جیمز جویس و کلاف سردرگم

۸ دی ۱۳۹۲ | ۱۲:۲۷
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 5 دقیقه

 

هر هفته در شبگار چند داستان کوتاه به شما معرفی می­‌شود تا از جستجو بی‌نیاز شوید، و داستان‌تان را با معرفی کوتاه از همین‌جا بخوانید. با بر خط داستان و نیلوفرشاندیز همراه باشید.

خواندن داستان­‌های جیمز جویس تجربه‌­ای است که به همه پیشنهاد می‌­کنم. نه به خاطر این‌که او را بزرگ‌ترین نویسنده قرن بیست می‌­دانند، بلکه به خاطر این‌که در هر داستان از چیزی می­‌نویسد که در عین سادگی، عمیق و تازه و گاهی دردناک است.

«جیمز آگوستین آلویسیوس جویس» یا همان جیمز جویس خودمان،  نویسنده ایرلندی است که گروهی رمان  «اولیس» او را بزرگ‌ترین رمان قرن بیستم خوانده‌اند. اولین اثرش « دوبلینی‌ها» مجموعه داستان‌های کوتاهی است درباره دوبلین و مردمش که گاهی آن را داستانی بلند و با درون‌مایه‌ای یگانه تلقی می‌کنند. او از اولین کسانی بود که به شیوه‌ی جریان سیال ذهن می‌نوشت. « اولیس » در ایران چاپ نشده است، در واقع این کتاب توسط منوچهر بدیعی به فارسی ترجمه شده و سال‌هاست که در انتظار صدور مجوز چاپ به سر می‌برد.

داستان « اِولین » در کتاب دوبلینی‌­ها ترجمه صالح حسینی و محمدعلی صفریان چاپ شده است. اما لینکی که اینجا برایتان گذاشته‌­ام؛ ترجمه جمال‌الدین فروهری است. نوشتن خلاصه برای داستان­‌های جویس کار سختی است، شاید چیزی به نام طرح داستان در آن‌ها نباشد، بیشتر مثل چندین تصویر هستند که به طور معنادار کنار هم قرار گرفته‌­اند، در عین حال پیوسته و استوار. با این‌که داستان «اِولین» مهم‌­ترین داستان این مجموعه نیست، اما خواندنش لذت‌بخش است. این بخش از داستان را بخوانید تا با حال و هوای آن آشنا شوید:

« فکر می­‌کرد با همه‌ی این سختگیری‌ها در آن وقت خیلی شاد و سرخوش بود. پدرش به این بدخویی نبود. مادرش هنوز زنده بود. اکنون سال­‌ها از آن زمان می­‌گذشت. خودش و برادران و خواهران­‌اش همه بزرگ شده بودند. مادرش مرده بود، «تیزی دون» هم مرده بود، خانواده واترز به انگلستان بازگشته بودند. آری در این جهان همه چیز دستخوش تغییر و زوال است. حالا خود او هم می‌خواهد از این‌جا برود. خانه. وطن. مدتی به دور بر اتاق نگاه کرد و همه‌ی اسباب و اثاثیه آن را یکی‌یکی از پیش چشم گذرانید. به این اثاثیه‌ها خو گرفته بود و همه‌ی آن‌ها برایش آشنا بود. هفته‌ای یک‌بار آن‌ها را گرد‌گیری می‌کرد و بارها با خود گفته بود که این‌همه گرد و خاک از کجا می‌آید حتی به خواب هم نمی‌دید که روزی این اثاثیه‌ها را بگذارد و برود . ممکن بود دیگر هرگز آن‌ها را نبیند‌. نگاهش به دیوار خیره شد. در این چند سال هیچ‌گاه به فکرش نرسیده بود که نام کشیشی که عکس رنگ و رو رفته‌اش روی دیوار بالای سر آن پیانوی شکسته آویزان شده بود را، بپرسد… »

لینک داستان 

بهرام صادقی در نجف‌آباد اصفهان به دنیا آمد. از سن بيست سالگی هم‌زمان با تحصيل در رشته‌ پزشكی، داستا­ن­‌هايش را در مجلات ادبی به چاپ می­‌رساند. هرچند كه بعد از سی سالگی كمتر نوشت، اما مجموعه داستان «سنگر و قمقمه‌های خالی»، داستان بلند «ملكوت» و پنج شش داستان كوتاه ديگر كل آثار او را تشكيل می‌­دهند. داستان « کلاف سردرگم » خیلی ساده است، ساده‌تر از آن چیزی که فکر می­‌کنید. مرد به عکاسی می‌­رود تا عکس بگیرد، اما زمانی که برای تحویل عکس­‌هایش می‌رود، خودش را در هیچ‌کدام از عکس ها نمی‌­شناسد. سردرگم می‌شود، عصبانی می­‌شود، معلوم نیست چه بر سر او آمده است. خواندن همین داستان ساده، اما عجیب، کافی است تا ذهن‌تان مدتی درگیر ماجرا باشد. شاید برای شما هم اتفاق بیفتد. این بخشی از داستان است:

«عكاس سه دسته عكس را گذاشت جلو او.

ـ تحويل شما،‌ قربان. پيشكش. عصبانيت ندارد. ولله من كه سر در نمی‌آرم. هر سه جور شكل جناب‌عالی است، عكس جناب‌عالی است. يكی با سبيل و كلاه، يكی با سبيل بی‌كلاه و يكی، هم بی‌سبيل و بی‌كلاه. هر كدام‌شان را عشقتونه برداريد‌.

ـ عشقم؟ مگه عشقيه؟ آقای محترم! آقای عكاس! يا به سرت زده يا مرا مسخره می‌كنی. تو مگر كاسب نيستی، مشتری نداشته‌ای، نمی‌خواهی كار و زندگی بكنی؟ كجای دنيا وقتی يك نفر می‌رود عكسش را بگيرد سه جور عكس می‌آرند جلوش می‌اندازند، ريشخندش می‌كنند، می‌گويند هر سه جور عكس جناب‌عاليه، هر كدامش را خواستی بردار؟ پريروز كه عكس می‌انداختم مگر كور بودی؟‌ نه سبيل داشتم، نه كلاه داشتم، نه كتم اين ريختی بود.

عكاس به تنگ آمده بود. دست‌هايش را به هم ماليد و كوشيد خودش را نگه دارد.»

لینک داستان 

اگر بهرام صادقی به نوشتن ادامه می‌داد ، احتمالا یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر ایران می‌شد . کمااینکه در همین چند کتابی که از او باقی مانده هم استادی خودش را ثابت کرد. بهرام صادقی در شامگاه دوازدهم آذر ۱۳۶۳ به دلیل ایست قلبی در منزلش در تهران درگذشت.

نیلوفر شاندیز
0 0 رای‌ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback)‌های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها