علی کریمی خداحافظی کرد و اینبار گویا تصمیمش جدی است، بازیکنی که زندگی پرفراز و نشیبی داشته است. از عجائبش یکی اینکه این بازیکن محبوب هیچوقت نتوانست در جام جهانی آنطور که باید و شاید بازی کند. اسم کاملش محمد علی کریمی پاشاکی است و متولد 17 آبان ماه 1357 است، و با وجود اینکه در نامهی خداحافظیاش نوشته مجبور به ترک صحنه شده و اینکه عدهی زیادی شاید بگویند کریمی در هر شرایطی از نصف بازیکنان فوتبال ایران بهتر است، خداحافظیاش به موقع بود و شاید هم کمی دیر.
چند سال بعد یک بچهی تکنیکی ظهور خواهد کرد که شاید واقعا از کریمی هم بهتر باشد، شاید حتی پدیدهی همین فصل لیگ برتر باشد، شاید واقعا هم خوب باشد ولی علی کریمی که فقط به خاطر دریبلهایش دوست داشتنی نیست؛ اگرچه فرو کردن بالاک در خاک ورزشگاه آزادی هم برای ما خاطره شد هم برای بالاک، شخصیت کریمی او را علی کریمی کرده است. کمتر کسی در نسل ما پیدا میشود که خاطرهای فرافوتبالی از کریمی نداشته باشد و کمتر آدمی در طول تاریخ بشریت هست که با چنین فکی آنقدر محبوب شده باشد.
در زندگی فوتبالیاش او هرگز به جایگاهی که میشد برایش تصور کرد نرسید و شاید تصمیمات غلط خودش بیشترین تاثیر را داشت. از محرومیت یک ساله به خاطر هل دادن داور بگیر، تا نرفتن به اتلتیکو مادرید و بعدها رفتن به بایرن مونیخ. چه کسی میداند اگر کریمی در اوج آمادگیاش به اسپانیا میرفت چه میشد؟ اگرچه صدای فریادهای گزارشگر اماراتی هم برای ما خاطره است، هم برای خود اماراتیها. کریمی در لیگ امارات که کلا اعتقادی به دفاع ندارد مثل گرگی بود در گلهی گوسفند. شاید کسی فکر کند مبالغه میکنم، آقا این شما و این هم اینترنت! برو ویدئوها را ببین. شاید اگر کریمی تک به تکش را جلوی ایرلند گل میکرد و تیم دوست داشتنی بلاژویچ را به جام جهانی میبرد میتوانست خودش را در تاریخ فوتبال جهان ثبت کند. ولی او هیچکدام از این کارها را نکرد، شاید چون از روز اول به کیفیت بازی خودش واقف بود و نیازی نمیدید چیزی را ثابت کند.
در این چند سال اخیر، بعد از اینکه لقب دوست داشتنی پاسور فتنه به او رسید، من همیشه آرزو میکردم ای کاش این پختگی و بازی تک ضرب و پاسهای دقیقش را چه در فوتبال و چه در بیرون زمین فوتبال ده سال پیش داشت. آخرین حرکت قشنگش همین خداحافظی است، بدون اینکه منتظر کسی شود تا برایش مسابقهی خداحافظی برگزار کنند و قبل از شروع فصل خداحافظی کرد و تمام. شاید مهمترین دستاوردش این است که ماند و از چارچوب لقب جادوگر خارج شد، شد علی کریمی و خداحافظی کرد.
طبیعتا هستند کسانی که بگویند کریمی این همه ستایش لازم ندارد، شاید بگویند تکنیکی بود ولی نه حضورش در پرسپولیس خیلی تاثیرگذار بوده نه حضورش در تیم ملی، مثلا میشود ساعتها بحث کرد در مورد اینکه مهدوی کیا بهتر بود یا کریمی، یا به بحث کلاسیک دو علی پرداخت، دایی بهتر بود یا کریمی؟ این بحثها هم در نوع خودشان جالب هستند، ولی باشد برای روزی دیگر، وقت خداحافظی است.