آدا نگری(Ada Negri)، شاعرِ فروتنِ ایتالیا
« آدا نگری » شاعر و نویسنده ی پراحساس و فروتنِ ایتالیا ، در ١٨٧٠ به دنیا آمد و در ١٩٤٤ چشم از جهان فرو بست. اشعارِ وی ریشه در عشقِ او به طبیعت ، اجتماع و مذهب دارد .
« نگری » در میانِ عمیق ترین صداهای بشری ، طنینِ شعرِ ایتالیا در تمامی دوران است .
اشعاری از «آدا نگری» را در این مطلب بخوانید؛ به سادگی نخواهید توانست اشعاری از این شاعر را به فارسی بیابید، لذت ببرید:
من از گسستن
با آفتاب سخن گفته ام،
پرتوهایی زرین که در آغوشِ ستاره گان ، آهسته آهسته جان می سپارند .
چونان سیمایی که در گذشته ای محو رنگ می بازد
و بامدادان از هجرتی غریب باز می گردد
به اعماقِ ارواحِ جاودانیِ من ،
همچنان که بر جنونِ زنده گی می تازند .
ارواحی اندوهگین و پاک باخته ،
که میعاد گاهِ جاودانی اشان عشق و امید است …
بهار جوانی را پاس دار
و اندوه را به فرشته ی زمان بسپار
پیش از آن که آوای مرگ ، طنین افکند .
—————————————————-
کودکان بر روی چمن سرگرمِ بازی ،
روزی آرام و سرشار از شور و نشاط ،
بهار ، این جاست .
آسمان و مرغزار بر شاخه های عریان و پاک می خندند ،
درنگی ،
درختانِ بادام ، سیب ، گل هایی نوشکفته ،
بنگر …
روزنه هایی گشوده بر بهار و آفتاب ،
نسیمی که عطرِ بنفشه و پونه های جنگلی را با خود می آورد .
غوغای پرستوهایی که عشق ،
رهبرشان است ،
با سرودی تازه به نور و روشنی درود می فرستند ،
به آشیانه ، پسرک ، گل .
کودکانی که زیبا هستند ،
کودکِ من نیز … آنجاست !
هنوز تردید ، در قدم هایش ،
اشتیاقی فزون تر برای همه ی خوبی ها ،
شرمی که نخستین گنجینه ها را می چیند ،
چشمانی خندان ، به رنگِ قهوه ای ،
و شورانگیز . شگفتی های ساده
——————————————————————–
امسال نیز خواهم رفت
آن جا که بوته های بنفشه می رویند ،
این بوته های نحیف که در سرمایی این چنین ،
از دلِ خاک سر برمی آورند .
آن زمان که آخرین دانه های برف ببارد ،
میانِ پرتوِ آفتاب و رگبار ،
و به تو می گویند :
فردا بهار خواهد آمد ،
آوایی تو را به دشت می خواند :
رهسپاری ؛
گام هایی سبکبال ،
آری !
اینک عهدی تازه خواهم بست …
پیمانی دیگر بر محرابِ او.