انتهای دعواهای همیشگی ولز و استودیو، نتیجه که هرچه باشد باز هم فیلم زیبایی ا­ست به نام بانویی از شانگهای (The Lady From Shanghai, 1947).

ملوان جوانی به نام مایکل اوهارا (Michael O’hara) در سانفرانسیسکو زن جوان و زیبایی را از دست عده‌­ای اوباش نجات می­‌دهد. زن جوان که همسر آرتور بنیستر (Arthur Bannister) وکیل جنایی معروف است توسط شوهرش او را دعوت به کار بر روی کشتی تفریحی خود می­‌کند. مایکل در سفر تفریحی آن‌ها به مکزیک، کشتی آن‌ها را هدایت می‌­کند. در طی سفر علاقه‌­ای میان زن جوان و مایکل ایجاد می‌­شود و در انتهای آن از طرف جورج گریزبی (George Grisby) شریک کاری بنیستر به مایکل پیشنهاد عجیبی می­‌شود، 5 هزار دلار در ازای کشتن گریزبی. مایکل که می­‌خواهد به کمک 5 هزار دلار با زن جوان فرار کند، پیشنهاد را قبول می­‌کند، اما در شب مورد نظر اتفاقات آن‌طور که باید پیش نمی­‌رود، گریزبی به طور مرموزی کشته می­‌شود و مایکل به جرم قتل دستگیر می­‌شود و آرتور بنیستر دفاع از او را به عهده می­‌گیرد. اما هیچ چیز آن‌گونه که به نظر می‌رسد، نیست.

بانویی از شانگهای- پوستر

جورج ارسون ولز قطعا یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان تاریخ سینما به شمار می­‌آید با شاهکارهایی چون همشهری کین (Citizen Kane, 1941)، امبرسون‌­های باشکوه (The Magnificent Ambersons, 1942)، اتللو (Othello, 1952) و نشانی از شر (Touch of Evil, 1958). هنوز هم بعد از گذشت حدود 70 سال از ساخت فیلم همشهری کین، اسم این فیلم بر صدر فهرست بهترین فیلم­‌های تاریخ سینما (البته به انتخاب منتقدین) می‌­درخشد، فیلمی که ولز در 27 سالگی کارگردانی کرد. اما استودیوها که مالکین مطلق هالیوود بودند ترجیح می­‌دادند که فیلم‌شان در گیشه فروش کند تا آن‌که 50 سال بعد به عنوان شاهکار شناخته شود (اگر بشود). آن‌ها با تدوین مجدد امبرسون­‌های باشکوه را نابود و بانویی از شانگهای را به فیلمی با داستان پیچیده تبدیل کردند، اما هنوز هم هر دو فیلم­‌ها دیدنی هستند.

بانویی از شانگهای فیلمی در ژانر نوار است با همه­ عناصر این ژانر به علاوه­ دلبستگی­‌های بصری ارسون ولز، زوایای نامعمول، نماهای بسیار نزدیک از صورت، سوپرایمپوز، لنز واید و استفاده زیاد از پس­‌زمینه در تصاویر. ولز فیلمنامه را براساس رمان شروود کینگ (Sherwood King) با نام «اگر قبل از بیداری بمیرم» (If I Die Before I Wake) نوشت. کاملا مشخص است که فیلم 85 دقیقه­‌ای همه­‌ی فیلمنامه­ ولز نیست، شخصیت کارآگاه تقریبا از فیلم حذف شده است و رابطه­ میان گریزبی و زن جوان در فیلم دقیقا مشخص نمی‌­شود. این فیلم هم مانند امبرسون‌­های باشکوه توسط استودیو تدوین مجدد شده و هیچ‌گاه نسخه­ کاملی از تدوین مورد نظر ولز پیدا نشده است، اما همین نسخه هم به خوبی هنر ولز را آشکار می­‌کند. نکته­ جالب این‌که نام ولز در تیتراژ ابتدای فیلم به عنوان فیلمنامه­‌نویس و تهیه­‌کننده ذکر می‌­شود و در تیتراژ خبری از نام کارگردان فیلم نیست، هر چند که همه می‌دانیم چه کسی فیلم را کارگردانی کرده است.

می­‌گویند بانویی از شانگهای در ادامه‌ی همشهری کین و امبرسون­‌های باشکوه، داستان زوال طبقه‌­ی بالادست و اشرافی جامعه آمریکاست، آن‌ها مانند کوسه­‌های داستانی که مایکل در ابتدای فیلم تعریف می‌کند، هم‌دیگر را می­‌درند و پاره می­‌کنند، اما من می­‌گویم داستان جنایت و خیانت است و اعتماد. شاید اگر قدرت‌مندان هالیوود اجازه می‌­دادند ولز فیلمی را بسازد که می­‌خواست، فیلم شکل دیگری به خود می­‌گرفت، اما در حال حاضر فیلم تنها یک نوار تماشایی است با داستانی که ما را به دنبال خود می­‌کشد.

بازیگران اصلی فیلم، ریتا هیورث و ارسون ولز، در زمان فیلمبرداری بانویی از شانگهای در دوران بدی از زندگی زناشویی به سر می­‌بردند و در حال متارکه بودند (آن‌ها در سال 1948، سال اکران فیلم از هم طلاق گرفتند) و این سردی روابط در صحنه‌­های مشترکی که این دو با هم بازی کرده­‌اند، اثر گذاشته است. در این صحنه­‌ها به‌جای این‌که یک حس گرم عاشقانه ایجاد شود، به خاطر بازی خشک هر دو طرف، حس سرگشتگی و عدم تعادل به تماشاگر القا می‌­شود که اتفاقا بسیار به ایجاد فضای مرموز و نامتعادل فیلم کمک می­‌کند.

بهترین سکانس فیلم، سکانس پایانی است که در تالار آینه می­‌گذرد و به صورتی طراحی شده که صاحبان فیلم نتوانند حتی یک فریم از آن را حذف کنند. سکانسی که در طول تاریخ سینما بارها مورد تقلید قرار گرفت، اما هیچ‌کدام نتوانستند آن تعلیق شکننده‌ی­ ولز را دوباره ایجاد کنند. یکی از این مقلدها سکانس پایانی فیلم اژدها وارد می­‌شود (Enter The Dragon, 1973 ) با بازی استاد هنرهای رزمی بروس لی (Bruce Lee) بود.TheLadyFromShanghai-18-10-922

پ.ن : ریتا هیورث علاوه بر این‌که ستاره دهه 40 و 50 هالیوود بود، به یک دلیل دیگر هم معروف است، فیلم رستگاری از شاوشنک (The Shawshank Redemption, 1994) ساخته فرانک دارابونت (Frank Darabont) اقتباسی از داستان کوتاه  «ریتا هیورث و رستگاری از شاوشنک» نوشته استفن کینگ (Stephen King) است. پوستری که اندی تونلش را پشت آن حفر می­‌کند، عکسی از ریتا هیورث است.

 نقد در نیویورک تایمز 

نقد در ورایتی 

نقد در گاردین 

بهزاد طالبی
0 0 رای‌ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback)‌های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها