اعترافات زنو، مواظب وجدان‌تان باشید

۱۳ بهمن ۱۳۹۲ | ۲۰:۴۸
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 4 دقیقه

مترجم کتاب وجدان زنو مرتضی کلانتریان است  و کتاب 472 صفحه است و چاپ دوم آن در سال 1383 بوده با قیمت 3700 . در بر خط داستانِ شبگار، با وجدان زنو همراه شوید.

«به اعتقادات پدرم بازگشتم و برای مدتی طولانی مذهب زمان بچگی‌­ام را پذیرفتم. تصور می‌کردم که پدرم می‌تواند بشنود. آهسته به او می­‌گفتم که تقصیر من نبود بلکه تقصیر دکتر بود. دروغ دیگر کمترین اهمیتی نداشت، چون او همه چیز را می‌­فهمید و من هم همین­‌طور. این گفتگو با پدرم درست مثل عشقی نامشروع مدت‌­ها ادامه داشت. در پیش همه، من انجام هرگونه مراسم مذهبی را ریشخند می­‌کردم، ولی پنهانی پرسوزترین دعاها را برای شادی روح متوفی نثار آسمان می‌­کردم. اعتقاد واقعی، دقیقا همان اعتقادی است که انسان نیاز به تظاهر آن ندارد تا به آرامشی که نیازمند است – ندرتا – دست یابد.» (ص 73)

زنو کاسینی مردی است که روانکاوش او را وادار می­‌کند که کتابی بنویسد، کتابی که شرح  زندگی زنو است و در آن چیزهایی را بازگو می­‌کند که فقط روانکاوش می­‌داند. روانکاو علاوه بر جلسات متعدد گفتگو و مشاوره، به زنو توصیه می­‌کند خاطرات خود را بنویسد. زنو به توصیه دکتر عمل می­‌کند و نوشته­‌های خود را اختیار او قرار می­‌دهد، اما مداوای خود را نیمه کاره رها می­‌کند. دکتر برای انتقام‌جویی و تحریک زنو به ادامه معالجه، نوشته‌های او را با افزودن یک مقدمه بر آن منتشر و در همان مقدمه اعلام می­‌کند که حاضر است نصف عواید انتشار اثر را به زنو بپردازد، به شرط آن که او بازگردد و معالجه­‌اش را به اتمام برساند.

زنو در شش بخش زندگی‌­اش را می‌­نویسد: ترک سیگار و ماجراهایش، مرگ پدر، ماجرای ازدواجش، همسر و معشوقه‌اش، داستان محل کارش و در نهایت روانکاوی. اما در همین اثنا از هر چیزی سخن می­‌گوید، هر چیزی که فکرش را بکنید. طبیعت، راستی، دروغ، مستی، خیانت، خواب و صدها مطلب دیگر. او در مورد همه­‌ی آن‌ها نظراتی دارد که گاهی با وجدانش در تعارض است و جنگ بین او و خودش تمامی ندارد .

ایتالو اسوو نویسنده ایتالیایی بیشتر اوقات از طرف منتقدان و خوانندگان نادیده گرفته می­‌شد، می‌گویند اگر تلاش‌­های جیمز جویس برای ترجمه و چاپ این کتاب در فرانسه نبود؛ این کتاب تا الان از بین رفته بود. در کتاب آشکارا علاقه­‌ی نویسنده را به نظریات فروید می‌­توان دید. گرچه در فصل پایانی زنو از دست روانکاو خود فرار می‌­کند و به پزشک مراجعه می‌کند. پزشک ادرار او را آزمایش می‌­کند. زنوـ که مدتی هم در رشته شیمی تحصیل کرده ـ می­‌گوید موادی را که درون لوله آزمایش می­‌ریزند در برابر یک کاتالیزور مشخص همیشه یک جواب مشخص می­‌دهند، و به همین دلیل تشخیص‌های مبتنی بر آزمایشات پزشکی قابل اتکا است. حال آن که در روانکاوی، که او می­‌گوید باید آن را «ماجرای روان» نامید، «هرگز یک تصویر دوبار در ضمیر کسی پدیدار نمی‌­شود و هرگز کلمه­‌ای به همان کیفیت سابق در ذهن تکرار نمی‌گردد.»

در یادداشت مترجم فارسی وجدان زنو آمده است که :«شوپنهاور معتقد است اگر به کل هستی بشر بنگریم، جز تراژدی چیزی در آن نخواهیم یافت، در‌حالی که اگر به جزئیات آن توجه کنیم طنز و کمدی را جلوه‌­گر می‌­یابیم. در وجدان زنو همین دو جنبه­‌ی زندگی انسان به نحوی استادانه ترسیم شده است.»

شخصیتی که اسوو از زنو  در کتاب می­‌سازد هیچ چیز عجیبی و غریبی نیست، زنو کلی نقاط ضعف دارد، حرف زدن زیاد و خوشبینی مفرط و ترس از پیری و شک در مورد این که خوش جنس است یا بدجنس و خیانت به همسر و یک ناخود آگاه سمج… اما وجدان حساس و آگاهی دارد، وجدانی که نمی­‌گذارد زنو با خیال راحت زندگی کند. «بی‌گناهی چیزی است که انسان همیشه آرزو دارد سهم بیشتری از آن عایدش شود.» (ص269)

من به شخصه فصل ترک سیگار و مرگ پدر را از بهترین قسمت­‌های کتاب می‌­دانم. اولی سرشار از طنز است و دومی یک تراژدی محض.onlinefiction-13-11-92

«به هیچ زبانی نمی­‌توانستم او را دلداری بدهم. ولی از اینکه خودش را بدبخت‌ترین موجود روی زمین حساب می­‌کرد سخت جا خوردم. این دیگر مبالغه نبود بلکه دروغی آشکار بود. اگر می‌­توانستم کمکش می­‌کردم ولی کاری از دستم ساخته نبود. و از نظر من اگر هم کمتر مقصر و بیشتر بدبخت بود، باز هم شایستگی کمک و هم‌دردی را نداشت. نباید نسبت به آدم­‌ها ترحم داشت، چون اگر تسلیم چنین احساسی بشویم انتهایش نامعلوم است و جز ملال و دردسر بهره­ای نصیب‌مان نخواهد شد. ارمغان قانون طبیعت شادی و خوشبختی نیست، بلکه رنج و بدبختی است. وقتی صیدی، صید خوش خوراک، در دام می‌­افتد، انگل­‌ها از هر طرف هجوم خواهند آورد و اگر وجود نداشته باشند به وجود خواهند آمد.»(ص400)

نیلوفر شاندیز
0 0 رای‌ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback)‌های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها