این مقاله در دو بخش؛ به این مسئله اساسی می پردازد که اکثر حوادث رانندگی تصادفی نیستند. قابل پیش بینی و پیشگیری هستند و عوامل مشخصی دارند. پس نباید آنها را تصادف رانندگی خطاب کرد. این مسئله در مثالهای مطرح شده کاملا روشن است. بخش اول مقاله به شرح مسئله؛ و بخش دوم به بررسی راه حل ها و امکانات موجود می پردازد.
همه تلاش ما براي ساختن فردايي است كه در آن، هر انساني احساس مسئوليت كند. زماني كه بتوانيم انسانهايي مسئول بسازيم، شانسي براي موفقيت خواهيم داشت.
(راهيت بالوجا، تلاشگر ايمني راهها در هند)
1- شامگاهان دوشنبه 18 شهریور ماجرای تلخي با ترکیدن لاستیک کم کیفیت چینی یک اتوبوس آغاز و باعث شد اتوبوس به لاین مقابل منحرف شود تا در حادثهاي بسیار هولناک با اتوبوس اسکانیای دیگری که در مسیر مقابل در حال حرکت بود برخورد کند و در جهنم وحشتناكي که به دلیل نقص در سیستم برقی این خودروها ايجاد شد، 44 مرد و زن و کودک زنده زنده می سوزند.
2- در ساعات اوليه يك صبح تابستاني، اتوبوسي حامل 40 مسافر از تبريز به سمت اهر در حال حركت است. راننده اتوبوس كمي احساس خوابآلودگي ميكند. براي رفع خوابآلودگي، چاره كار را در آن ميبيند كه فرمان اتوبوس را به دوست خود كه در ميان مسافران است بسپارد تا خود كمي استراحت كند. اين شخص فاقد گواهينامه پايه يك است. او كه هيچگونه تسلطي به وسيله نقليه سنگين ندارد، ناگهان بر روي خط ممتد تصميم به سبقت از اتوبوسي كه در جلو او حركت ميكند ميگيرد. اما در لحظه آغاز سبقت، به پشت اتوبوس برخورد كرده، به سمت چپ جاده منحرف شده و با كمپرسي كه در لاين مقابل در حال حركت است برخورد ميكند. راننده كمپرسي، راننده اتوبوس و دوستش و 10 نفر از مسافران اتوبوس كشته و 15 نفر مجروح ميشوند.
3- در كيلومتر 10 محور گناباد ـ تربت حيدريه، راننده يك كاميون كمپرسي به 500 متري پاسگاه پليس ميرسد. او طبق يك رويه هميشگي، پيش از آن كه به اين محدوده برسد وارد جادهاي فرعي ميشده تا به دليل بارگيري غيرمجاز و بيش از ظرفيت، پاسگاه را دور بزند. آن شب بهدليل تاريكي هوا، جاده را تشخيص نمی دهد و از آن عبور میكند؛ اما پيش از آنكه به پاسگاه برسد متوجه میشود و براي جبران اشتباه (به زعم خود)، تصميمي عجيب میگیرد. ابتدا چراغهاي كاميون را خاموش میكند تا پليس او را نبيند، سپس دنده عقب میگیرد و به سمت جاده فرعي حركت میكند. راننده اتوبوسي كه از پي ميآید، نمیتواند كمپرسي با چراغ خاموش را تشخيص دهد، پس با شدت با آن برخورد میكند. سمت راست اتوبوس متلاشي میشود، دو نفر در دم جان میسپرند و 7 نفر در راه انتقال به بيمارستان و نيز در بيمارستان جان خود را از دست دادند. راننده كاميون از صحنه میگريزد، اما بعداً دستگير میشود.
4- در ساعت 8 صبح دومين روز از فصل بهار، يك دستگاه كاميون كمپرسي در مقابل مسجدي در شهرستان دزفول توقف ميكند. مسئولان مسجد قصد اعزام 60 نفر از نوجوانان قاري قرآن را به يك اردوي فرهنگي تفريحي دارند و وسيلهاي بهتر از يك كاميون بنز كمپرسي نيافتهاند! بعضي از والدين با ديدن اين وسيله نقليه دچار ترديد ميشوند اما در نهايت، تمامي دانشآموزان سوار شده و كاميون، سفر مرگ را آغاز ميكند. در ميانه سفر و در سر يك پيچ، ناگهان تعادل كاميون به هم ميخورد. 27 دانش آموز در دم كشته ميشوند. 90 دقيقه بعد ماموران امدادي ميرسند. تعداد كشته شدگان به 33 نفر ميرسد.
در فرهنگ عمومي و حتي متون تخصصي، اين 3 رويداد را تصادف مينامند. تصادف در باور عمومي به رويدادي اطلاق ميشود كه خارج از حوزه اراده و اختيار شخص است؛ رويدادي كه قابل پيشبيني نيست. اما در خصوص 3 رويدادي كه شرح آن رفت، كدام يك واجد ويژگي غيرارادي و غيرقابل پيشبيني بودند؟ سپردن كنترل اتوبوس حامل تعداد زيادي مسافر به راننده غيرحرفهاي و فاقد گواهينامه تخصصي؛ دنده عقب گرفتن با چراغ خاموش در جادهاي پرتردد در هنگام شب؛ و يا سوار كردن 60 دانش آموز در يك كاميون كمپرسي؛ كدام يك مصداق غيرارادي و غيرقابل پيشبينياند؟ نه تنها اين 3 حادثه بلكه غالب حوادث رانندگي فاقد اين دو ويژگياند؛ واضح است كه عمده اين حوادث را ميتوان از قبل پيشبيني كرد و مانع از رخداد آنها شد.
انجمن صلح جادهاي (Road peace) كه يك سازمان غيردولتي مدافع حقوق قربانيان حوادث رانندگي در انگلستان است، از سالها پيش تلاش ميكند كه واژه accident (تصادف) در حوادث رانندگي را با واژهcrash (برخورد سهمگين) جايگزين سازد. ريتا تيلور از اعضاي اين انجمن، اين سئوال را مطرح ميكند كه چرا بايد واقعهاي را كه طي آن شخصي تصميم ميگيرد قانون را مورد اهانت و استهزاء قرار دهد تصادف بناميم؟ جين لوانز، عضو ديگر انجمن، ضمن اشاره به كشته شدن همسر خويش به هنگام عبور از عرض خيابان ميگويد كه اين واقعه يك قتل است، هر چند كه آلت قتاله، اسلحه يا چاقو نبوده است. و بلافاصله اين سئوال را پيش ميكشد كه چگونه ميتوان يك قتل را تصادف ناميد؟
بنا بر مشاهدات، تجارب و تحقيقات موجود، حوادث رانندگي داراي علل شناخته شده هستند. سرعت غيرمجاز عامل يكسوم حوادث راههاست، خستگي و خواب آلودگي راننده در 10% حوادث منجر به مرگ نقش دارد، استفاده از تلفن همراه در حين رانندگي طيف متعددي از آمارهاي حوادث رانندگي را در كشورهاي مختلف نشان ميدهد، مصرف مشروبات الكلي همچنان يكي از مهمترين عوامل وقوع حوادث راهها در كشورهاي پيشرفته است؛ به گونهاي كه در انگلستان از هر 6 حادثه رانندگي منجر به مرگ، يك حادثه به علت رانندگي در حالت مستي رخ ميدهد. در كشور ما به موجب مشاهدات پليس راه، سه عامل عدم رعايت فاصله طولي، عدم رعايت حق تقدم و انحراف به چپ به ترتيب به عنوان سه عامل اصلي منجر به حوادث رانندگي شناخته شدهاند كه هيچ كدام تصادفي نيستند و اينها تنها عوامل انساني مسئلهاند. به عامل انساني بايد عامل وسيله نقليه، عامل راه و عامل اجراي مقررات را افزود كه هيچ يك نسبتي با مفهوم تصادف ندارند. عوامل 3 گانه مذكور تحت كنترل كاربران راهها (رانندگان، سرنشينان و عابران) نيستند بلكه در حوزه مسئوليت نهادهاي عمومي و قانوني قرار دارند؛ نهادهايي كه تعدادشان در ايران به گفته فرمانده پليس راه كشور، بهانضمام نهادهاي آموزشي و فرهنگي، به 31 ميرسد. اين كه آنها به كليه وظائف قانوني خود عمل كنند يا نكنند، امري تصادفي نيست؛ همانگونه كه احترام يا عدم احترام به قانون توسط كاربران راهها تصادفي نيست.
بهرنگ طاهري- عضو انجمن حاميان سفر ايمن
پی نوشت1: هر چند که واژه حادثه برای این منظور ایدهآل و بینقص نیست اما دارای بار منفی کمتری است؛ چرا که در فرهنگ عمومی لفظ حادثه علاوه بر رویدادهای تصادفی برای رویدادهایی که شائبه تصادفی بودن در آنان وجود ندارد نیز به کار میرود. مثلا میگوییم حادثه 11 سپتامبر اما نمیگوییم تصادف 11 سپتامبر.
پی نوشت 2: منبع 3 حادثه ذکر شده در ابتدای مقاله، مجموعه فیلمهای آموزشی یک حادثه، یک تجربه، تهیه شده توسط سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای است