پیش از این در مورد موسیقی کلاسیک، پاپ، و انواع و اقسام سبکها در شبگار مطالبی را از ارشک عزیزی خواندهاید، حالا با شبگار و ارشک همراه شوید با مروری کوتاه بر تاریخ موسیقی.
در دهه ۷۰ میلادی همه منتظر بودند تا موسیقی الکترونیک و به خصوص سازهای الکترونیک جهان موسیقی را فتح کنند. اما به مرور زمان، خلاف این اتفاق رخ داد. مردم ترجیح دادند به انسانهای واقعی گوش دهند که سازهای واقعی را مینوازند، صدای پیانو و به طور کلی صدای ارکستر سمفونیک را با صداهای الکترونیکی عوض نکردند. البته این به معنای حذف تکنولوژی از موسیقی نیست، بلکه صداهای الکترونیکی به مرور سعی کردند به بازسازی صدای سازهای واقعی بپردازند.
امروزه بسیاری از موسیقیها توسط صداهای بازسازی شدهی الکترونیکی ساخته میشوند و تشخیص صدای سازهای واقعی از صدای بازسازی شدهی همان سازها، گاهی غیر ممکن است. ترکیب این صداها در اکثر موسیقیها شنیده میشوند، به این معنی که در یک اثر ارکستری یا حتی پاپ صدای چند ساز اصلی به صورت واقعی توسط نوازنده نواخته شده و ضبط میشوند و صدای سایر سازهایی که از اهمیت کمتری در آن قطعه برخوردارند به صورت الکترونیک بازسازی میشوند.
سینما که موجب کمتر شدن اهمیت و طرفداران موسیقی کلاسیک در قرن بیست شده بود، خودش منجر به زندهماندن موسیقی کلاسیک و محبوبشدن آن به خصوص پس از دهه ۸۰ میلادی شد. آهنگسازانی همچون شوستاکوویچ، سن سان، الکس نورث، جری گلد اسمیت، انیو موریکونه، دنی الفمن، آلن سیلوستری، جان ویلیامز و … با ساختن قطعاتی برای فیلمها، موسیقی کلاسیک را در سالنهای سینما زنده نگه داشتند.
در دهه ۸۰ میلادی موج مینیمالیسم در موسیقی کلاسیک به وجود آمد. مینیمالیسم در حقیقت دنباله رو سبک نوکلاسیک بود که استراوینسکی آنرا پایهگذاری کرده بود و در حقیقت بازگشت موسیقی کلاسیک به سیستم تونالیته و دوری از سریالیسم شونبرگ بود. استیو رایش (Steve Reich) را میتوان بنیانگذار این سبک دانست و جان آدامز (John Adams) و فیلیپ گلس(Philip Glass) از دیگر بزرگان این سبک هستند. جالب است بدانید که جان آدامز تنها آهنگساز کلاسیک زنده است که برخی آلبومهایش در ردیف ده آلبوم پرفروش سال قرار گرفتهاند.
سبک نو کلاسیک تنها منجر به مینیمالیست نشد، بلکه راه دیگری هم در پیش گرفت که اکثر موسیقیهای فیلم در این سبکاند. سازبندی در موسیقی کلاسیک بر اساس حضور شنونده در سالن ارکستر انجام میشود، مثلا در بعضی آثار واگنر همهی طبلها به همراه تیمپانی و ۱۰ کنرباس و توبا و … همزمان به نواختن مشغولند و لرزه بر اندام مخاطبی که در سالن کنسرت حضور دارد، میاندازند، اما همین قطعه وقتی ضبط شده و از دستگاهی مثل آی پاد پخش میشود، به دلیل محدودیتهای میکروفنها و دستگاههای پخش، صدایی معمولی و حتی گاهی آرامشبخش دارند. در موسیقی نو کلاسیک امروزی، آهنگسازان قطعات خود را مخصوص استفاده در آی پاد ، لپ تاپ و … تنظیم میکنند، یعنی با استفاده از کمپرسورها و حتی گاهی اوقات صداهای الکترونیک، صداهای باس را تقویت میکنند و همان جذابیت صوتی که در موسیقی پاپ وجود دارد را برای مخاطبان خود بازسازی میکنند. از جمله بزرگان این سبکها گروههایی همچون، ای. اس. پوستوموس (E.S. Posthumus)، ایمدیت میوزیک(Immediate Music) و … هستند.
به طور کلی از دهه هشتاد به بعد فاصلهی موسیقی کلاسیک و پاپ روز به روز کمتر شده. ابتدا گروههایی همچون پینک فلوید، متالیکا و اسکورپیونز کنسرتهایی همراه با ارکستر سمفونیک اجرا کردند و سپس گروههایی همچون تریون و لس فریکشن به وجود آمدند که ارکستر جزیی جداییناپذیر از موسیقیهایشان شد و گاهی نمیتوان کلاسیک یا پاپ بودن قطعاتشان را تشخیص داد. از طرفی آهنگسازان کلاسیکی همچون فیلیپ گلس و گروه پوستوموس موسیقی کلاسیک را بسیار مردمی ارائه دادند و به چندین دهه قهر میان مخاطبان و موسیقی کلاسیک پایان دادند.
امیدوارم در آینده موسیقی کلاسیک مخاطبان بیشتری پیدا کرده و موسیقی پاپ هر روز بر کیفیت هارمونیک و پیچیدگیهای آهنگسازیاش افزوده شود، تا جایی که حد فاصل میان این دو موسیقی برداشته شود.
در مقالات آینده به معرفی و بررسی برخی از گروهها و آهنگسازانی که در این راه قدمهای بزرگی برداشتهاند، خواهیم پرداخت.