انیمیشن لوگوراما محصول سال 2009 کشور فرانسه به کارگردانی «لودویک هوپلین LudovicHouplain»، «اروی دوکریسیHervé de Crécy» و «فرانسوا الاکسFrancois Alaux» برندهی جایزهی اسکار بهترین فیلم کوتاه انیمیشن در سال 2010 بوده است؛ با مدت زمان تقریبی 16 دقیقه؛ کار شده به سبک سه بعدی توسط نرم افزار مایا.
این انیمیشن البته جوایز زیادی برده است و من تنها معروفترین و شناخته شدهترین آنها را یادآور شدم.
من اولینبار این انیمیشن را در جشنوارهی فیلم کوتاه تهران دیدم و انصافا از آن به بعد فکر و ذهن من را درگیر کرد. این انیمیشن همان چیزی است که میگویند خاص!
این انیمیشن دیدنی در شهر لوس آنجلس به تصویر کشیده شده است. همهی کاراکترهای آن لوگوها و مسکاتهای شرکتها و مؤسسات معروف هستند. ما در این انیمیشن شهری پر از لوگو و نشان تجاری میبینیم و اگر بخواهم دقیقتر بگویم حدود ۲۵۰۰ لوگو: پروانههای مایکروسافتی، لوگوی احزاب دموکرات و جمهوریخواه، پنگوئن لینوکس؛ چمنهای آدیداسی و …
شاید اگر تعریف کوتاهی هم از مسکات(Mascot) داشته باشیم بد نباشد. زیرا این انیمیشن پر از مسکاتهای گوناگون است! مسکات نمادی است برگرفته از تصویر یک حیوان، گیاه، شیئ یا حتی انسان که به آن شخصیت داده شده و دارای شخصیتپردازی باشد و این نشانهای برای یک شرکت، انجمن، کارخانه، گروه ورزشی و… میباشد. مانند دلقک مکدونالد یا نمادهای حیوانی بسیاری از تیمهای ورزشی، شاید گاو شیکاگو بولز برایتان آشنا باشد.
لوگوراما در واقع به ما نشان میدهد که به چه میزان آرمها و علائم تجاری در زندگی روزمرهمان تعبیه شدهاند. به ما جهانی ساخته شده از لوگوها و علائم تجاری را نشان میدهد که در انتها توسط یک سری از بلایای طبیعی از جمله زلزله و موج عظیمی از نفت از میان میرود. سرنوشتی که شاید در انتظار جهان ما هم باشد.
در این انیمیشن لوگوتایپها در جهت خلق یک جهان نگران کننده استفاده شدهاند. درست مانند جهانی که ما در آن زندگی میکنیم به همراه تمام نشانههای گرافیکی که در زندگی هرروزه ما را همراهی میکنند.
این جهان که به شدت سازمان یافته است؛ در نهایت با تحولات ناگهانی که رخ میدهد از بین میرود.
شاید اغراق نکنم اگر بگویم لوگوراما حتی از فیلمهای مایکل مور هم سیاسیتر است.
به راستی یکی از جسورانهترین و نوآورترین فیلمهای زمان میباشد، که مانند یک شوخی پست مدرن فرهنگ آمریکا را در حالی که با موج زیادی از لوگوها احاطه شده است مورد تمسخر قرار میدهد.
زمانی که داستان فیلم شروع میشود؛ روایتی پست مدرن از دیالوگهای تارانتینو یا سکانسهای هیجانانگیز مایکل بی و پوشش خبری CNN را یادآور میشود. با این حال برای جلو بردن روند داستان مانند بسیاری از تبلیغات تلویزیونی برای چیزهای بیارزش؛ با ساختاری تبلیغاتی ساخته و پرداخته شده است. شما تا پایان این فیلم دائما به دنبال علائم آشنا و حتی مورد علاقهی خود خواهید گشت.
انیمیشن با آوازی شاد که به زندگی صبحبخیر میگوید شروع میشود. همه چیز جنبهی مصرفگرایانه دارد. شاید بارزترین نمونه و حتی گویاترین آن چراغ راهنمایی باشد که علامت قرمز آن :stop و سبز: shop را نشان میدهد.
هیچ خبری از تبلیغ کالایی نیست. گویی مسکاتها زندگی دیگر و پنهانی خود را میکنند و از حالت آن برندهای موفق و شاد در آمدهاند به طور مثال شخصیت اصلی یعنی دلقک مکدونالد که همیشه همه را میخنداند؛ در نقش یک سارق مسلح ظاهر میشود که با لحنی بسیار وقیحانه دیالوگهای خود را بیان میکند. درست لحظهای که داستان در اوج هیجان است؛ زمین لرزهای رخ میدهد و جهان با انفجار موج عظیمی از نفت نابود میشود. اما هنوز همه چیز تمام نشده است. سیبی را ( apple brand ) در دست یکی از مسکاتها میبینیم که گاز زده میشود. سیبی که یادآور سیب سرخ حواست. با دور شدن از آن صحنه و بیرون آمدن از زمین؛ دیگر سیارات را میبینیم که همچنان در هیبت لوگوها ظاهر میشوند و موزیک پایان فیلم در انتقال مفهوم، این دور باطل کمک بسیار زیادی کرده است جایی که میگوید: «من احساسم را برای ندای دنیویام از دست دادهام.»
شاید برای اولین بار که این فیلم را ببینید چیزی بیش از یک فیلم خندهدار یوتیوبی به نظر نرسد. با توجه به لحنهای زننده و هزل ابتدای فیلم (که البته چیزی جدا از فرهنگ آمریکایی نیست.) و در واقع مخاطب شاید گیج بشود و نتواند تصمیم بگیرد که از کدام جنبهی فیلم لذت ببرد؛ زیرا با حجم زیادی از لوگوها و مسکاتها در قالب فراریهایی با اسلحه، راننده کامیونها، پیشخدمت هرزهگو، کودکان شیطان و شورشی و افسران پلیس کلیشهای و شهری بیانتها؛ لبریز از آرمهای شرکتهای مختلف روبرو میشود. تمام اینها در فرم فیلمهای هالیوودی ساخته و پرداخته شدهاند و باعث خنداندن تماشاگران از ابتدا تا انتها میشوند.
اما در نگاه بعدی و با مشاهده دوبارهی فیلم، گویی گام مهمی در زندگی خود برمیداریم و به این آگاهی میرسیم که چگونه فرهنگ ما اسیر این ابزارهای تبلیغاتی شده است. سعی بر دوری گزیدن از آنها میکنیم و در این مسیر گویی با تصاویر زیادی که باید در زندگی خود آنها را رد کنیم آشنا میشویم.
البته از آنجایی که این روزها تبلیغات ضدتبلیغات عمل میکنند و ضدتبلیغات تبلیغاتی؛ و با توجه به اعتراض سیل عظیمی از برندهایی که در این انیمیشن از آنها استفاده نشده است. شاید این فیلم ضد تبلیغاتی نیز ضد ضد تبلیغات عمل کرده و باعث محبوبیت هرچه بیشتر این برندهای تجاری شده باشد!
مصاحبهای با عوامل کار در این لینک وجود دارد که روند ساخت کار را به صورت تخصصیتر نشان خواهد داد . مصاحبه خواندنی است و متن آن نیز به زبان فارسی است.
انیمیشن را نیز میتوانید از طریق این لینک ببینید.